سلام، ايمني از بلاي دنيا و عذاب آخرت


حضرت صادق عليه السلام مي فرمايد:
«معناي سلام در عقب نماز، ايمني است؛ يعني كسي كه امر حق تعالي و سنت پيغمبرش را ادا نمايد در حالي كه براي خدا خاضع است و از او ترسناك، پس براي اوست امان از بلاي دنيا و ايمني از عذاب آخرت.
و «سلام» نامي از نامهاي خداوند تبارك و تعالي مي باشد كه ميان خلق خود به وديعت نهاده تا معنا و محتوي آن را در داد و ستدها، امانتداري ها در روابط با يكديگر و براي تأييد و تصديق معاشرت ها و صحت آميزش با يكديگر به كار برند.» (1)

در انتهاي حديث دستور مي فرمايد مسلمان بايد نفسش از ظلمات معاصي و اخلاق ذميمه كه بدترين آنها دوستي دنيا و مال و جاه آن مي باشد، به سلامت باشد و مردمان همگي از اذيتش در امان باشند و گرنه مسلمان واقعي نخواهد بود. (2)

زماني كه نمازگزار با سلام و درود خود مي خواهد نمازش را به پايان برساند، در اين مرحله نيز اسرار عجيبي نهفته است كه با آگاهي از آن نمازگزار مي داند كه سلامي را كه مي دهد به چه مفهومي است.

مولاي بزرگوار، امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
«پس سلام دادن نشانه بيرون آمدن از حال نماز و حلال گشتن سخن و ايمني از انجام عملي است كه نمازش را باطل مي كند.و سلام نامي از اسماء خداي عزوجل مي باشد و آن سلامي است كه نمازگزار به دو فرشته خدا، كه موكل او هستند مي دهد.» (3)

در سلام نماز حالت عرفاني خاصي وجود دارد كه اگر نمازگزار، سلام خود را با حالت خضوع و حضور قلبي خطاب به پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم و بندگان صالح خدا و ملائك موكل اعمال خود، ادا كرده باشد، لطفي از جانب خداوند متعال و فرشتگان موكل متوجه او خواهد گرديد.

مولاي بزرگوار، امام حسن عسگري عليه السلام مي فرمايند:
«پس زماني كه بنده نمازش را سلام داد، خداوند و ملائكه بر او سلام و درود مي فرستند.» (4)
سعادتي بالاتر از اين نمي تواند باشد كه نماز بنده اي مورد قبول درگاه حضرت احديت قرار گيرد و خداوند متعال و ملائك، در پايان نمازش بر او درود بفرستند.
چنين حالت عرفاني را اگر بنده نمازگزار متوجه باشد و بداند كه در پيشگاه چه مقامي قرار گرفته است، سر از پا نخواهد شناخت و از حالت ذوق و مسرت در خود نخواهد گنجيد.
براي رسيدن به چنين سعادت و موهبت والايي، نمازگزار بايد تلاش نمايد كه روز به روز نمازش با كيفيتي كه بر اساس دستورات ائمه معصومين عليهماالسلام مي باشد، مطابقت بكند. در چنين حالتي است كه نمازگزار متوجه خواهد شد كه سزاوار چنين موهبتي مي باشد.
مناسب ترين الگويي كه يك نمازگزار مي تواند از آن پيروي كند، نمازي است كه توسط ائمه معصومين عليهماالسلام ارائه گرديده است. چنين نمازي مي تواند مورد قبول حضرت باري تعالي قرار گيرد زيرا كه بر اساس فرمان او اجرا مي گردد.
نمونه اي از يك نماز مورد قبول، كه توسط مولاي بزرگوار، امام صادق عليه السلام بيان گرديده است مي تواند راهنماي نمازگزار باشد:
از حماد بن عيسي روايت شده است كه گفت:
روزي مولاي بزرگوار، امام صادق عليه السلام به من فرمودند:
اي حماد آيا نمازگزاردن مي داني؟
گفتم: اي سرورم، من كتاب حريز را كه درباره نماز نوشته است از حفظ مي دانم!
امام بزرگوار عليه السلام فرمودند: مهم نيست. برخيز و نماز بخوان تا ببينم.
در برابر آن حضرت برخاستم و در حاليكه رو به قبله بودم تكبيرة الاحرام گفتم و نمازم را آغاز كردم و ركوع و سجود بجاي آوردم. پس از آنكه آن حضرت نماز مرا ملاحظه كردند فرمودند:
اي حماد تو نماز خواندن نمي داني. چقدر زشت است براي شخصي كه شصت يا هفتاد سال از سن او بگذرد و در عين حال يك نماز را با رعايت همه آداب و شرايط آن به جا نياورده يا نتواند به جاي آورد.
حماد گويد: از اين سخن بسيار شرمنده شدم، عرض كردم فدايت گردم، حال شما نماز را به من بياموزيد.
امام بزرگوار عليه السلام برخاستند و روي به قبله ايستادند و قامت خود را راست كرده و دستهاي خود را به طور كامل آويختند تا بر رانهاي خويش قرار گرفت و بعد انگشتان دست را بهم چسبانيدند و دو پاي خود را نزديك به هم گذاشتند تا به اندازه سه انگشت باز ميان دو پا فاصله بود. آنگاه انگشتان پاهايش را به طور كامل متوجه قبله ساختند و پاها را از جهت قبله به چپ و راست منحرف نكردند و اين كارا را با حالت خضوع و خشوع و تضرع انجام مي دادند.
سپس گفتند «الله اكبر» و «سوره حمد» را با ترتيل (به طور شمرده و با تأمل) خواندند و به همين ترتيب «قل هو الله احد» را خواندند آنگاه در حاليكه هنوز ايستاده بودند به اندازه يك نفس كشيدن صبر كردند. (قيام متصل به ركوع) و بعد گفتند: «الله اكبر» و همچنان ايستاده بودند.
سپس به ركوع رفتند و دستها را چنان بر زانو گذاشتند كه گودي دو كف دست برجستگي زانوها را پر كرد و انگشتان گشوده بود و زانوها را با فشاري كه بر آن وارد مي ساخت به عقب مي راند تا پشت آن حضرت صاف و مسطح شد، چندانكه اگر قطره آب يا روغني بر پشت آن حضرت مي ريختند از جاي خود حركت نمي كرد اما به خاطر اينكه پشت آن حضرت صاف و هموار بوده گردن خود را راست نموده و چشمها را خوابانيده و سپس سه بار با ترتيل و شمرده گفتند: «سبحان ربي العظيم و بحمده»
و بعد ايستادند و چون كاملا به حالت راست و صاف قرار گرفتند فرمودند: «سمع الله لمن حمده»آنگاه در حاليكه ايستاده بودند، دستهاي خود را تا نزديك صورت بلند كرده و همزمان با اين حركت گفتند: «الله اكبر» و بعد به سجده رفتند و دستهايشان را در مقابل زانوانشان بر زمين گذاشتند و سه بار گفتند: «سبحان ربي الاعلي و بحمده» و سجده را چنان به جاي آوردند كه هيچ عضوي از اعضاي خود را بر عضو ديگري تكيه نداده بودند. و هنگام سجده هشت استخوان (عضو بدن) را تكيه گاه ساخته يا اين هشت موضع را بر زمين نهاده بودند: پيشاني، دو كف دست با دو كاسه زانو، سر انگشتان بزرگ دو پا و بيني. هفت موضع اول فرض و واجب است و بيني بر خاك نهادن سنت است و به اين عمل كه بيني را بر خاك بمالند ارغام گويند و مستحب است.سپس آن حضرت سر از سجده برداشتند و وقتي راست نشستند گفتند: «الله اكبر»آنگاه بر جانب چپ خود نشستند، به اين نحو كه پشت پاي راست خويش را در روي كف پاي چپ قرار دادند و در اين حال گفتند «استغفر الله ربي و اتوب اليه» و در همان حال كه نشسته بودند گفتند: «الله اكبر» و به سجده دوم رفتند و همان افعال و اقوالي را كه در سجده اول انجام دادند مجددا بجاي آوردندو در ركوع و سجود از هيچ جزيي يا عضوي از بدنش براي تكيه دادن يا نگهداشتن عضوي ديگر كمك نگرفتند بلكه آرنجها و بازوان خود را از دو طرف شانه گشوده و به حالتي همچون دو بال گشوده از هم، بالاتر از زمين نگه داشته و بر زمين نگذاشته بودند.
به اين ترتيب آن حضرت دو ركعت نماز خواندند و بعد فرمودند:
اي حماد «اينگونه نماز بخوان و به هنگام نماز به اين طرف و آن طرف نگاه مكن و (از جهت قبله) روي نگردان و با انگشتان و دستهايت بازي مكن و آنها را بي جهت حركت مده و آب دهان به چپ و راست خود و يا بر جلو خود مينداز.» (5)
اين روايت بسيار جالب، روش عملي برگزاري يك نماز را به طرز بسيار ساده اي كه همگان بتوانند آن را عملي سازند، بيان مي دارد و نيز مؤيد تمام رواياتي است كه در زمينه اجراي يك نماز صحيح و با خشوع بيان گرديد.
روايات ارائه شده الگوهاي بسيار مناسبي هستند كه يك نمازگزار مي تواند با پيروي از آنها و با مراجعه به رساله هاي آيات عظام، نمازهاي خويش را به طريق صحيح و آگاهانه و عارفانه انجام دهد. زيرا نمازي صحيح است و مورد قبول خداوند متعال مي باشد كه بر اساس دستوراتي كه ائمه معصومين عليهم السلام از سوي خداي تعالي دريافت داشته اند و به ما ارائه داده اند، اجرا گردد. به طور يقين اجراي هر نمازي جز از اين طريق، موجب بطلان نماز خواهد بود. (6)

شهيد ثاني در باب آداب سلام نماز مي نويسد:
چون از تشهد فارغ گشتي، خود را در حضور پيامبر گرامي و فرشتگان مقرب حاضر كن و بگو:
«السلام عليك ايها النبي و رحمة الله و بركاته، السلام علينا و علي عباد الله الصالحين.»
سپس پيامبر صلي الله عليه و آله و ديگر پيامبران و امامان عليهم السلام و فرشتگان كه حساب اعمال ترا نگاه مي دارند، در دل حاضر نما و بگو: «السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.»
و چنان نباشد كه زبان به خطاب بگشايي و مخاطب در ذهنت حاضر نباشد كه در اين صورت از بيهوده كاران و بازيگران خواهي بود. و چگونه خطاب شنيده شود وقتي كه مخاطبي نباشد. اگر فضل خداوند و رحمت همه گير و مهرباني كامل او در پذيرفتن نمازي كه به واسطه بي توجهي ما از اصل و حقيقت خويش دور گشته است، نبود، چه مي كردي؟ گرچه ممكن است هم اكنون نيز پذيرفته نشده باشد و از اوج قرب و وصول به درگاه الهي فروافتاده باشد.
اگر پيش نماز عده اي هستي، در سلام نمازت علاوه بر آنان كه گفتيم نمازگزاراني را نيز كه به تو اقتدا كرده اند، در نظر گير و آنان نيز بايد در سلام نمازشان ترا منظور داشته باشند. پس چون همين گونه كه دانستي عمل نمودي وظيفه ي سلام نماز را ادا كرده باشي و فزوني اكرام الهي را سزاوار گشته اي.
و اصل كلمه سلام مشترك بين همين درود مخصوص و نامي مقدس از نامهاي خداوند متعال است و معناي اول روشن است و معناي دوم در حقيقت اماني براي مردم از خداوند متعال است تا اين كه براي كسي كه حدود الهي را به پا دارد سلامتي و امنيت از عذاب الهي باشد.
پس اگر بخواهي كه سلام را در جاي حقيقي آن قرار داده و به معناي آن عمل كني بايد پرهيزگار باشي و دين و دلت و خردت را سالم نگاهداري و به تاريكي هاي گناه آلوده نكني، و ديگر آن كه فرشتگان نگاهبانت را سالم نگاه داري، به طوري كه آنان را به بدي عمل، آزرده خاطر و ملول و متوحش نسازي، سپس مواظب باش كه دوست و دشمنت نيز از تو به سلامت باشند چرا كه آن شخصي كه نزديكانش از او به راحتي و امنيت نباشند، مسلما آن افرادي كه دورتر هستند از آزار آن شخص در امان نخواهند بود. پس چنين شخصي را نه سلامي و نه اسلامي و نه تسليم بودني در برابر خداوند است. و در سلام كردن خويش دروغگوست، اگر چه سلام را در ميان مردمان آشكار كند. (7)

پاورقي

1- مَعْنَي التَّسْلِيمِ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ مَعْنَي الْأَمَانِ أَيْ مَنْ أَتَي بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَي وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ص خَاضِعاً لَهُ خَاشِعاً فِيهِ فَلَهُ الْأَمَانُ مِنْ بَلَاءِ الدُّنْيَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَذَابِ الْآخِرَة وَ السَّلَامُ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَي أَوْدَعَهُ خَلْقَهُ لِيَسْتَعْمِلُوا مَعْنَاهُ فِي الْمُعَامَلَاتِ وَ الْأَمَانَاتِ وَ الْإِلْصَاقَاتِ- وَ تَصْدِيقِ مُصَاحَبَتِهِمْ وَ مُجَالَسَتِهِمْ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ صِحَّةِ مُعَاشَرَتِهِم (مصباح الشريعه، ص 95، باب سلام).
2- صلاة الخاشعين، شهيد آيت الله دستغيب، ص114-113.
3- فَجُعِلَ التَّسْلِيمُ عَلَامَةً لِلْخُرُوجِ مِنَ الصَّلَاةِ وَ تَحْلِيلًا لِلْكَلَامِ وَ أَمْناً مِنْ أَنْ يَدْخُلَ فِي الصَّلَاةِ مَا يُفْسِدُهَا وَ السَّلَامُ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ وَاقِعٌ مِنَ الْمُصَلِّي عَلَي مَلَكَيِ اللَّهِ الْمُوَكَّلَيْنِ (وسائل الشيعة، ج 6، ص 418).
4- فَإِذَا سَلَّمَ مِنْ صَلَاتِهِ سَلَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ (بحارالانوار، ج 82، ص 221).
5- (من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 461).
6- سيماي ولايت در نماز، تقي ژاله فر، ص 268-273.
7- مصباح الشريعه، باب هجدهم «معني السلام في دُبر كل صلاة الامان... ؛ اسرار قلبي نماز، شهيد ثاني(زين الدين جبعي عاملي)، ترجمه ي غلامحسين روشن نژاد، ص77-78.

بازگشت