بحث در جوانب داستان آدم عليه السلام


آنچه اهميت دارد اين است كه صفات نفساني اموري تكويني و خارجي هستند نه اعتباري، از اين رو اوصاف نفساني وضع و رفع نمي شوند جز به امر تكويني كه آنها را وضع يا رفع نمايد. بنابراين، زنگار و تيرگي گناه كه بر نفس عارض مي شود جز با امري تكويني، كه سر و باطن مجموع شستن ها و مسح كشيدن هاست، برطرف نمي شود، در اين هنگام است كه باطن وضو شايستگي مي يابد، رافع يا دافع امري نفساني (گناه و پليدي) خارجي باشد.
چون آنچه زنگار گناه را از بين مي برد خود بايد از هر پليدي پاك باشد، و روشن است كه ستم، دروغ و امثال آن، همه از پليدي هاي نفساني بوده و وضو با آنها جمع نمي شود، پس در فن معرفت شناسي راز، اين پليديهاي نفساني به منزله ي شكننده ي وضو به شمار مي روند، چنان كه در فن فقه، حدث وضو را از بين مي برد. بنابراين، رواياتي كه مي گويد: وضو جز به خواب يا حدث و... نمي شكند(1( به صنعت فقه مربوط مي شود، و رواياتي كه مي گويد: شعر باطل يا ستم يا دروغ وضو را مي شكند(2) حمل بر فن راز كاوي و درون جستاري است؛ يعني به هنگام گناه و نافرماني، اگر باطن و نهان ملاحظه شود، ديگر براي وضو اثر تكويني نخواهد ماند اما اگر به ظاهر توجه شود، هنوز اثر اعتباري آن باقي است، و شايد بر اين معنا حمل شده روايتي كه سماعه در اين زمينه، بر استحباب اعاده ي وضو نقل كرده است، و نيز احتمال مي رود كه واژه ي «ينقص» به غلط «ينقض» نوشته شده باشد.(3)
به هر تقدير، از پاره اي نصوص استفاده مي شود كه وضو با دروغ، يا ظلم يا شعر باطل و مانند آن نقض مي شود يا از ثواب آن كاسته مي شود، و اين معنا جز با توجه به سر وضو و باطن آن فراهم نمي آيد.
از سخن بالا اين مطلب آشكار مي شود كه حكمت و سر وضو، تحصيل طهارت كبري از هر گونه زشتي و پليدي است،(4) پس بر كسي كه وضو مي گيرد، لازم است خود را ازهر چيزي كه گفته شده ناپاكي، پليدي و قذارت دارد و نيز از چرك گناه و آلودگي پاك سازد، مانند شرك كه ستمي بزرگ و پليدي است، چنان كه خداي سبحان از شرك به ستم بزرگ ياد كرده است:
«إنّ الشِّرك لَظُلمٌ عَظيم»(5)
و نيز فرموده است:
«إنّما المُشركون نَجس؛ (6)
مشركان پليد و نجس اند.»
باز فرموده است:
و ما يُؤمن أكثرهم بِالله الّا و هُم مُشرِكون؛ (7)
يعني بيشتر مؤمنان مشرك اند، پس بيشترشان به نجاست باطني آلوده اند، گرچه در ظاهر پاك به شمار آيند؛ زيرا جز خداي متعال، ديگري را ديدن و تكيه و اطمينان به غير او داشتن و استناد در گفتار و كردار به غير او، در باطن، شرك است و با توحيد خالص مخالف. پس بر وضو گيرنده است كه خود را از پليديهاي دروني نيز پاك سازد تا براي مناجات با پروردگارش، يكتاپرستي خالص و صالح گردد و در پي آن شايستگي پيدا كند كه خدا با او به مناجات بپردازد. چنين جوينده پاكي مؤمني است كه هيچ چيز او را پليد و نجس نمي گرداند، چنان كه برقي در كتاب المحاسن از امام باقر عليه السلام نقل كرده است.(8)

پاورقي

1- ر. ك: وسائل الشيعة، ج 1، ص 252، باب 3 از ابواب نواقض وضوء.
2- ر. ك: وسائل الشيعة، ج 1، ص 269، باب 8 از ابواب نواقض وضوء.
3- وسائل الشيعة، ج 1، ص 383، باب 8، ح 3.
4- سوره مباركه مائده، آيه 6.
5- سوره مباركه لقمان، آيه 13.
6- سوره مباركه توبه، آيه 28.
7- سوره مباركه يوسف، آيه 106.
8- رازهاي نماز، آيةالله جوادي آملي، ص31-37.

بازگشت