نشاط


عملي كه نشاط داشته باشد
بي نشاطي در عبادت، نشانه اي از نفاق است.
قرآن منافقان را چنين توصيف مي كند كه وقتي به نماز مي ايستند، نشاط ندارند. (1)
در مقابل، نشاط بندگي، ارزش است و نيز تداوم عبادت، كمال آفرين است.
در احاديث، اعمال اندكي كه پيوسته و مستمر باشد، بهتر از عبادت زياد ولي همراه با تنبلي و ملالت و رها كردن به شمار آمده است. قرآن وعده ي پاداش ها و بهره مندي هاي زياد در علم و فكر و... به كساني داده كه در طريقت اسلام، پايدار باشند:
«وَ أَلَّوِ اسْتَقَامُواْ عَليَ الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا.» (2)

نشاط براي عبادت
عبادت، ابراز بندگي در پيشگاه معبود است.
اين نيايش و پرستش، هر چه عاشقانه تر و خاشعانه تر باشد و هر چه با آمادگي روحي بيشتر انجام گيرد، هم سازنده تر است، هم بنده را به خدا نزديك تر مي كند. از اين رو، بهترين اوقات و حالات را بايد براي آن اختصاص داد و در اولويت بندي اوقات براي كارها، ناب ترين و بانشاط ترين فرصتها را مخصوص بندگي خدا قرار داد.
امام علي عليه السلام مي فرمايد:
ميان خود و خدايت، بهترين وقتها و سرشارترين بخشها را براي عبادت خود قرار بده، هر چند كه اگر نيت خوب و شايسته باشد، همه ي آنها براي خداست: «وَ اجْعَلْ لِنَفْسِكَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ [تَعَالَي ] أَفْضَلَ تِلْكَ الْمَوَاقِيتِ ...» (3)
و اين، برنامه ريزي دقيق براي عبادت را مي طلبد.
دل، گاهي آمادگي دارد، گاهي بي رغبت است. عبادتها هم گاهي واجب است، گاهي مستحب. اگر آمادگي روحي و نشاط بندگي باشد، مي توان علاوه بر واجبات، به نافله ها هم پرداخت. ولي اگر دل، حالت «اقبال» و آمادگي ندارد، بايد به همان قدر واجب بسنده كرد، وگرنه دل زدگي ايجاد مي كند. توصيه ي حضرت در اين باره چنين است:
«إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَي النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَي الْفَرَائِض .» (4)
دلها حالت اقبال و ادبار دارد. هر گاه دلها اقبال داشت و مشتاق عبادت بود، آنها را به نوافل واداريد و اگر حالت ادبار و رويگرداني داشت، به همان واجبات اكتفا كنيد.
نبايد عبادت را به خود تحميل كرد، چون از خاصيت مي افتد. عبادت تحميلي چه بر خود، چه بر ديگران، موجب دل زدگي و بيزاري و گريز مي شود. آن امام در جاهاي ديگر هم بر اين حقيقت توصيه فرموده كه اگر «نوافل»، به «فرايض» ضرر بزند، آن نافله ها را رها كنيد، (5) و اساسا چنين كارهاي مستحبي موجب قرب به خدا نمي شود. (6)
انجام عبادتهاي مستحب آنجا توصيه شده كه به واجبات لطمه نزند و بي رغبتي ايجاد نكند. شوق بندگي و علاقه به عبادت، هم آن را سازنده مي كند، هم ضامن تداوم و استمرار آن مي شود.
اين به آن معني نيست كه اگر ميل به عبادت نداشتيم، كلا از پرستش چشم بپوشيم و رابطه را با معبود قطع كنيم، بلكه بايد اين زمينه ي روحي و بستر مناسب را فراهم كرد و نفس را آماده ساخت و بر سر شوق آورد. تعبير حضرت علي عليه السلام اين است كه براي خودت در اين زمينه چاره ايي بساز، يعني با نقشه ها و برنامه هايي زمينه ي مناسب را به تدريج فراهم آور. مثلا به خودت خطاب كن كه لازم نيست زياد قرآن بخواني يا فلان عبادت را انجام دهي، بلكه فقط روزي يك صفحه قرآن يا دو ركعت نماز مستحبي بخوان، تا نفس تو نهراسد، نگريزد، احساس دشواري نكند و به تدريج بتواني او را به عبادتهاي فراتر از واجب مأنوس سازي و اشتياقش را بيفزايي.
كلام حضرت چنين است:
«در عبادت با خود خدعه كن، با خودت مدارا كن، نفس خود را به زور وادار به عبادت مكن، نرمش نشان بده و نشاط آن را ملاحظه كن، مگر آنكه عبادت واجب باشد كه از انجام آن چاره اي نيست و از اداي آن نمي توان شانه خالي كرد و آن را سست گرفت.» (7)
همان گونه كه در حركات ورزشي، نبايد بيش از حد توان و آمادگي جسمي، به خود فشار آورد، وگرنه ورزش به جاي رشد دادن به عضلات، سبب فرسودگي مي شود، در عبادت هم بايد ميل و آمادگي و كشش را رعايت كرد و با تمرين و ممارست بر آن افزود و ميل به عبادت را بيشتر ساخت، تا تضمين و پشتوانه اي براي ادامه باشد.
مهم آن است كه يك مسلمان، به «عبادت خدا» اهتمام ورزد و به عنوان يك برنامه ي تربيتي و تهذيبي، آن را در برنامه هاي روزانه اش بگنجاند و وقت مناسبي به آن اختصاص دهد و اين انس با خدا و پرستش روزانه را وسيله ي اعتلاي روح و قرب به خدا و دوري از وسوسه هاي شيطان و آفات اخلاقي قرار دهد. اگر اين «خلأ معنوي» با عبادت پر نشود، شيطان در پي نفوذ به قلمرو فكر و زندگي انسان مي افتد.
امام علي عليه السلام در برنامه ريزي عبادي و روزانه اين توصيه را مي فرمايد:
«لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ بَيْنَ لَذَّتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ؛ (8)
مؤمن را سه ساعت است: ساعتي كه در آن با پروردگارش خلوت و مناجات مي كند، ساعتي كه به كار معاش و تأمين زندگي مي پردازد و ساعتي كه به لذت حلال و نيكو [و تفريحات سالم] مي پردازد.»
اختصاص دادن اوقات ويژه و مخصوص براي عبادت، تأمين كننده ي نياز روحي انسان و صفابخش زندگي است، پس در برنامه ريزي روزانه بايد جايگاه مناسب و وقت بانشاط به آن داده شود. در سيره ي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نيز نقل شده كه در ساعات حضور در خانه، اوقات خود را به سه قسمت تقسيم مي كرد، يك قسمت مخصوص خداوند بود. (9)
چنين شيوه اي نشانه ي اهميت دادن به «ارتباط با خدا» از سوي يك «بنده» به شمار مي رود. در سيره ي اولياي الهي و ائمه ي معصومين عليهم السلام هم اهتمام به عبادت و برنامه هاي پرستش و نيايش و تهجد و داشتن خلوتهاي باصفا با خداوند، در ساعات خاصي از شبانه روز وجود دارد. (10)

نشاط و بهجت در سير و سلوك
و ديگر از آداب قلبيه ي نماز و ساير عبادات كه موجب نتايج نيكويي است، بلكه باعث فتح بعضي از ابواب و كشف بعضي از اسرار عبادت است، آن است كه سالك، جديت كند كه عبادت را از روي نشاط و بهجت قلب و فرح و انبساط خاطر به جا آورد و از كسالت و ادبار نفس در وقت عبادت، احتراز شديد كند. پس وقتي را كه براي عبادت انتخاب مي كند وقتي باشد كه نفس را به عبادت اقبال است و داراي نشاط و تازگي است و خستگي و فتور ندارد؛ زيرا كه اگر نفس را در اوقات كسالت و خستگي وادار به عبادت كند ممكن است آثار بدي به آن مترتب شود كه از جمله ي آنها آن است كه انسان از عبادت منضجر شود و تكلف و تعسف آن زياد گردد و كم كم باعث تنفر طباع نفوس شود.
و اين علاوه بر آن كه ممكن است انسان را به كلي از ذكر حق منصرف كند و روح را از مقام عبوديت كه منشأ همه ي سعادات است برنجاند، از چنين عبادتي نورانيت قلبيه حاصل نگردد و باطن نفس از آن منفعل نگردد و صورت عبوديت، صورت باطن قلب نشود.
[بايد] عبادات از روي نشاط و بهجت به جا آورده شود و از تكلف و تعسف و كسالت به كلي احتراز شود تا حال محبت و عشق به ذكر حق و مقام عبوديت رخ دهد و انس و تمكن حاصل آيد. و انس به حق و ذكر او از اعظم مهماتي است كه اهل معرفت را به آن عنايت شديد است و اصحاب سير و سلوك براي آن تنافس (11) كنند. چنانچه اطبا را عقيده آن است كه اگر غذا را از روي سرور و بهجت ميل كنند زودتر هضم شود، همين طور طب روحاني اقتضا مي كند كه اگر انسان غذاهاي روحاني را از روي بهجت و اشتياق تناول كند و از كسالت و تكلف احتراز كند، آثار آن در قلب زودتر واقع شود و باطن قلب با آن زودتر تصفيه شود. (12)

امام صادق عليه السلام فرمودند:
«لَا تُكَرِّهُوا إِلي أَنْفُسِكُمُ الْعِبَادَة؛ (13)
خود را به اكراه به عبادت وادار مسازيد.»

قال رسول الله صلي الله عليه و آله:
«يَا عَلِيُّ إِنَّ هَذَا الدِّينَ مَتِينٌ فَأَوْغِلْ فِيهِ بِرِفْقٍ وَ لَا تُبَغِّضْ إِلَي نَفْسِكَ عِبَادَةَ رَبِّك؛ (14)
اي علي! اين دين متين و استوار است؛ با رفق و مدارا در آن گام نه و پرستش پروردگارت را مبغوض خود مكن.»

و در حديث است از حضرت عسكري عليه السلام:
«إِذَا نَشِطَتِ الْقُلُوبُ فَأَوْدِعُوهَا وَ إِذَا نَفَرَتْ فَوَدِّعُوهَا؛ (15)
هنگامي كه قلوب نشاط و بهجت دارند به آنها امانت بسپاريد؛ و وقتي كه گريزان اند آنها را واگذاريد.»

پاورقي

1- سوره مباركه نساء، آيه ي 142.
2- سوره مباركه جن، آيه 16؛ پرتوي از اسرار نماز، محسن قرائتي، ص64-65.
3- نهج البلاغه، نامه 53.
4- نهج البلاغه، حكمت 312.
5- نهج البلاغه، حكمت 279: «إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا.»
6- نهج البلاغه، حكمت 39: «لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِض .»
7- نهج البلاغه، نامه 69: «خَادِعْ نَفْسَكَ فِي الْعِبَادَةِ وَ ارْفُقْ بِهَا وَ لَا تَقْهَرْهَا وَ خُذْ عَفْوَهَا وَ نَشَاطَهَا إِلَّا مَا كَانَ مَكْتُوباً عَلَيْكَ مِنَ الْفَرِيضَةِ فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ تَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا.»
8- نهج البلاغه، حكمت 390.
9- مكارم الاخلاق، ص 13.
10- درسهايي از نهج البلاغه3، عبادت و نماز، جواد محدثي، ص 19-22.
11- نفس نفس كردن، سبقت گرفتن.
12- آداب باطني و اسرار معنوي نماز، گزيده اي از كتاب آداب الصلوة امام خميني و اسرار الصلوة ملكي تبريزي، ص24-25.
13- وسائل الشيعة، ج 1، ص 108.
14- وسائل الشيعة، ج 1، ص 110.
15- بحارالانوار، ج 75، ص 377، كتاب الروضة، باب 29، حديث 3.

بازگشت