اسرار نيت


نيت عبارت از تصميم و عزم بر انجام عمل است و يكي از مسائل مهم آن، بحث اخلاص است كه مطالب فراواني در آن، مورد توجه است كه بعضي از آنها را بيان مي داريم: (1)
1. معناي اخلاص
«شي ء خالص» در لغت، به چيزي گفته مي شود كه كاملا تصفيه شده و با چيزي ممزوج نباشد و در عرف شرع، كار خالص به عملي گفته مي شود كه هدف از انجام دادن آن فقط تقرب به خداوند متعال باشد. (2)

2. معناي ريا و سمعه
«ريا» از ماده ي «رؤيت» (ديدن) گرفته شده و آن است كه شخصي بخواهد با نشان دادن كارها و صفات خوب به ديگران خودش را در دل آنها بزرگ و براي خودش منزلت و موقعيتي كسب كند. كسب اين منزلت، اگرچه با غير عبادت هم ممكن است، اما استعمال ريا در عادت مردم در مورد عبادت است. و «سمعه» از ماده ي «سماع» (شنيدن) است كه شخص از راه شنيدن ديگران بخواهد به آن هدف برسد. (3)

3. اهميت اخلاص
حضرت امير مؤمنان عليه السلام مي فرمايد:
«نماز، همان قيام و قعود (يعني ايستادن و نشستن) نيست [بلكه روح نماز] همانا اخلاص داشتن تو و اين كه آن را فقط براي خداوند انجام دهي مي باشد.» (4)

4. خطر ريا
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «هر كس نمازي بگزارد كه در آن ريا كرده باشد پس به تحقيق مشرك شده است [البته مراد شرك خفي است].» (5)
حضرت صادق عليه السلام مي فرمايد:
«روز قيامت بنده اي را مي آورند كه اهل نماز بوده است پس مي گويد: پروردگارا براي تو نماز گزاردم. به او گفته مي شود [براي ما نماز نخواندي] بلكه نماز خواندي كه بگويند: فلاني چه نماز خوبي مي خواند؟ او را به آتش ببريد.» (6)

5. انواع رياي در نماز و احكام آن (7)
الف. رياي در انجام كار:
رياي قبل از نماز، رياي هنگام نماز، رياي بعد از نماز
1. رياي قبل از نماز: باطل نمي كند؛ مانند ريا در راه رفتن به طرف مسجد
2. رياي هنگام نماز:
در خود نماز: (در تمام نماز: باطل است؛ مانند خواندن نماز براي صاحب خانه يا مسئول اداره و.... / در جزئي از نماز: باطل است؛ اگر چه آن جزء مستحب باشد؛ مانند انتخاب سوره ي قدر يا قنوت خاص و....)
در صفات نماز: باطل است؛ مانند خواندن با صوت يا با حالت خشوع و....
در زمان و مكان نماز: باطل است؛ مانند نماز خواندن در فلان مسجد يا صف اول يا اول وقت و....
در چيزهاي خارج از نماز: باطل نمي كند؛ مانند نماز با تحت الحنك يا چادر سفيد يا سجاده ي خاص، مگر آن كه به خود عمل برگردد.
3. رياي بعد از نماز: باطل نمي كند؛ اگر چه كار حرامي است.
ب. ريا در تركِ جزئي از نماز: باطل مي كند؛ مثل اين كه نمازش را به جهت جلب نظر ديگري مختصرتر كند [خلاصه توجه ديگران نبايد در طولاني كردن نماز و نه در مختصر كردن آن نقش داشته باشد و بايد ديگران را مانند كبوتري كه در حال نماز به انسان نگاه مي كند دانست كه به خاطر آن كبوتر در نمازش هيچ تغييري نمي دهد].

6. مبادا نماز مخلصانه، ريايي پنداشته شود!
حضرت صادق عليه السلام از پدر بزرگوارشان نقل كرده اند كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند:
«هرگاه شيطان در حال نماز به سراغ يكي از شما آمد و شما را وسوسه كرد كه [نمازت را مختصر كن كه ريا نشود و اگر طولاني كني] تو رياكار مي شود؛ پس بايد تا جايي كه وقت نمازش فوت نمي شود؛ نمازش را [به كوري چشم او] طولاني نمايد.» (8)
شخصي به نام عبيد مي گويد: از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم:
«شخصي نماز مي گزارد و سعي مي كند نمازش را نيكو به جا آورد و هدفش اين است كه ديگري را به مذهب خودش دعوت كند [آيا اين عمل ريا است؟] حضرت فرمودند: اين عمل ريا نيست.» (9)

7. مراتب و مراحل اخلاص
گوشه اي از بحث هاي وادي ظلمت ريا و جهنم توجه به غير خداوند در عبادت ها بود؛ ولي بايد توجه داشت كه بهشت اخلاص، داراي مراحل و مراتبي است كه اشخاص مختلف، به مقدار فهمشان از دين، مراتب مختلفي را بيان كرده اند كه دو نمونه از آن را در زير مي آوريم:
1. نظر صاحب عروة الوثقي؛ آن بزرگوار، براي اخلاص پنج مرحله را به شرح زير قائل شده است:
الف) آن كه كسي خداوند را از ترس جهنم يا به اميد رسيدن به بهشت عبادت كند كه اين، عبادت عبيد (بندگان) و يا تجار است كه اگر عنوان معاوضه به خود بگيرد، بدون تقرب به پروردگار متعال صحتش مشكل است.
ب) آن كه عمل را فقط براي تقرب به خداوند متعال انجام دهد.
ج) آن كه عمل را براي به دست آوردن رضايت پروردگار و گريز از غضب او انجام دهد.
د) آن كه عمل براي تشكر از نعمت هاي بي شمار خداوند متعال انجام گيرد.
ه) عبادت را براي اين انجام دهد كه خداوند متعال را اهل عبادت و شايسته اطاعت مي داند. (10)
2. نظر امام خميني قدس سره: آن بزرگوار، براي اخلاص، مراتب بيشتري را بيان كرده اند كه خلاصه كلام آن سالك الي الله چنين است:
الف) تصفيه عمل از حصول مقصودهاي دنيايي است؛ مانند خواندن نماز شب براي توسعه روزي، يا نماز اول ماه براي سلامت از آفات در آن ماه، يا دادن صدقات براي سلامت، و ديگر مقصدهاي دنيايي. اين نماز نزد اهل معرفت هيچ ارزشي ندارد و مثل ساير كسب هاي مشروع است؛ [اگر چه از نظر فقهي باطل نيست].
ب) تصفيه عمل از رسيدن به جنات جسماني و حور و قصور و امثال آن از لذات جسماني و مقابل آن، عبادت اجيران است؛ چنان كه در روايات شريف آمده و اين نيز در نظر اهل الله چون ساير كسب هاست؛ الا آن كه عمل اين كاسب اجرتش بيشتر و بالاتر است.
3. تصفيه عمل از خوف عقاب و عذاب هاي جسماني موعود و مقابل آن، عبادت عبيد است؛ چنان كه در روايات (11) آمده و اين عبادت نيز در نظر اصحاب قلوب قيمتي ندارد و از نطاق عبوديت الله خارج است و در نظر اهل معرفت فرق نمي كند كه انسان، عملي را از خوف حدود و تعزيرات در دنيا، يا خوف عقاب و عذاب آخرتي، يا براي رسيدن به زن هاي دنيايي، يا براي رسيدن به زن هاي بهشتي انجام دهد. گرچه هيچ يك براي خدا نيست و داعي بر داعي امري است كه مطابق قواعد فقهي، عمل را از بطلان صوري خارج كند، ولي در بازار اهل معرفت، اين متاع ارزشي ندارد.
4. تصفيه عمل از رؤيت استحقاق ثواب و اجر است و در مقابل آن، شوب آن به طلب اجر و رؤيت استحقاق مزد و ثواب قرار دارد و اين از يك مرتبه اعجاب به عمل خالي نيست كه سالك بايد خود را از آن برهاند و اين رؤيت استحقاق، از نقصان معرفت به حال خود و حق خالق تعالي شأنه است و اين نيز از شجره ي خبيثه ي شيطاني است كه به رؤيت خود و عمل خود و انيت و انانيت بر مي گردد؛ پس سالك بايد جهد كند و با رياضات قلبي و سلوك عقلي و عرفاني به قلب بفهماند كه جميع اعمال از موهبات و نعمت هاي الهي است كه حق تعالي به دست بنده اجرا فرموده و چون توحيد فعلي در دل سالك جاي گزين شد، عمل را از خود نداند؛ پس طلب ثواب نكند؛ بلكه ثواب را تفضل و نعم را ابتدايي بداند.
5. تصفيه عمل از استكثار و خشنودي به آن و اعتماد و دلبستگي بدان است و اين نيز از شجره ي خبيثه ي شيطاني مي رويد و از خودخواهي است.
در كافي شريف سند به حضرت موسي بن جعفر عليه السلام مي رسد:
«فرمود: پسرم! بيشتر بكوش و در پرستش و فرمانبري خداي عزوجل حتما خودت را از كوتاهي بيرون مدان، زيرا خداي عزوجل چنان كه حق پرستش است، پرستش نمي شود.»
6. تصفيه عمل از رسيدن به سعادت عقلي و لذات روحاني دائمي ازلي ابدي و منسلك شدن در مسلك كروبيان و منخرط شدن در جرگه عقول قادسه و ملائكه مقرب و در مقابل آن، عمل نمودن براي اين مقصد است و اين درجه گرچه درجه ي بزرگ و مقصد عالي مهمي است، و حكما و محققان به اين مرتبه از سعادت بسيار اهميت داده و براي آن ارزش قايل شده اند؛ ولي در مسلك اهل الله اين مرتبه نيز از نقصان سلوك، و سالك آن نيز كاسب است و از اجيران به شمار مي رود گرچه در متجر و مكسب با ديگران فرق ها دارد.
7. تصفيه عمل از خوف عدم وصول به سعادت عقلي و لذات روحاني و حرمان از اين سعادت است و در مقابل، عمل براي اين مرتبه از خوف است و اين نيز گرچه خود مرتبه اي عالي است، ولي در نظر اهل الله، عبادت عبيد و عبادت معلل [و ناقص] است.
8. تصفيه عمل از وصول به لذات جمال الهي و رسيدن به بهجت هاي انوار سبحات غير متناهي كه عبارت از جنت لقاء است و اين مرتبه يعني جنت لقاء، از مهمات مقامات اهل معرفت و اصحاب قلوب است و دست آمال نوع، از آن كوتاه است.
9. تصفيه عمل از خوف فراق است: كَيفَ أصبِرُ علَي فِراقِك.
10. تصفيه عمل از اين دو مرتبه (مرتبه اخير) نيز نزد اهل الله لازم و عمل به آن معلل [و ناقص] است، و از حظوظ نفساني خارج نيست و اين كمال خلوص است. و پس از اين، مراتب ديگري است كه از حدود خلوص خارج و تحت ميزان توحيد و تجريد و ولايت است كه بيان آن در اين جا مناسب نيست. (12)

8. عوامل پيشگيري از ريا
الف: دعا و استمداد از خداوند و اولياي او
در دعاهاي رسيده از اولياي دين پاك شدن دل و عمل از ريا از خداوند خواسته شده كه از اين مرض مهلك پيشگيري شود.
اللهم طَهِّرْ قَلْبِي مِنَ الرِّيَاء. (13)
اللَّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبِي مِنَ النِّفَاقِ وَ عَمَلِي مِنَ الرِّيَاء. (14)
ب: پنهاني انجام دادن اعمال
1. پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد: برترين عبادت از جهت پاداش، مخفي ترين آن است. (15)
2. حضرت امام حسن عسكري عليه السلام مي فرمايد: حضرت عيسي عليه السلام هميشه به يارانش مي فرمود: هرگاه روزه [مستحبي] گرفتيد، سر و ريش خود را روغن زده و لب هايتان را چرب نماييد، تا كسي متوجه نشود روزه دار هستيد، و هرگاه خواستيد صدقه بدهيد، اگر با دست راست مي دهيد كاري كنيد كه دست چپ شما مطلع نگردد. (يعني در نهايت پنهاني باشد) و هرگاه خواستيد نماز [مستحبي] بخوانيد، پرده هاي منزلتان را بيندازيد كه كسي متوجه نشود زيرا خداوند مدح و ستايش را مانند روزي هايش تقسيم مي فرمايد. (16)
3. مرحوم مجلسي نقل مي كند:
«مستحب است كه شخص، انفاقات مالي اش را به ديگري بدهد تا او به فقرا بدهد؛ براي اين كه فقرا او را نشناسند و در نتيجه به او احترام خاص نگذارند.» (17)
4. حضرت صادق عليه السلام مي فرمايد: هرگاه قيامت بر پا شود، مسئول كل بهشت (رضوان) عده اي را در بهشت مشاهده مي كند؛ حال آن كه بدون اطلاع او وارد شده اند [با تعجب سؤال مي كند] شما كه هستيد؟ و از كدام در وارد شده ايد؟ مي گويند: به ما كاري نداشته باش. ما كساني هستيم كه خداوند را پنهاني عبادت مي كرديم و خداوند هم ما را پنهاني به بهشت وارد كرد. (18)

ج: پرهيز از هر كاري كه موجب اطلاع ديگران شود:
1. حضرت اميرمؤمنان عليه السلام مي فرمايد: پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم شخصي را مشاهده كردند كه پيشاني اش بر اثر سجده بالا آمده بود [ظاهرا از روايت استفاده مي شود كه براي پيدا شدن اثر سجده: پيشاني اش را قدري فشار مي داده كه حضرت او را مورد انتقاد قرار داده و فرمودند:] هر كس عملي كه بايد براي خداوند باشد، دنبال غلبه دادن غير خداوند باشد؛ (يعني كار را براي غير خداوند انجام دهد)، خداوند او را [در هدفش] مغلوب مي كند و هر كس از خداوند دوري كند خداوند متعال جلوه او را زشت خواهد كرد و هر كس با خداوند مكر كند، خداوند به خودش بر مي گرداند؛ سپس [حضرت او را مورد انتقاد قرار داده و فرمودند] چرا پيشاني ات را به زمين چسبانده [و فشار دادي]؟ و چرا پوست صورتت(پيشاني ات) خشن شده است؟ (19)

2. پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مشغول موعظه كردن بودند كه ناگهان شخصي از ميان جمعيت فرياد زده و غش كرد! حضرت فرمودند: اين شخص كيست كه دين ما را بر ما مشتبه مي كند؟ اگر او در كارش صداقت داشته باشد، گرفتار شهرت در ميان مردم شده و اگر صداقت نداشته باشد، به عذاب خداوند گرفتار خواهد شد؛ (يعني انسان بايد مراقب خود باشد كه به چنين حالتي گرفتار نشود و تا احساس كرد كه ممكن است از اختيارش خارج شود فوري جلسه را ترك كند). (20)

3. پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد: در گرفتار شدن شخص همين بس كه افراد جامعه او را با انگشت به يكديگر نشان دهند؛ چه اين شهرت در امور ديني باشد يا امور دنيايي. (21)
خلاصه، شهرت مذموم است، و انسان تا مي تواند نبايد خود را گرفتارش كند؛ مگر اين كه از اختيارش خارج باشد يا مشهور شدن را وظيفه شرعي خود بداند.

4. مرحوم حر عاملي؛ در كتاب ارزشمند وسائل الشيعة بابي را آورده و از رواياتش استفاده نموده كه مكروه و مذموم است انسان عبادات و كارهايي را كه براي خداوند متعال انجام داده، براي ديگران باز گويد. (22)

5. بعضي از اصحاب امام باقر عليه السلام نقل مي كنند كه حضرت فرمودند: باقي ماندن بر عمل، از خود عمل مشكل تر است. از حضرتش سؤال شد كه مراد از باقي ماندن بر عمل چيست؟ حضرت فرمودند: شخصي به كسي رسيدگي يا مالي را در راه خداوند انفاق مي كند و عملش به صورت پنهاني ثبت مي شود؛ سپس براي ديگران بازگو مي كند [و به جهت نقل براي ديگران] از اعمال پنهاني محو شده و در اعمال آشكار ثبت مي شود. دوباره براي ديگران بازگو مي كند و آن عمل [به لحاظ نقل دوباره براي ديگران] از اعمال علني خالص نيز پاك شده و در اعمال ريايي ثبت مي گردد. (23)

نكته ي مهم
درست است كه انسان براي پيشگيري از ريا بايد سعي كند كارهايش را پنهاني انجام دهد؛ ولي به اين نكته ي مهم نيز بايد توجه كرد كه در بعضي از موارد آشكار نمودن عمل، احكام ديگري پيدا مي كند كه گاهي بي اشكال و گاهي بهتر و گاهي لازم مي شود. براي روشن شدن بهتر بحث، انواع و احكام آشكار كردن عمل ذكر مي شود:

احكام آشكار كردن عمل:
الف. واجبات: مستحب است تمامي واجبات، علني و آشكار انجام گيرد. (24)

ب: مستحبات:
1. خود عمل به صورتي تشريع شده كه فقط به صورت آشكار انجام پذير است: به همان صورت آشكار بايد انجام پذيرد؛ مانند نماز جماعت، نماز جمعه، اقامه ي عزاي معصومان عليهم السلام و....
2. خود عمل امكان آشكار يا پنهان انجام شدن را دارد:
عمل از نوافل شبانه روز است: (25)
نافله هاي شب است: مستحب است با صداي بلند خوانده شود. / نافله هاي روز است: مستحب است با صداي آهسته خوانده شود.
غير نوافل يوميه است:
اگر آشكار كردن در حال اجراي عمل است:
- آنهايي كه آشكار كردنش ضرر به ديگران دارد: حرام است؛ مانند صدقه ي آشكار در بعضي از موارد كه موجب آبروريزي گيرنده و اذيت شدن اوست.
- آنهايي كه ضرر ندارد: براي جذب ديگران به مذهب و يا تشويق ديگران است: خوب است. (26)
براي دفع تهمت از خويشتن است: خوب است. (27)
براي جذب سؤال اشخاص و پرهيز از دروغ است: اشكال ندارد. (28)
براي جلوه دادن خويشتن است: بد است.
آشكار كردن بعد از اجراي عمل است. (29)

نيت، يعني آنكه بدانيم چه مي كنيم و چه مي گوييم و براي كه و چه حركت مي نمائيم. ارزش هر كاري به نيت و انگيزه ي آن است، نه فقط صرف عمل. لذا حساب كسي كه بخاطر حفظ نظم و احترام به قانون، پشت چراغ قرمز مي ايستد از حساب كسي كه از ترس پليس يا جريمه مي ايستد جداست. در همه ي عبادات و خصوصا نماز، نيت جايگاه ويژه اي دارد و اصولا چيزي كه يك كار را عبادت مي كند، نيت الهي آن كار است كه اگر آن نيت نباشد، هر چه هم ظاهر كار خوب و صحيح باشد، اما ارزش عبادت ندارد.
پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در اين باره مي فرمايند:
«إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ؛ (30)
كارها به واسطه ي انگيزه ها ارزش پيدا مي كند و با آنها سنجيده مي شود.»
آري، فرق مادي يا معنوي بودن يك كار، در تفاوت نيت و هدف هاست.

پاورقي

1- سفينة البحار، ج 1، (خلص).
2- بحارالانوار، ج 69، ص 266.
3- ميزان الحكمه، ج 3، ص 61.
4- ميزان الحكمه، ج 3، ص 61.
5- بحار الانوار، ج 69، ص 282 و 297.
6- بحار الانوار، ج 69، ص 301.
7- العروة الوثقي، ج 1، في الصلاة (النية)، مسأله 908.
8- بحارالانوار، ج 69، ص 295.
9- بحارالانوار، ج 69، ص 301.
10- العروة الوثقي، ج 1، فصل في النية.
11- وسائل الشيعه، ج 1، ص 45 و الاصول من الكافي، ج 2، باب العبادة.
12- آداب الصلوة (آداب نماز) امام خميني قدس سره، ص 164 و 173.
13- بحارالانوار، ج 94، ص 378.
14- بحار الأنوار (چاپ بيروت)، ج 95، ص 96.
15- بحارالانوار، ج 70، ص 251.
16- بحارالانوار، ج 67، ص 250.
17- بحارالانوار، ج 70، ص 222.
18- مستدرك الوسائل، ج 1، ص 13، حديث 7.
19- مستدرك الوسائل، ج 1، ص 10، حديث 2.
20- كنز العمال، ج 3، ص 814.
21- مستدرك الوسائل، ج 1، ص 13، حديث 9.
22- باب كراهة ذكر الانسان عبادته للناس (وسائل الشيعه، ج 1، ص 54).
23- وسائل الشيعه، ج 1، ص 55.
24- وسائل الشيعه، ج 1، ص 56؛ و ج 6، ص 215 و تحرير الوسيله، ج 2، كتاب الصدقة، مسأله 6.
25- وسائل الشيعه، ج 4، ص 759.
26- وسائل الشيعه، ج 1، ص 256؛ مستدرك الوسائل، ج 1، ص 13 و تحرير الوسيله، ج 2، كتاب الصدقة، مسأله 6.
27- تحرير الوسيله، ج 2، كتاب الصدقة، مسأله 6.
28- مستدرك الوسائل، ج 1، ص 13.
29- احكام و روح نماز، محمد وحيدي، ص194-206.
30- بحار، ج 70، ص 210.

بازگشت