تفسير شريف لاهيجي


سورة الاخلاص
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ (3) وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ (4)
در اصول كافي در وجه نزول اين سوره كريمه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود كه:
«ان اليهود سألوا رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و اله فقالوا انسب لنا ربك فلبث ثلاثا لا يجيبهم ثم نزلت قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ الي آخرها؛
يعني بدرستي كه جهودان پرسيدند حضرت رسالت پناه صلي اللَّه عليه و اله را پس گفتند: نسبت پروردگار خود را بيان كن و روشن كن براي ما معرفت پروردگار خود را پس رسول عليه السّلام سه ساعت (1) درنگ كردند و هيچ جواب نگفتند بعد از آن فروز آمد سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ تا آخر آن.»
و بنابرين اين سوره را سوره نسبة الرب گويند و معني نسبت در اصل نسبت دادن شخصي است به پدر او تا ممتاز شود از غير خود و درين جا مراد بيان معرفت خداي تعالي است بحيثيتي كه سامع اكتفاء بآن تواند كرد و احتياج بزياده بر آن نداشته باشد و در حديث ديگر از آن حضرت مرويست كه:
«سورة قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نسبة اللَّه الي خلقه؛
يعني اين سوره بيان معرفت خداي تعالي است كه نازل كرده آن را بسوي خلايق.»
در كتاب معاني الاخبار از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ضمن حديث طولاني روايت كرده كه:
«نسبة اللَّه عز و جل قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»
و در اصول كافي آورده كه:
«قال علي بن الحسين عليهما السلام ان اللَّه عز و جل علم انه يكون في آخر الزمان اقوام متعمقون فانزل اللَّه تعالي قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و الآيات من سورة الحديد الي قوله: وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ. فمن رام وراء ذلك فقد هلك.»
علما را در معني اين حديث اختلاف است، بعضي اجلاء اخلاء عصر مد اللَّه ظلال افاداته چنين گفته كه چون حق تعالي مي دانست كه در آخر الزمان جمعي از منتسبان باسلام موجود مي شوند كه در خود رأيي تابع اقوال زنادقه فلاسفه مي شوند بنا بر اين اين سوره مباركه و چندي از آيات سوره حديد را فرستاد تا ايشان خود رأيي نكنند و تبعيت اقوال فلاسفه، و معرفت خداي تعالي را از اين سوره و از آيات مذكوره حاصل كنند، پس هر كس كه قصد كند غير اين معاني را پس بتحقيق او نابود و از درجه اسلام بيرون است. بعضي از عارفين محسنين عصر لا زال كاسمه محسنا فرموده كه چون خداي عز و جل مي دانست كه در آخر الزمان جمعي بهم خواهند رسيد كه آنها در فكر دقايق غور كنند و در تحقيق حقايق تعمق نمايند لهذا حضرت عزت عز شأنه سوره مباركه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آياتي چند از سوره «حديد» را تا «وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» كه ادراك حقايق مضامين آن جز اوحدي فريد و المعي وحيد را ميسر نيست، نازل گردانيده تا اين گروه بدستياري فكر عميق و نظر دقيق در تحقيق معارف الهي و صفات رباني بملاحظه بدايع معاني اين سوره «توحيد» و آيات سوره حديد قصب السبق از اقران ربايند و قصد غير اين معاني نكنند كه آن باعث ضلالت و هلاكت است و بهر تقدير حق تعالي مي فرمايد كه:
قُلْ بگو اي محمد آن كس را كه از تو معرفت الهي استفسار مي نمايد هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ او است آن خداي يگانه كه او را ثاني و شريك نيست اللَّهُ الصَّمَدُ او است معبودي كه سيد و مالك همه چيز است و همه كس همه حوائج را از او خواهند چنانچه در اصول كافي از حضرت ابي جعفر الباقر عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود
«فهو واحد صمد قدوس يعبده كل شي ء و يصمد اليه كل شي ء (اي يقصد اليه كل شي ء) و وَسِعَ كُلَّ شَيْ ءٍ عِلْماً.»
و بعد از اين فرمودند كه معني صحيح در تأويل صمد اين است كه مذكور شد و آنچه مشبهه در تأويل «صمد» گفته اند كه «المصمت الذي لا جوف له» اين معني از صفات جسم است و اگر «صمد» را اين معني باشد پس خداي تعالي در اين معني مشابه اجسام خواهد بود و اين منافي قول خداي تعالي است كه فرمود «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ ءٌ» در كتاب توحيد آورده كه:
«قال الباقر عليه السّلام: كان محمد بن الحنفية رضي اللَّه عنه قال: الصمد القائم بنفسه الغني عن غيره»
و همچنين در كتاب توحيد آورده كه:
«قال الباقر عليه السّلام: الصمد السيد المطاع الذي ليس فوقه آمر و ناه.»
«قال وهب بن وهب: قال زين العابدين عليه السّلام: الصمد الذي اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون و الصمد الذي ابدع الاشياء فخلقها اضداد او اشكالا و ازواجا و تفرد بالوحدة بلا ضد و لا شكل و لا مثل و لا ند.»
و ايضا وهب بن وهب روايت كرده كه حديث كرد به من صادق جعفر بن محمد از پدر خود و او از آباي خود عليه السّلام كه اهل بصره كتابي به حضرت امام حسين عليه السّلام نوشتند و استفسار معني صمد از آن حضرت كردند، حضرت در جواب كتابت ايشان بعد از ذكر تسميه نوشت كه: خوض در معاني قرآن بدون علم نكنيد كه من از جد خود حضرت رسالت پناه صلي اللَّه عليه و اله شنيدم كه فرمود: هر كه قرآن را معني گويد بدون علم و بدون اخذ از صاحبان وحي پس هر آينه جاي او در آتش دوزخ است و معني «صمد» را كه از من خواستيد حق تعالي بعد از ذكر «صمد» تفسير آن را گفته و فرموده: لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ يعني نزاد او ولدي و زاده نشد و نبوده او را مماثل و همتا هيچ احدي، يعني او را اصلا در ذات و صفات نظيري و شبيهي نبوده و نيست. بدانكه «لم يلد» رد بر آن جماعت است كه گفتند: عزيز و مسيح پسران خداي تعالي اند و ملائكه دختران او تعالي اللَّه عن ذلك علوا كبيرا، و «لَمْ يُولَدْ» رد است بر نصاري كه گفتند: مسيح خدا است، و «لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» رد بر مشركان و مجوس است كه گفتند كه: خداي تعالي را شريك و انباز است. در كتاب عيون اخبار الرضا عليه السّلام از آن حضرت روايت كرده كه: بايد بعد از اتمام قراءت اين سوره سه مرتبه:
«كذلك اللَّه ربي»
بگويند.
و در اين باب احاديث بسيار وارد شده. و در كتاب ثواب الاعمال از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه: كسي كه يك هفته بر او بگذرد و او سوره اخلاص را قراءت نكرده باشد پس آن كس بميرد مرده باشد بر دين ابو لهب. (2)

پاورقي

1- طاهرا: سه روز- م
2- تفسير شريف لاهيجي، محمد بن علي شريف لاهيجي، تحقيق: مير جلال الدين حسيني ارموي( محدث)، ج4، ص887- 890، دفتر نشر داد، چاپ: اول، تهران، 1373 ش.

بازگشت