حضور قلب


از امام هشتم پرسيدند ادب نماز چيست؟ حضرت فرمود:
«حُضُورُ الْقَلْبِ وَ إِفْرَاغُ الْجَوَارِحِ وَ ذُلُّ الْمُقَامِ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي وَ يَجْعَلُ الْجَنَّةَ عَنْ يَمِينِهِ وَ النَّارَ يَرَاهَا عَنْ يَسَارِهِ وَ الصِّرَاطَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ اللَّهَ أَمَامَه ؛ (1)
ادب نماز اين است كه نماز را با حضور قلب و فراغت اعضا و جوارح از هر كاري، به جاي آوري و با ذلت در مقابل خداوند بايستي و بهشت را در طرف راست خود ببيني و آتش را در طرف چپ و صراط را پيش رو و خداوند را در مقابل.»

اما عرفا در كتاب هاي مربوط به اسرار معنوي نماز (2) در مورد حضور قلب در نماز مي نويسند:
يكي از اسرار عبادات و فوائد مهمه، كه همه مقدمه ي آن است، آن است كه جميع مملكت باطن و ظاهر، مسخر در تحت اراده ي الله و متحرك به تحريك الله شود، و قواي ملكوتيه و ملكيه ي نفس از جنود الله شوند و همگي نسبت به حق تعالي سمت ملائكة الله را پيدا كنند. و اين خود يكي از مراتب نازله ي فناي قوا و ارادات است در اراده ي حق.
و كم كم نتايج بزرگ بر اين مترتب شود و انسان طبيعي الهي گردد و نفس، ارتياض به عبادت الله پيدا كند و جنود ابليس يكسره شكست خورده منقرض شوند و قلب و قواي آن تسليم حق شوند و اسلام به بعض مراتب باطنه در آن بروز كند.
و نتيجه ي اين تسليم اراده به حق، در دار آخرت آن شود كه حق تعالي اراده ي او را در عوالم غيب نافذ فرمايد و او را مثل اعلاي خود قرار دهد، و چنانچه خود ذات مقدس هر چه را بخواهد ايجاد كند، به مجرد اراده موجود شود، اراده ي اين بنده را هم آن طور قرار دهد؛ چنانچه بعضي از اهل معرفت روايت نمودند از رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم راجع به اهل بهشت كه ملكي مي آيد پيش آنها؛ پس از آن كه اذن ورود مي طلبد وارد مي شود و نامه اي از جناب ربوبيت به آنها مي دهد، بعد از آن از خداي تعالي به آنها سلام ابلاغ نمايد. و در آن نامه است براي هر انساني كه مخاطب به آن است:
«من الحي القيوم الذي لا يموت الي الحي القيوم الذي لا يموت. اما بعد، فاني اقول للشي ء كن فيكون، و قد جعلتك تقول للشي ء كن فيكون. فقال صلي الله عليه و آله و سلم: فلا يقول احد من اهل الجنة للشي ء كن إلا و يكون». (3)
و اين سلطنت الهيه ايست كه به بنده دهند از براي ترك اراده ي خود و ترك سلطنت هواهاي نفسانيه و اطاعت ابليس و جنود او. و هيچ يك از اين نتايج كه ذكر شد حاصل نمي شود مگر با حضور قلب كامل. و اگر قلب در وقت عبادت غافل و ساهي باشد، عبادت او حقيقت پيدا نكند و شبهه لهو و بازي است. و البته چنين عبادتي را در نفس به هيچ وجه تأثيري نيست و عبادت از صورت و ظاهر به باطن و ملكوت بالا نرود - چنانچه به اين معني در اخبار اشاره شده - و قواي نفس با چنين عبادتي تسليم نفس نشوند و سلطنت نفس بر آنها بروز نكند. و همين طور قواي ظاهره و باطنه تسليم اراده ي الله نگردد و مملكت در تحت كبرياي حق منقهر نشود، چنانچه پر واضح است.
و از اين جهت است كه مي بينيد در ما پس از چهل - پنجاه سال عبادت اثري حاصل نشده، بلكه روز به روز بر ظلمت قلب و تعصي قوا افزوده مي شود و آن به آن اشتياق ما به طبيعت و اطاعت ما از هواهاي نفسانيه و وسواس شيطانيه افزون گردد. اينها نيست جز آن كه عبادات ما بي مغز و شرايط باطنه و آداب قلبيه ي آن به عمل نمي آيد.

پاورقي

1- بحارالانوار، ج 84، ص 246؛ فقه الرضا، ص 43.
2- آداب باطني و اسرار معنوي نماز، گزيده اي از كتاب آداب الصلوة امام خميني و اسرار الصلوة ملكي تبريزي، ص30-36.
3- از حي قيومي كه نمي ميرد به [سوي] حي قيومي كه نمي ميرد. اما بعد، من چون به (هر) چيز گويم «باش»، پس (موجود) مي شود. تو را (نيز) چنان قرار دادم كه به (هر) چيز بگويي «باش» موجود شود. آن گاه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: احدي از اهل بهشت به چيزي نمي گويد «باش» مگر آنكه (موجود) شود. علم اليقين، ج 2، ص 1061. (با اندكي اختلاف).

بازگشت