تفسير جامع


سوره الفاتحة (1): آيات 1 تا 7
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ «1»
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «2» الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ «3» مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ «4» إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ «5»
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ «6» صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضَّالِّينَ «7»

معاني بِسْمِ اللَّهِ
بدان كه بِسْمِ اللَّهِ آيه است از قرآن چنانكه بيان خواهيم نمود و باي آن تعلق دارد بفعل مقدري زيرا حرف «ب» متعلق لازم دارد و آن فعل مقدر محذوف يا خبر باشد از خداوند جل عظمته و يا امر است از جانب خدا بما و اگر خبر باشد اينطور ميباشد «ابتدا ميكنيم اين قرآن مجيد را بنام خداوند» و اگر امر باشد چنين باشد «ابتدا كنيد ايمردم كارهاي خود را بنام من» پيغمبر اكرم (ص) فرمود هر كاري كه بنام خدا شروع نشود آن كار بپايان نرسد.
و خداوند در چند موضع مخصوص ما را امر فرموده كه شروع به هر كاري را باين نام كنيم در سوره علق فرموده:
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» اي پيغمبر قرآن را بنام پروردگارت بر خلق قرائت كن و در سوره انعام فرمود:
« فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآياتِهِ مُؤْمِنِينَ ؛
شما مؤمنان اگر بآيات خدا ايمان داريد از آنچه نام خدا بر آن ياد شده تناول كنيد.»
پس انسان هر كاري ميكند بايد بنام خدا شروع نمايد و هر يك از معاني باء در اينجا درست باشد چه الصاق يا استعانت يا مع و عمل آن هميشه جر دادن بمعمول خود باشد زيرا با حرف جراست و بآن اسم مجرور ميشود.
اما علت آنكه اين با را بر خلاف باهاي ديگر دراز و كشيده مينويسند دو علت دارد يكي آنست كه عمر بن عبد العزيز بنويسندگان دستور داد كه با را طولاني و سين را پهن و ميم را مدور كنند از نظر تعظيم كلمات خدا، وجه ديگر آنست كه چون الف را از اسم انداختند با را طولاني كردند تا دليل باشد بر آنكه حرف طولاني اينجا حذف شده و اگر گفته شود چرا در اينجا الف را حذف نمودند و در اقراء باسم نيفكندند با آنكه هر دو جا در تلفظ ساقط شوند گوئيم براي زيادي استعمال اينجا ساقط نمودند.
اما اسم گرفته شده از سمو واو لام الفعل را از آخرش افكندند و حركت واو را بميم دادند و سكون ميم را بسين و چون ابتداء بساكن محال است همزه وصل در اول آن در آوردند و بمعناي رفعت و بلندي باشد.

اشتقاق
اما اللّه اصل اين كلمه اله است لام تفخيم در اولش در آوردند الاله شد دو همزه در يك كلمه ثقيل بود همزه فاء الفعل را انداختند دو لام كه از يك جنس بود در يك كلمه جمع گشت لام اول را در لام دوم ادغام كردند اللّه شد و اهل لغت در ماده اشتقاق آن عقايد مختلف دارند بعضي گفتند از تاللّه مشتق است كه بمعناي تعبد باشد پس اله فعال باشد بمعني مفعول يعني معبود كه پرستيده شده باشد مانند حساب و كتاب كه بمعناي محسوب و مكتوب است و بعضي ديگر گفتند مشتق است از اله بمعناي اعتماد و فزع پس معناي اللّه آن بود كه خلق باو گريزند و بسوي او فرياد كنند و در كارها باو تكيه و اعتماد نمايند و بعضي هم آنرا مشتق از كلمه و له بمعني حيران ماندن دانند كه همزه آن بدل از واو است خلاصه ما در صدد ادبيات قرآن نبوديم لكن چون فهم بعضي از روايات موقوف بر اين قبيل تحقيقات بود لذا ما تا اين حدود بيان نموديم.

خواص بِسْمِ اللَّهِ و ثواب آن
اما روايات وارده در خواص قرائت بِسْمِ اللَّهِ زياد است ما بجهت تيمن و تبرك چند روايات ذكر مينمائيم در تهذيب بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده فرمود بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ باسم اعظم خدا نزديكتر است از سياهي چشم بسفيدي آن.
ابن بابويه بسند خود از پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده كه فرمود هر كس بخواهد خداوند او را از زبانه هاي آتش جهنم نجات دهد قرائت كند بِسْمِ اللَّهِ را كه نوزده حرف است و خداوند هر حرفي را در مقابل يكي از زبانه ها قرار داده است.
و نيز بسند خود از پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود وقتي معلم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بياموزد خداوند در نامه عمل طفل و پدر و مادر او و معلم بيزاري از جهنم بنويسد.
و در تفسير امام فرمود حضرت صادق عليه السّلام فرموده اگر شيعيان مادر شروع به كارهاي خود گفتن بِسْمِ اللَّهِ را ترك نمايند خداوند آنها را بمكروهي مبتلا نمايد تا متنبه شده و شكر و ثناي او را بجا آورند.
و فرمود روزي عبد اللّه بن يحيي بر امير المؤمنين عليه السّلام داخل شد و جلوي آن حضرت كرسي گذاشته بودند به عبد اللّه امر فرمودند كه روي آن كرسي بنشيند هنوز بر كرسي قرار نگرفته بود كه بسختي بزمين افتاده استخوان سرش شكست و خون جاري شد و از شدت درد متألم گرديد حضرت آب طلبيده و او را پاكيزه نمود و دست مبارك بر سرش كشيد چنان شد كه اصلا اتفاقي روي نداده بود فرمودند ستايش ميكنم خداي را كه ابتلاآت دنيا را موجب خلاصي و نجات از گناه شيعيان ما قرار داده تا عبادات و طاعات آنها سالم مانده و مستحق ثواب شوند عبد اللّه گفت يا امير المؤمنين آيا كيفر و جزاي گناهان ما فقط در دنيا داده ميشود فرمودند بلي مگر فرمايش پيغمبر را كه ميفرمودند دنيا زندان مؤمنان و بهشت كفار است نشنيدي خداوند شيعيان ما را با ابتلا و محنت دادن آنان از لوث گناه پاك فرمايد و خداوند در سوره شوري مي فرمايد:
« وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ »يعني آنچه از رنج و مصيبت بشما ميرسد همه از نتيجه اعمال زشت خود شماست در صورتي كه خدا بسياري از اعمال زشت شما را عفو ميكند كه در روز قيامت ثواب عبادات شما زياد باشد و دشمنان ما در همين دنيا جزاي عبادات خود را دريابند، چه عبادات آنها چون داراي خلوص نيست وزن و قيمتي ندارد و زماني كه در قيامت وارد شوند گناهانشان را بر آنها وادارند و بعلت بغض و عداوتي كه بآل محمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم داشته اند آنانرا در آتش جهنم بيفكنند.
عبد اللّه گفت يا امير المؤمنين فهميدم لكن ميخواهم گناهي كه در اين مجلس نمودم بدانم تا ديگر مرتكب آن نشوم فرمودند وقتي خواستي بنشيني از گفتن بِسْمِ اللَّهِ خودداري نمودي آيا نميداني كه پيغمبر فرموده هر كاري كه خواستي انجام دهي بنام خدا آغاز كن عرض كرد يا امير المؤمنين هرگز ترك نخواهم نمود.

تفسير بِسْمِ اللَّهِ
عبد اللّه عرض كرد يا امير المؤمنين تفسير بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (1)
چيست فرمود هرگاه بنده بخواهد قرائت كند يا كاري انجام دهد بگويد بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ يعني باين اسم خدا اين عمل را انجام ميدهم پس كاري را كه با ذكر اين جمله شروع ميكنيد مبارك باشد.
صدوق بسند خود از ابن سنان روايت كرده گفت از حضرت رضا عليه السّلام سؤال نمودم اسم چيست فرمود صفتي است از براي موصوف.
و نيز بسند خود روايت نموده از محمد بن زياد و محمد بن يسار كه هر دو از بزرگان شيعه هستند گفتند از حضرت عسكري عليه السّلام تفسير بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ را سؤال نموديم فرمود اللّه كسي است كه مردم پس از نااميد شدن از مخلوق در موقع حاجت و ابتلاي شديد باو توجه كامل مينمايند، چون گوئي بِسْمِ اللَّهِ يعني ياري و استعانت ميطلبم در كار خود بخدائي كه نيست مستحق پرستش جز آن خدائي كه هرگاه بسويش استغاثه كني بفريادت ميرسد و هر وقت او را بخواني و دعا كني مسئولت را اجابت نمايد.
و در كتاب توحيد بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه مردي حضورش عرض نمود اي پسر رسول خدا مرا دلالت فرموده و بيان كنيد اللّه چيست زيرا مردم با من زياد مجادله ميكنند در باره خدا و مرا بحيرت انداخته اند آن حضرت فرمود اي بنده خدا آيا هرگز سوار كشتي شده عرض كرد بلي فدايت شوم فرمود آيا كشتي شما شكسته شده و در دريا كشتي ديگري كه شما را نجات بدهد وجود نداشته و شنا هم نميدانستي كه بوسيله شنا كردن بساحل برسي آيا در چنين حالي دلت بجائي متوجه شده و تصور نموده اي كه ممكن است چيزي از موجودات توانائي داشته باشد كه تو را بدون اسباب از غرق شدن نجات دهد عرض كرد بلي تمام اينها كه فرمودي برايم اتفاق افتاده، فرمود همان موجود كه دلت متوجه آن شده بود كه توانائي دارد ترا وقتي كه چاره نداشتي نجات دهد و بفرياد كسي كه فرياد رس ندارد ميرسد خداست.
و نيز روايت نموده بسند خود از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام كه مردي حضورش عرض نمود كه مرا از معني بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ آگاه فرما فرمود خبر داد پدرم از پدرش امير المؤمنين كه مردي از آنحضرت معناي آنرا سؤال نمود فرمودند گفتن كلمه اللّه بزرگترين اسم از اسامي پروردگار است و اللّه اسمي است كه ناميده نشود بآن بجز خداوند عالم، آن مرد عرض كرد پس تفسير اللّه چيست؟ فرمود آن كسي است كه مردمان پس از مأيوس شدن از ما سوي اللّه هنگام شدايد و نيازمندي ها بسوي او توجه كنند زيرا هر كس هر چند بزرگ و با ثروت باشد و مردم محتاج باو باشند باز هم ممكن است نيازمندي بچيزهائي داشته باشد كه مردم نتوانند آنها را مرتفع كنند و براي انجام آن خواهش ها بسوي خدا توجه نمايد و همينكه حوائج او را خداوند برآورد مجددا به طغيان و سركشي و نافرماني اوليه خود برميگردد.
و در اين زمينه خداوند عظيم در قرآن كريم در سوره انعام آيه 40 ميفرمايد:
« قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَ غَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ؛
يعني اي پيغمبر بگو اگر عذاب خدايا ساعت مرگ شما فرا رسد چه خواهيد كرد اگر راستگو هستيد آيا در آنساعت غير خدا را ميخوانيد يا آنكه در آن لحظات سخت تنها متوجه خدا ميشويد تا چنانچه مشيت او تعلق بگيرد شما را از سختي برهاند و البته در آن هنگام آنچه را كه شريك خدا فرض مينموديد بكلي فراموش خواهيد نمود.»
و خداوند براي بندگان فقير خود ميفرمايد اي فقرائي كه محتاج من هستيد شما در هر حال پيوسته محتاج من بوده و در ذلت و خواري بندگي خداي خود ميباشيد بسوي من توجه كنيد تا بمقصود و مطلوب خود برسيد چه اگر من بخواهم چيزي بشما عطا نمايم هيچ قدرتي نميتواند مانع بر آن شود و چنانچه چيزي از شما سلب و منع كنم كسي قدرت عطاي آنرا بشما ندارد پس من سزاوارترم كه مورد سؤال شما باشم و اوليترم كه در شدائد و سختي ها بدرگاه من تضرع و زاري كنيد.
موقع شروع به هر كار بزرگ و كوچك بگوئيد بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ يعني در اين كارم از كسيكه جزا و سزاوار پرستش نيست ياري ميجويم و هر كه بدرگاه او آيد و استغاثه نمايد اجابت شود و خداوند رحمن است چون روزي را بتمام مخلوقات خود ميگستراند و در امور دين و دنيا و آخرت بر ما رحيم است و دين را بر ما سبك و سهل و آسان و مقرر داشت و بما ترحم فرمود و ما را از گروه دشمنان خود امتياز و برتري بخشيد.
سپس امير المؤمنين فرمود هرگاه بشما حزني دست بدهد و يا كاري پيش آمد نمايد از روي خلوص دل بگوئيد بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ و با دل پاك توجه تام بخدا نمائيد تا خداوند حاجات شما را در دنيا برآورد و يا آنكه نزد خود ذخيره كند و البته هر چه نزد پروردگار ذخيره شود براي مؤمن بهتر است.
و در كافي بسند خود از هشام بن حكم روايت نموده گفت از حضرت صادق عليه السّلام از اسماء خداوند و وجه اشتقاق آنها سؤال نمودم فرمود اللّه از اله مشتق است كه بمعناي عبد است.
و هر عبادتي اقتضا كند معبودي را كه پرستش او مينمايند، اي هشام اسم غير از معني و مسمي است هر كس اسم را بدون توجه به معني و مسمي پرستش كند كافر است و هرگز خدا را عبادت نكرده و اگر اسم و معني هر دو را عبادت كند مشرك است و دو كس را عبادت نموده و هر كس معني را بدون اسم عبادت نمايد همان توحيد و يگانگي است آيا فهميدي اي هشام؟ عرض كرد بيشتر از اين توضيح و بيان فرمائيد فرمود از براي خداوند نود و نه اسم است اگر اسم همان مسمي باشد هر آينه هر يك از اسماء خدائي باشند لكن خداوند معنائي است كه هر يك از آن اسامي دلالت بر آن معناي واحد كند و تمام اين اسامي غير معني و غير خدا ميباشند، اي هشام نان اسم است براي چيز خوردني و آب براي مايع آشاميدني و لباس اسم است براي جامه پوشيدني و آتش اسم است براي چيزي سوختني آيا حالا بطور روشن و واضح فهميدي كه جواب كفار و كساني كه براي خدا شريك قائل هستند بدهي و گفتار و سخنان آنها را رد كني عرض كردم بلي فرمودند خداوند سخنان مرا براي تو نافع نمايد و موجبات ثبات دين تو سازد هشام گفت بخدا قسم از وقتي كه حضرت صادق عليه السّلام اين بيان را فرمود هيچكس نتوانست مرا در توحيد مغلوب نمايد.
و از بيان آنحضرت كاملا روشن شد آنانكه گفتند اسم با مسمي يكي است اشتباه كرده اند چه اين معني شرك است علاوه اسم شنيده و نوشته و خوانده شود و مسمي چنين نباشد مسمي در يكجا نامش پراكنده و در محلهاي مختلف باشد.
اخبار و روايات در تفسير بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ زياد است و اگر بخواهيم تمام آنها را بيان نمائيم خود يك كتاب مفصل ميشود لذا بهمين مقدار اكتفا شد.

بيان حكم شرعي
از نظر حكم شرع ميان اماميه خلاف نيست كه بِسْمِ اللَّهِ آيتي است از قرآن و هر كس عمدا در نماز آنرا ترك نمايد نمازش باطل ميشود در كافي بسند خود از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود بعضي از مردم (منافقين) سرقت و دزدي كردند بزرگترين آيه قرآن را كه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ باشد.
و روايت كرده در خصال از حضرت صادق عليه السّلام فرمود بامير المؤمنين عليه السّلام عرض كردند مردماني هستند كه در نماز بِسْمِ اللَّهِ را نميخوانند فرمود آن يكي از آيات قرآن است و شيطان از ياد آنها برده است.
و در كافي از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود خدا بكشد بعضي از عامه را عمدا بزرگترين آيه قرآن را كه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ است قرائت نميكنند و گمان دارند خواندن آن بدعت است و حال آنكه كار خود آنها كه ترك بِسْمِ اللَّهِ است بدعت ميباشد و مالكي ها كه يكي از فرق چهارگانه عامه هستند و تابع مالك ميباشند در نماز بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ را نميخوانند.
و مستحب است در نمازهاي ظهر و عصر كه آهسته خوانده ميشود بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ را بلند قرائت كنند.
روايت كرده شيخ در تهذيب بسند خود از صفوان گفت نماز گذاردم عقب حضرت صادق عليه السّلام ايامي چند، قرائت ميفرمود بِسْمِ اللَّهِ را در سوره حمد بلند در آن نمازهائيكه آهسته قرائت ميشود و نيز در كتاب مصباح روايت كرده از موسي بن جعفر عليه السّلام كه فرمود علامت مؤمن پنج چيز است يكي بلند قرائت نمودن بِسْمِ اللَّهِ در نمازهاي آهسته و روايات در اين باب زياد است.
و مأموم در نماز جماعت آنرا قرائت نميكند زيرا امام از طرف مأمومين متحمل قرائت ميشود كه بِسْمِ اللَّهِ جزء آن است.
(تفسير حمد) (2)
در كافي بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود شكر نعمت عبارت از دوري جستن از حرامهاي خداست و تمام شكر خداوند گفتن الحمد لله رب العالمين است.
و نيز روايت كرده از حضرت باقر عليه السّلام فرمود وقتي قاطري از مال پدرم گم شد فرمود اگر خداوند آنرا بر من برگرداند شكر بسيار نمايم طولي نكشيد كه قاطر پيدا شد سر مبارك را بآسمان بلند نموده گفت الحمد للّه و ديگر چيزي بر آن زياد نكرد و آنگاه باصحاب رو كرد و فرمود از حمد و ستايش خدا چيزي رها نكردم مگر آنكه با ذكر الحمد للّه بجاي آوردم و حمد و ستايشي نيست مگر آنكه در گفتن الْحَمْدُ لِلَّهِ داخل است.
ابن بابويه بسند خود از حضرت رضا عليه السّلام روايت نموده كه مردي از آنحضرت تفسير سوره الحمد را پرسيد، فرمود شخصي همين سؤال را از امير المؤمنين نمود آن حضرت فرمود خداوند بعضي از نعمت هائي كه به بندگان عطا فرموده بطور اختصار شناسانيد آنها را چون مردم قدرت و توانائي آنرا ندارند كه تمام نعمت هاي خداوند را بفهمند و بشناسند، و نعمت هاي حضرت حق قابل شماره نيست.
لذا بمخلوقاتش فرمود بگوئيد:
الحمد لله علي ما انعمه الله علينا رب العالمين
يعني سپاس و ستايش بر خداوندي كه نعمت بما عطا فرموده همان خدائي كه تربيت كننده دو جهان است، و عالمين عبارت است از تمام موجودات از جماد و حيوان اما حيوانات را خداوند بحركت در آورده بدست قدرت خود بآنان روزي ميرساند و آنها را حفظ و حراست فرموده و بنا بمصلحت خود تدبير امور آنها را مينمايد و تربيت ميدهد جمادات را بنگاه داشتن آنها از اينكه بيكديگر تصادم كنند و آسمانها را نگاه داشته كه بدون اذن و اجازه خود بزمين فرو ريزند و زمين را حفظ نموده از آنكه بشكافد و فرو رود و خداوند به بندگان بسيار مهربان بوده و خالق و مالك آنان است و روزي ايشان را از هر جائي كه گمان دارند و يا نميدانند ميرساند و روزي آنها را قسمت فرموده و رزق مقسوم خلايق هر جا باشند خواهد رسيد نه بتقواي پرهيزكاران زياد ميشود و نه با فسق و فجور فاسقين كم ميشود و واجب فرمود بر محمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و آل او و بر شيعيان كه آنچه خداوند بايشان تفضل و اكرام نموده و آنها را امت پيغمبر آخر زمان قرار داده شكر گذاري كنند.
و نيز در كتاب فقيه بسند خود از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده فرمود خداوند قرائت حمد را در نمازها بمردم امر فرموده تا قرآن ترك نشود و محفوظ بماند و بيكديگر تعليم نمايند و براي نماز حمد را از تمام سوره هاي قرآن اختيار فرمود چه در قرآن سوره اي كه مانند حمد جامع باشد نيست زيرا حمد واجد تمام خير و حكمت است و گفتن الْحَمْدُ لِلَّهِ را در موقع شكرگزاري بر مخلوقات واجب فرموده كه آنها موفق بخيرات و عمل نيكو شده اند و رَبِّ الْعالَمِينَ توحيد و حمد است از براي خداوند و اقرار به اين كه او به تنهائي خالق مخلوقات و مالك بندگان است نه غير او الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بيان نعمت هاي اوست بر تمام موجودات و مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ گواهي دادن بقيامت و حشر خلايق و حساب آنها و روز پاداش و كيفر مردم ميباشد و همانطور كه پادشاه دنياست پادشاه آخرتست.
إِيَّاكَ نَعْبُدُ ميل كردن و نزديكي جستن بسوي ذكر خداست و خالص نمودن عبادات فقط براي اوست نه غير آن.
وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ طلب زيادتي توفيق و دوام نعمت و ياري جستن از خداوند است اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ درخواست رهنمائي بدين او و چنگ زدن بريسمان محكم و افزوني معرفت بعظمت پروردگار است.
صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ تأكيد در سؤال و تمايل بدرخواست هاي گذشته است.
غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ پناه بردن بخداست از اينكه شخص از جمله كفار و معاندين بوده و اوامر و نواهي خدا را استخفاف نموده و سبك بشمرد.
وَ لَا الضَّالِّينَ توسل نمودن بعنايت حق است از اينكه جزء گمراهان و دور شدگان از راه دين خدا نبوده همانهائيكه معرفت بامامت ائمه هدي پيدا نكرده اند و تصور نموده اند گمراهي راه خوبي است و گمان ميكنند كارهاي خوب بجا ميآورند:
وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً پس در سوره حمد تمام خير و بركت دنيا و آخرت جمع ميباشد.

معناي صراط
ابن بابويه بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه مفضل بن عمر از آنحضرت معناي صراط را سؤال نمود فرمود صراط عبارت از راهي است بسوي معرفت پروردگار و اين راه دو تاست يكي راه دنيا و ديگري راه آخرتست اما راه دنيا شناختن و معرفت امام است كه بر هر كس واجب است در دنيا امام خود را شناخته و اطاعت او را نمايد و او را پيشواي خود دانسته و براهنمائي آنها از صراطي كه پل جهنم است بخوبي عبور كند و هر كه در دنيا امام زمان خود را نشناسد قدمهايش در صراط بلغزد و بجهنم واصل گردد.
و بسند ديگر از آنحضرت روايت نموده فرمود صراط المستقيم وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام ميباشد.
و بروايت ديگر آنحضرت فرمود صراط المستقيم يعني ما را براهي كه بسوي دوستي تو اي خداوند منتهي شود هدايت فرما و مانع شو از راهي كه پيروي هواي نفس خود كرده و بزحمت برسيم و يا برأي خود عمل نموده و هلاك شويم.
و روايت كرده ابن بابويه در كتاب معاني از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام فرمود نيست ميان خداوند و حجتهاي او حجاب و پرده اي و نمي باشد از براي خداوند سواي حجتهاي او حجابي و ما ائمه راه خدا و طريق راست او هستيم و ما خزانه دار علم و دانش خدا و مترجم وحي او و اركان توحيد و محل اسرار پروردگار ميباشيم و نيز روايت كرده از حضرت صادق عليه السّلام فرمود صراط المستقيم عبارت از راهي است كه خداوند بمحمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و ذريه او عطا كرده.
ابن بابويه بسند خود از امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده كه فرمود صراط المستقيم يعني ما را هدايت فرما براه كساني كه نعمت و توفيق عبادت در دين بآنها كرامت فرمودي و آنان اشخاصي هستند كه خداوند حال آنها را در آيه 71 سوره نساء چنين بيان ميفرمايد:« وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً؛
يعني آنانكه اطاعت خداوند و رسولش را بنمايند البته با كساني كه خداوند بايشان عنايت و لطف كامل فرموده چون پيغمبران و صديقان و شهيدان و نيكوكاران محشور ميشوند و ايشان چه رفقاي بسيار خوبي هستند.»
سپس فرمود نعمتي كه خداوند بآنها لطف و كرامت نموده مال و اولاد و تندرستي نيست گرچه تمام اينها هم از نعمت هاي خداوند ميباشد ولي آيا نمي بيني اين نعمت ها را خداوند بكفار هم عطا ميفرمايد بلكه اينها چيزي نيست كه از خداوند مسئلت نمايند و مراد نعمت ايمان بخدا و تصديق برسول او و اقرار بولايت آل محمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و نگاه داشتن از شر دشمنان و از معصيت پروردگار و اذيت مؤمنين و رعايت حقوق برادران ديني است و اين روايت را ديگران بعينه با اندك زيادتي كه در روايت حضرت عسكري است نقل نمودند و نيز از آن حضرت و حضرت صادق و حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرموده خداوند بندگان را امر نمود كه از او راه نعمت داده شدگان را سؤال نمايند و آنان صديقين و شهيدان و نيكوكاران ميباشند.
و درخواست كنند از او كه ايشان را از راه كساني كه بآنها غضب فرموده باز دارد و آنان يهودياني هستند كه خداوند در باره آنها ضمن آيه 65 سوره مائده مي فرمايد:
« قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِيرَ؛
اي پيغمبر بگو آيا شما را آگاه سازم كه كدام قوم را در نزد خدا بدترين پاداش است، آن كساني هستند كه خداوند آنها را لعن و غضب كرده و بصورت بوزينه و خوك مسخ شده اند.»
و نيز از خداوند درخواست مينمايند كه آنانرا از راه گمشدگان باز دارد كه آنها نصاري هستند و خداوند در حق آنان در آيه 81 سوره مائده ميفرمايد:
« قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِيلِ؛
اي اهل كتاب در دين خود بناحق غلو نكنيد و از پي خواهش هاي آن قومي كه خود گمراه شده و بسياري را هم گمراه كرده و از راه راست دور افتادند نرويد سپس آنحضرت فرمود هر كس بخدا كافر شد داخل در مغضوب و ضالين از راه خدا ميباشد.»
ابن بابويه بسند خود از پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده كه فرمود شيعيان علي كساني هستند كه خداوند نعمت ولايت علي عليه السّلام را بآنها عطا فرموده و برايشان غضب نميكند و گمراه نميشوند.

معناي عالمين
ابن بابويه بسند خود از مفضل بن عمر نقل نموده كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود از براي خداوند هزار عالم است كه هر عالمي بزرگتر از اين عالم آسمان و زمين است و اهل هر عالمي نميدانند كه جز عالم آنها عالم ديگري را خداوند آفريده و موجود ميباشد يا نه.
و بسند ديگر از جابر بن يزيد جعفي روايت كند كه گفت حضرت باقر عليه السّلام فرمود غير از كره آفتاب شما چهل كره آفتاب ديگر موجود ميباشد و فاصله ميان هر آفتابي تا آفتاب ديگر چهل سال راه است و در آنها مخلوقات زيادي است و آنها نميدانيد كه خداوند آدمي خلق كرده يا نه و غير از كره ماه كه شما مي بينيد چهل كره ماه ديگر هست كه فاصله ميان هر يك از آن كرات چهل سال است و در هر يك از آنها موجودات و مخلوقات زيادي ميباشند و بآنها الهام ميشود و آنان دائم اولي و دومي را لعنت كنند و فرشتگاني موكل ايشان است كه هرگاه لعن نفرستند آنها را عذاب مينمايند.
و در روايت ديگر فرمود خداوند پشت مغرب شما نود و نه مغرب ديگر آفريده و داراي زمين هائي است سفيد و پر از جمعيت زياد كه از پرتو نور پروردگار كسب نور و روشنائي مينمايند و باندازه چشم بهمزدن معصيت و نافرماني خدا را بجا نياورده اند و نميدانند آدم را خداوند آفريده است يا خير و پيوسته از اولي و دومي و سومي بيزاري ميجويند.
راوي ميگويد اي فرزند رسول خدا آن مخلوقات چگونه از آن سه نفر بيزاري ميجويند و حال آنكه نميدانند خدا آدمي را خلق نموده يا نه؟ آنحضرت براوي فرمود آيا تو شيطان را مي شناسي گفت خير مگر بآنچه كه ما را خبر دادند فرمود پس بوجود شيطان يقين داري عرض كرد بلي فرمود از چه راه بآن يقين حاصل نمودي و از شيطان بيزاري جسته و بر او لعنت ميفرستي عرض كرد از راه خبر دادن بما فرمود آنها را هم مانند شما خبر دادند و از راه خبر يقين مينمايند و لعنت ميكنند آن سه نفر را. (3)

پاورقي

1- ترجمه تفسير علي ابن ابراهيم علي بن ابراهيم بسندهاي خود از حضرت باقر و حضرت صادق و حضرت موسي بن جعفر و حضرت رضا (ع) روايت كرده در تفسير بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ فرمودند باء اشاره است به بهاء خدا و سين بسنا و ميم بملك و سلطنت پروردگار و اللّه ملجاء و پناه هر موجوديست و رحمن نعمت دهنده بتمام مخلوقات و رحيم نعمت عطا كردن بمؤمنين خاصه در عالم آخرت ميباشد و نيز بسند خود از حضرت صادق (ع) روايت نموده فرمود سزاوار است بِسْمِ اللَّهِ بلند تلاوت بشود و همان آيه اي ميباشد كه اشاره فرموده خداوند باو در سوره بني اسرائيل «آيه 49 وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلي أَدْبارِهِمْ نُفُوراً» اي پيغمبر زماني كه تلاوت قرآن نمائي و خدا را بيگانگي ياد كني كافران پشت گردانيده و گريزان شوند.
2- روايت كرده علي بن ابراهيم از حضرت صادق (ع) در تفسير سوره حمد فرمود الحمد شكر و سپاس گذاري از براي آفريننده موجودات و رحمن رحم كننده بتمام آنها در دنيا، رحيم بمؤمنين خاصه در عالم آخرت، مالك صاحب حساب و قيامت است و آيه 20 سوره و الصافات شاهد بر اين ميباشد ميفرمايد يا وَيْلَنا هذا يَوْمُ الدِّينِ اياك خطاب بخداوند است كه از تو ياري طلبيم ايخداوند صراط المستقيم دلالت كن ما را بسوي امام زمان و نيز از آنحضرت روايت كرده فرمود صراط شناختن امير المؤمنين است و آنحضرت راه راست است و آيه 3 سوره زخرف شاهد اين معنا است ميفرمايد وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ همانا امير المؤمنين در سوره ام الكتاب نزد ما بسي بلند مرتبه و محكم اساس است و فرمود آنحضرت بسند ديگر صراط پلي است كه بايد هزار سال بالا روند و هزار سال ديگر پائين آيند و هزار سال توقف كنند روي آن و از مو باريكتر و از شمشير برنده تر است بعضي مانند برق عبور كنند از او و بعض ديگر مانند دويدن اسبان طايفه اي آهسته و ديگران مانند راه رفتن طفل نوپا گاهي آتش آنان را بگيرد و لحظه اي رها كند و بسند خود از حريز روايت كند گفت شنيدم حضرت صادق آيه را اينطور قرائت فرمودند:
«صراط من انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و غير الضالين»
و فرمود مغضوب عليهم ناصبيها و ضالين نصاري ميباشند و در روايت ديگر فرمود ضالين گمراهانند و آنها كساني باشند كه شك در امامت ائمه دارند و امام زمان خود را نميشناسند و نيز روايت كرده از آنحضرت فرمود شيطان در دو جا ناله و فرياد نمود يكي وقتي كه پيغمبر مبعوث شد ديگر زماني كه سوره حمد نازل شد.
3- تفسير جامع، سيد محمد ابراهيم بروجردي، ص 87-102، انتشارات صدر، چاپ: ششم، تهران، 1366 ش.

بازگشت