راز قنوت


شكي نيست كه جهان تكوين با زيرساخت فرمان پذيري و هدايت، نظم يافته و در آن، مجالي براي نافرماني و گمراهي نيست؛ زيرا مهار هر موجود تكويني تنها به دست خداي سبحان است و آن پروردگار بلند مرتبه، بر راه راست است و هر چه مهار هستي اش به دست كسي باشد كه بر راه راست، قطعا ره يافته و هدايت شده است؛ اين نكته از اين آيه استفاده مي شود: «مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُ بِنَاصِيَتهِا إِنَّ رَبّي عَليَ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ» (1)
اين آيه بر دو اصل مذكور دلالت دارد، و چون در جهان تكوين عرصه اي براي سرپيچي، تمرد و نافرماني نيست، پس در جهان امكان هر موجودي با كمال ميل و رغبت، از پروردگار خويش فرمانبردار است، چنان كه از اين آيه استفاده مي شود:
«فَقَالَ لهَا وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائعِينَ.» (2)
بنابراين، آنچه از گمراهي و فريبكاري مشاهده مي شود، تنها در جهان تشريع است، چون مكلف در پيمودن هر يك از دو راه هموار يا فريبنده اختيار دارد، و به راستي عبادت به ويژه نماز - براي هماهنگي دو نظام تشريع شده است، پس در نماز، احوال تمثل نظام تكوين، از قبيل فرمان پذيري و هدايت، تشريع يافته است. از جمله احوال نمايان گر خضوع، قنوت است؛ زيرا قنوت عبارت است از لابه، مويه و «تَبتُّل»(3) يعني ترك محبت دنيا و توجه و اخلاص در برابر پروردگار جليل، و چون خداي سبحان «جواد» است، آرزومندانش را نااميد و گدايان درگاه خويش را مأيوس نمي كند.
امام صادق عليه السلام فرمود: «هيچ بنده اي دست به جانب خداي عزيز و غالب بالا نمي برد، جز اين كه خداوند حيا مي كند آن دست را خالي و پوچ برگرداند، از اين رو آنچه مي خواهد از فضل خويش در آن دست قرار مي دهد. بنابراين، هر گاه يكي از شما دست به دعا برداشت، پايين نياورد جز اين كه به صورت خويش بكشد.» (4)
اين معنا غير از ثمره اي است كه از ذكرهاي قنوت عايد بنده مي شود، ذكرهايي كه بيانگر التماس و لابه و بيچارگي عبد است و مي فهماند كه حالت خاكساري از بنده جدايي ناپذير است و او نمي تواند از چنين حالتي خارج گردد. مانند دعايي كه در نماز وتر خوانده مي شود: «... پروردگارا بد كردم... اين دستهاي من به كيفر بدكرداري هايم در برابر توست، و اين گردن من است كه در مقابل آنچه انجام داده است، خضوع دارد...» (5)
درباره ي اهميت قنوت كه نمودي از يك راز تكويني است و سبب همساني راز تكويني و نظام تشريع است، حضرت حسين بن علي عليهماالسلام فرمود: از آن زمان كه پسري شش ساله بودم، مي ديدم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در همه ي نمازها قنوت مي خواند.(6)
آن حضرت به گونه اي بود كه در همه ي نمازهاي جدش صلي الله عليه و آله و سلم حاضر مي شد و فردي پاك، هوشمند، مراقب و حسابگر بوده همه چيز را زير نظر داشت تا هر آنچه را جدش انجام مي دهد، برايش روشن شود؛ زيرا مردم مأمورند احكام را از سنت و روش پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اخذ كنند.
امام صادق عليه السلام نيز درباره ي اهميت قنوت مي فرمايد: هر كس عمدا قنوت را ترك گويد نماز نخوانده است؛ «وَ مَنْ تَرَكَ الْقُنُوتَ مُتَعَمِّداً فَلَا صَلَاةَ لَهُ». (7)
يعني نمازش كامل نيست؛ زيرا هدف نماز هدايت به نظام تكوين است، يعني پيروي كامل و هدايت فراگير، و قنوتي كه مظهر تام انقطاع و بريدن از دنيا و پيوستن به پروردگار جليل و لابه به درگاه اوست، سبب كمال نماز است و آنگاه كه ترك شود، نماز كمال برتر خويش را از دست داده است. (8)

پاورقي

1- سوره مباركه هود، آيه 56.
2- سوره مباركه فصّلت، آيه 11؛ به آسمان و زمين فرمود: خواه ناخواه بياييد، آن دو گفتند: فرمانبردار آمديم.
3- تبتل به مفهوم عرفاني - نه به مفهوم لغوي و فقهي - يكي از مقامات نخستين سير و سلوك است كه سالكان در مكاشفات خويش بدان دست مي يازند، و آن داراي درجاتي است: يكم. انقطاع از همه ي لذات نفساني و بريدن كامل از دنيا و هر آنچه در دنياست و خشنودي به قضاي الهي، و نترسيدن از مخلوقات و تسليم جان به خداوند. دوم. انقطاع از نفس، تا نسيم جانفزاي انس با خدا وزيده و سالك در اين فضا به قرب الهي نزديك شود و برق نور معرفت و حقيقت بر او كشف گردد. سوم. اعراض و جدايي از همه چيز، به جز رسيدن به مقام پيش تازان (السابقون السابقون) (سوره ي واقعه، آيه ي 10) و اين جز با استقامت و فرورفتن در فكر وصول به خدا و جز با استيلاي اشراقات نور احديت امكان نمي پذيرد.

از مقامات تبتل تا فنا
پايه پايه تا ملاقات خدا

شرح و حد هر مقام و منزلي
كه به پرزد بر پرد صاحب دلي

قرآن مجيد، در اين باره مي فرمايد: (و اذكُر اسمَ رَبِّك وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً) (سوره ي مزمل، آيه ي 8)؛ دايم در شب و روز
نام خدا را يادآور باش، و به كلي از غير او قطع علاقه كن و به او بپرداز كه بدون انقطاع از خلق، اتصال به حق ميسر نگردد. امام صادق عليه السلام مي فرمايد تبتل در آيه به معناي بالا بردن دستها (در قنوت نماز) و لابه به سوي خداست (تفسير نور الثقلين، ج 5، ص 450) اميرالمؤمنين عليه السلام نيز درباره تبتل و ترك دنيا فرموده است: به خدا سوگند اگر در راه خدا ناله بزنيد و از مال و فرزند جهت تقرب به خدا بگذريد، باز كم است؛ « فَوَ اللَّهِ لَوْ حَنَنْتُمْ حَنِينَ الْوُلَّهِ الْعِجَالِ وَ دَعَوْتُمْ بِهَدِيلِ الْحَمَامِ وَ جَأَرْتُمْ جُؤَارَ مُتَبَتِّلِي الرُّهْبَانِ وَ خَرَجْتُمْ إِلَي اللَّهِ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ الْتِمَاسَ الْقُرْبَةِ إِلَيْهِ فِي ارْتِفَاعِ دَرَجَةٍ عِنْدَهُ أَوْ غُفْرَان سَيِّئَةٍ أَحْصَتْهَا كُتُبُهُ وَ حَفِظَتْهَا رُسُلُهُ لَكَانَ قَلِيلا...»... (نهج البلاغه، خطبه ي 52)،
4- جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 319.
5- جامع أحاديث الشيعة، ج 5ص 322.
6- جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 303.
7- جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 302.
8- رازهاي نماز، آيةالله جوادي آملي، ص 139-141.

بازگشت