آثار توجه در نماز


براي نماز آثاري را مي توان برشمرد كه يكي از آن ها محبوب شدن انسان نزد خداست.
در حديث شريفي از امام صادق عليه السلام آمده است كه: اگر در نماز به خدا توجه كرديم، خداوند نيز پس از حب خود، ما را محبوب مؤمنان قرار مي دهد. (1)
اين بشارت بسيار بزرگي است. آيا مي دانيد كه اگر كسي محبوب خداوند شود، چه خواهد شد؟ ما از معرفت الهي محجوب هستيم و از دوستي ذات مقدس او هم اطلاعي نداريم. دوستي حق را با دوستي بندگان او قياس مي كنيم، در حالي كه نبايد اين گونه باشد و اصلا قابل مقايسه نيست. اهل معرفت مي گويند: اگر كسي محبوب خدا شد، حق تعالي براي او رفع حجب مي كند و خدا مي داند كه در اين رفع حجب، چه كرامت هايي به انسان عطا خواهد شد. كسي كه پرده ها از جلوي چشمش كنار رود، ديگر در زندگي معصيت و گناه نخواهد كرد. چنين كسي اصلا به دنيا فكر نمي كند، بلكه همه ي كارهاي او اعم از نشست و برخاست، خواب و بيداري، جنگ و صلح، و... رنگ خدايي مي گيرد.
حضرات معصومين عليه السلام به خدا عرض مي كنند:
«إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلَّا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِك؛ (2)
خدايا، من قدرت ايستادگي در مقابل نفس اماره را ندارم، مگر وقتي كه مرا با محبتت بيدار كني.»
آري هر گاه خدا ما را با محبت خود بيدار كند، در مقابل نفس خواهيم ايستاد، اما هر جا اين گونه نشد، درمانده خواهيم شد. اين واقعيت مهمي است. كسي كه عاشق خداوند شد، براي خدا كار مي كند، در حالي كه احساس خستگي و درماندگي براي او بي معناست. البته از آن طرف، كسي كه محبوب خداوند شد، همه ي مسائل او حل مي شود و به سعادت باز خواهد يافت. اگر به راستي به دنبال نجات هستيم، بايد با خدا دمساز شويم.

فرزند مرحوم آيت الله حاج آقا جواد انصاري همداني رحمه الله داستاني را نقل مي كند كه بسيار شنيدني است. قبر اين مرد بزرگ در كنار مزار شهدا و امام زاده علي بن جعفر عليه السلام قرار دارد.
ايشان مي فرمايد: در يكي از شهرهاي ايران، فرد نابينايي زندگي مي كرد كه به ظاهر چشم نداشت، اما چشم دل او باز بود. ارتباط با خداوند، كور را بينا، كر را شنوا و مرده را زنده مي كند.
شخص ديگري كه به شغل نفت كشي مشغول بود، مي گويد: «من به مقتضاي شغلم، در بيابان رفت و آمد زيادي داشتم. و يك روز به خدمت اين فرد نابينا رسيدم. ايشان به من گفت كه اگر مي خواهي دست تو را بگيرم، بايد قول دهي كارهايي كه تا ديروز انجام مي دادي، از امروز به بعد ترك كني. من هم پذيرفتم و توبه كردم و مصمم شدم كه ديگر به دنبال كارهاي اشتباه گذشته نروم. پيش از آن گمان مي كردم كه بايد در اين دو روز دنيا خوش باشم. زيرا انسان با توجيه اشتباه خود دليلي مي آورد تا راحت بتواند گناه كند. خلاصه بنا شد به دنبال محرمات نباشم. پس از مدتي، به مشهد مقدس رفتم. در نزديكي هاي حرم، چشمم به خانمي افتاد. بنا بر عادت گذشته، طمع گناه در من برانگيخته شد. همين كه نيت كردم به دنبال آن خانم بروم، ناگاه دستي آمد و بر صورتم سيلي زد. از انگشتر دست متوجه شدم، دست همان استاد نابينا است كه با هم وعده داشتيم».
يكي از دلايلي كه اصرار داريم با امام عصر (عج) رفاقت كنيم اين است كه ايشان جلوي سقوط ما را در پرتگاه بگيرد. كسي كه اندك رابطه اي با ما دارد، مي تواند ما را نجات دهد، چه رسد به حضرت ولي عصر (عج). شايد بتوان گفت كه ما از مصاديق اين شعر هستيم كه: «آب در كوزه و ما تشنه لبان مي گرديم». از اين كه ما نعمت امام معصوم عليه السلام را داريم و در عين حال اين قدر محروم هستيم، معلوم مي شود كه خود ما مقصريم.
آن فرد مي گويد:«پس از اين كه سيلي را خوردم، ناگاه متوجه كار خود شدم و گفتم من قولي داده بودم. مردانگي هم در اين دنيا چيز مهمي است. رو به حرم آمدم و بسيار گريه كردم و گفتم: آقا غلط كردم! من نزديك حرم شما، اشتباه كردم.»
انسان بايد توبه ي جدي كند. چرا تصميم جدي نمي گيريم؟ منتظر چه روزي هستيم تا ديگر به دنبال معصيت نرويم؟ اگر همين نماز را به دقت مراقبت كنيم، بسيار سازنده خواهد بود. اگر اهل معصيت شديم، ولي بازگشتيم، بسيار زود ما را راه مي دهند و اين بدان جهت است كه اگر تا به حال اشتباه رفته ايم، مأيوس نشويم.
«خلاصه پس از مدتي از سفر مشهد بازگشتم و به ديدن آن استاد رفتم. من فكر نمي كردم كه مرا ديده باشد. همين كه رسيدم و سلام كردم، فرمود: اگر به سبب امام رضا عليه السلام نبود، تو را نمي پذيرفتم. تو اشتباه كردي كه نگاه كردي.»
بسياري از ما روز حساب را باور نداريم و نپذيرفته ايم كه خداوند ما را مي بيند. اگر باور داشتيم، هر چيزي را نمي گفتيم، نمي ديديم و نمي نوشتيم.
تاكنون هيچ كس نيامد بگويد كه از اين 124 هزار پيامبر، يك نفر دروغ گوست. حضرت لوط را از شهر بيرون كردند و گفتند:
«أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُون؛ (3)
خاندان لوط را از شهرتان بيرون كنيد كه آن ها مردمي هستند كه به پاكي تظاهر مي نمايند.»
جرم حضرت لوط عليه السلام و يارانش اين بود كه مي خواستند پاك باشند. ما هم به ظاهر، خدا و پيامبرانش را پذيرفته ايم، اما چرا تكامل پيدا نمي كنيم؟ برخي از افراد توفيق شركت در مجالس عزاداري را ندارند، اما بايد بدانيم كه اين گونه جلسات، به ويژه مجالس متعلق به امام حسين عليه السلام بسيار انسان ساز است و در نهايت، انسان را نجات خواهد داد. پس بايد براي شركت در جلسات اهل بيت عليهم السلام برنامه داشته باشيم تا بدين وسيله خود را پاك كنيم و اهل محبت شويم تا آرام آرام بيدار شويم. (4)

پاورقي

1- وسائل الشيعه، ج 5، ص 474.
2- مفاتيح الجنان، بخشي از «مناجات شعبانيه».
3- سوره مباركه نمل، آيه 56.
4- لذت حضور، استاد مرتضي آقا تهراني، ص 36-40.

بازگشت