عبادت خالصانه


خداوند، مشتري عملهاي خالص و عبادتهاي ناب و پيراسته از ريا و خودنمايي و مردم فريبي است. ارزش عبادت هم به همان «خلوص» و دوري از ريا و تظاهر است.
اينكه كسي براي جلب توجه ديگران و براي اينكه او را آدم خوب و باخدا به شمار آورند عبادت كند، ريا و به اصطلاح روايات «شرك در عبادت» است. چنين عبادتهايي نه انسان را به خدا نزديك مي كند، نه در قيامت شايسته ي پاداش الهي است، بلكه گناهي مورد مؤاخذه است.
در نهج البلاغه مي خوانيم:
«لَا يَنْفَعُ عَبْداً وَ إِنْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ أَخْلَصَ فِعْلَهُ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الدُّنْيَا لَاقِياً رَبَّهُ بِخَصْلَةٍ مِنْ هَذِهِ الْخِصَالِ لَمْ يَتُبْ مِنْهَا أَنْ يُشْرِكَ بِاللَّهِ فِيمَا افْتَرَضَ عَلَيْهِ مِنْ عِبَادَتِهِ...؛ (1)
اگر انسان يكي از صفات ناپسند را داشته بدون توبه خدا را ملاقات كند، هر چند خود را به زحمت اندازد، يا عملش را خالص گرداند، برايش فايده اي نخواهد داشت و از جمله آن صفات ناپسند اين است كه شريكي براي خداوند در عبادات واجب برگزيند.»

عبادت ريايي، پوچ و بي مغز است و نزد خداوند، قدر و قيمتي ندارد تا انسان به خاطر آن چشمداشت پاداش و بهشت داشته باشد.
آنان كه عبادتشان در نهان به گونه اي است و در برابر چشم مردم به گونه ي ديگر، دچار اين آفت و آسيب اخلاقي اند و از پرستش ريايي بهره اي نمي برند.
اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد:
«مَنْ لَمْ يَخْتَلِفْ سِرُّهُ وَ عَلَانِيَتُهُ وَ فِعْلُهُ وَ مَقَالَتُهُ فَقَدْ أَدَّي الْأَمَانَةَ وَ أَخْلَصَ الْعِبَادَةَ؛ (2)
كسي كه پنهان و آشكارش و كردار و گفتارش يكسان باشد، امانت الهي را ادا كرده و در بندگي و پرستش، راه اخلاص پيموده است.»
اخلاص در عبادت، از كسي برمي آيد كه هم در همه جا خدا را حاضر و ناظر ببيند، هم چشمداشت پاداش تنها از خدا داشته باشد. هر كه خداشناس تر و عارف تر باشد، عبادت و بندگي اش هم خالصانه تر خواهد بود. تفاوت ظاهر و باطن و پنهان و آشكار اعمال انسان، نشانه ي دوري از اخلاص است. حضرت امير عليه السلام حتي به مأمور گردآوري زكات نيز دستور مي دهد كه خلوص را برنامه ي اصلي خود قرار دهد و از عبادتهاي ظاهري و براي مردم بپرهيزد:
«أَمَرَهُ أَلَّا يَعْمَلَ بِشَيْ ءٍ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ فِيمَا ظَهَرَ فَيُخَالِفَ إِلَي غَيْرِهِ فِيمَا أَسَرَّ؛ (3)
به او دستور داد كه آشكارا، طاعت خدا را به گونه اي انجام ندهد كه در پنهاني به نحوي ديگر مخالف آن عمل مي كند.»
به تعبير حافظ شيرازي:
«چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند.»
اگر پرستش خدا، مايه ي صفاي باطن و تقرب به خداست، عبادتهاي ريايي سبب تيره دلي و دوري از معبود مي شود و به نام طاعت، انسان در دام معصيت مي افتد. چه نيكو گفته است سعدي شيرازي:
«عابد كه نه از بهر خدا گوشه نشيند
بيچاره در آيينه ي تاريك، چه بيند؟» (4)
در كلمات امام، اخلاص در عمل و عبادت بسيار مهم شمرده شده و «تصفيه ي عمل»، سخت تر از اصل عمل به شمار آمده است، چرا كه پيراستن عبادت از انگيزه هاي غير خدايي كه از آن به «اخلاص» ياد مي شود، بسي دشوار است و كار شيطان آن است كه با آميختن نيت عبادت كننده به ريا، كار او را تباه سازد و از اجر معنوي محروم گرداند. (5)

گوهر خلوص، به عبادت ها ارزش و اعتبار مي بخشد و عبادتي كه خالص براي خدا نباشد و ريا، نفاق و شهرت طلبي و عوام فريبي باشد، فاقد ارزش است و نزد خداوند هم پذيرفته نيست.
قرآن مي فرمايد:
«و لا يُشرِك بِعبادةِ ربّهِ أحداً؛ (6)
(هر كه به خدا و قيامت ايمان دارد) كسي را در عبادت، شريك خدا نسازد.»
امام رضا عليه السلام فرمود:
«مَنْ شَهَرَ نَفْسَهُ بِالْعِبَادَةِ فَاتَّهِمُوهُ عَلَي دِينِهِ؛ (7)
هر كس با طرح عبادت خويش در جامعه، خود را مشهور مي كند، نسبت به دين او بدبين باشيد.»

چنين كساني از دين، دامي براي فريب مردم مي سازند. عبادت بي اخلاص، همچون جسم بي جان و پيكر بي روح است. و به تعبير قرآن ؛، مردم فرمان نيافته اند مگر آنكه با ديني خالص خدا را بپرستند:
«وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّين». (8) (9)

پاورقي

1- نهج البلاغه، خطبه 153.
2- نهج البلاغه، نامه ي 26 خطاب به مأموران گردآوري زكات.
3- نهج البلاغه، نامه ي 26.
4- گلستان، باب هشتم، حكمت 62.
5- درسهايي از نهج البلاغه3، عبادت و نماز، جواد محدثي، ص 17-19
6- سوره مباركه كهف، آيه 110.
7- بحارالانوار، ج 70، ص 252؛ وسائل الشيعه، ج 1، ص 58.
8- سوره مباركه بينه، آيه 5.
9- پرتوي از اسرار نماز، محسن قرائتي، ص28-29.

بازگشت