تفسير روان جاويد


سوره اخلاص
چهار آيه مكيه است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ (3) وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ (4)
ترجمه
بگو او خداي يگانه است
خداوند بي نياز و همه به او نيازمندند
توليد ننموده و تولّد نميشود
و نبوده است براي او همسر و همتا احدي.
تفسير
در كافي و توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه يهود از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم خواستند كه نسبت و نژاد پروردگار خود را براي آنها بيان فرمايد و حضرت سه روز تأمل فرمود و بعد از آن اين سوره نازل شد و قمّي ره هم اين مسئلت را از يهود در سبب نزول اين سوره نقل نموده و مستفاد از حديث مفصلي كه در توحيد از امام باقر عليه السّلام در تفسير اين سوره نقل نموده آنست كه خداوند امر فرموده پيغمبر خود را كه بيان فرمايد براي هدايت مردم آنچه را وحي شده باو از الفاظ در اين سوره مباركه و كلمه هو كنايه از غايب است كه هاء آن تنبيه بر معناي ثابت و واو آن اشاره بغايب از حواس است چنانچه هذا اشاره است بحاضر نزد حواس و كفار بكلمه هذه اشاره بخدايان خود مينمودند و از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم خواستند كه او هم اشاره بخداي خود نمايد تا بشناسند او را و خداوند دستور فرمود كه او اشاره نمايد بكلمه هو براي تثبيت ثابت و اشاره بغايب از درك ابصار و لمس حواس چون او برتر و بالاتر از اين معاني است و اللّه معناي آن معبودي است كه كسي بحقيقت او پي نميبرد و احاطه بچگونگي او پيدا نميكند و اله بمستور از حواس و آنكه موجب تحيّر خلق است و ادراك نميشود اطلاق شده در كلام عرب و احد فرد متفرّد است و با واحد يك معني دارد و او متفرّدي است كه نظير ندارد و توحيد اقرار بوحدت است و آن انفراد است و واحد منبعث نميشود از چيزي و متّحد نميشود با چيزي و براي اين گفته اند واحد مبدء عدد است و عدد نيست چون واحد معدود نميشود پس معناي قول خداوند اللّه احد معبود بحق است كه ادراك نميشود و فرد است به الوهيّت و متعالي است از صفات خلق و آن حضرت از امام حسين عليه السّلام بتوسط پدر بزرگوار خود نقل نموده كه صمد آنست كه جوف ندارد و بزرگي باو منتهي شده و نميخورد و نميآشامد و نميخوابد و دائم و لم يزل و لا يزال بوده و خواهد بود و خود فرموده كه صمد سيّد مطاع است كه فوق او آمر و ناهي نيست و در حديث ديگري كه امام صادق عليه السّلام از امام حسين عليه السّلام نقل نموده مذكور است كه خداوند خودش صمد را تفسير فرموده بلم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد و مراد از لم يلد آنست كه هيچ چيز كثيفي مانند ولد و هيچ چيز لطيفي مانند نفس از او بيرون نيامده و مراد از لم يولد آنست كه او از چيزي بيرون نيامده مانند اشياء كثيفه كه از عناصر بيرون ميآيند از قبيل گياه از زمين و ميوه از درخت و اشياء لطيفه كه از مراكز خودشان خارج ميشوند مانند سخن از زبان و آتش از سنگ و او صمد است كه از چيزي و بر چيزي و در چيزي نيست و خالق آنها است و چون حديث مفصل بود بنقل اجمالي از آن اكتفا شد و بنابر آنچه نقل شد خداوند متعال بحبيب خود ميفرمايد كه:
در جواب آنها بگو آن موجود ثابت غائبي كه شما از اصل و نسب او سؤال نموديد آن معبود بحق مجهول الكنه جامع صفات كمال و جلال است كه يگانه و فرد است و گفته شده اينكه خداوند احد فرموده و واحد نفرموده براي آنست كه واحد داخل در حساب ميشود و جائز است كه براي آن ثاني قرار داده شود واحد تجزيه و تقسيم نميگردد و جائز نيست كه براي آن ثاني قرار داد چون آن مستوعب جنس خود است بر خلاف واحد و لذا اگر در مقام توصيف كسي بگويند واحدي تاب مقاومت با او را ندارد ميشود دو نفر تاب مقاومت داشته باشند و اگر بگويند احدي تاب مقاومت با او را ندارد نميشود دو نفر يا بيشتر تاب مقاومت داشته باشند و بنظر حقير اگر اين فرق بين احد و واحد درست هم باشد اينجا منظور نيست بلي چون احد غالبا در يگانه و فرد استعمال ميشود و واحد در يكي ممكن است اينجا منظور اين باشد كه خدا يگانه و فرد است يعني قرابت و نسبتي با كسي ندارد تا جواب از سؤال يهود شود و اگر واحد ميفرمود اين معني از آن استفاده نميشد بلكه ظاهر در اين بود كه خدا يك است و دو نيست و منطبق بر سؤال آنها نميشد و اين معني منافات با دلالت احد بر تفرّد حقّ بوجوب وجود و صفات و افعال و استحقاق ستايش و پرستش هم كه گفته اند ندارد و معاني متعدّده اي كه براي صمد در روايات ذكر شد همه بجاي خود صحيح است و در لغت هم به بزرگ قوم و پاينده و بلند و بي نياز و محكم و متين ترجمه شده ولي ظاهرا معناي حقيقي آن مقصد و مقصود خلق باشد كه اينجا مناسب است چون همه دست نياز بجانب او دراز نموده و او بي نياز و مستغني از خلق است اگر چه ساير معاني هم نا مناسب نيست و اخيرا تصريح بجواب آنها شده كه ميفرمايد خداوند توليد نفرموده ولدي را كه كسي يا جمعي نسبت باو پيدا كنند و نه توليد شده از والدي كه خود باو منتسب شود چون او با خلق سنخيّت ندارد و از آنها احدي همسر و همتا و مثل و مانند او نيست و نبوده و نخواهد بود.
در كافي از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه فرمود كسي كه قرائت كند قل هو اللّه احد را و ايمان بياورد بآن توحيد را شناخته عرض شد چگونه قرائت نمايد آنرا فرمود همانطور كه مردم قرائت ميكنند و زياد نمايد در آن كذالك اللّه ربّي را دو مرتبه و كفؤا بسكون فاء و ضمّ آن با همزه نيز قرائت شده است و از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه قل هو اللّه احد ثلث قرآن است و شايد براي آن باشد كه ثلث قرآن در توحيد است كه اين سوره كافي است براي آن و در اكمال از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه يك مرتبه قرائت نمايد قل هو اللّه احد را مانند آنست كه ثلث قرآن را قرائت نموده و كسي كه دو مرتبه قرائت نمايد آن را مانند آنست كه دو ثلث قرآن را قرائت نموده و كسي كه سه مرتبه قرائت نمايد آن را مانند آنست كه تمام قرآن را قرائت نموده باشد و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه يكروز بر او بگذرد و نمازهاي پنجگانه را بخواند و در هيچ يك قل هو اللّه احد را نخواند باو گفته ميشود اي بنده خدا از نماز گزاران نيستي و فقهاء حكم بكراهت آن نموده اند و نيز حكم فرموده اند بكراهت يك سوره در دو ركعت از نماز مگر سوره توحيد و آنكه بيك نفس خوانده شود و فضيلت و شرف و امتيازات اين سوره مباركه بسيار است كه در محلّ خود ذكر شده است و الحمد للّه رب العالمين. (1)

پاورقي

1- تفسير روان جاويد، محمد ثقفي تهراني، ج5، ص453-455، انتشارات برهان، چاپ: سوم، تهران، 1398 ق.

بازگشت