مسايلي چند پيرامون بناي مسجد


الف- مسجد، چگونه مسجد مي شود؟
سخن مشهور در ميان فقيهان اين است كه براي تحقق پيدا كردن عنوان مسجد براي مكاني، بر زبان آوردن الفاظ خاصي لازم است؛ مانند اين كه باني مسجد بگويد: «اين زمين را به قصد تقرب به خداوند براي مسجد بودن وقف نمودم.»
ولي بسياري از فقيهان برآنند كه بر زبان آوردن كلمات خاص لازم نيست؛ همين
قدر كه بنايي را با قصد قربت به عنوان مسجد بسازند و يك نفر با اذن باني در آن نماز بگزارد، آن مكان تبديل به مسجد مي شود و همه ي احكام و آثار مسجد بودن بر آن جاري مي گردد.
باني مسجد مي تواند در هنگام نيت كردن، تنها زمين آن را مسجد قرار دهد و نسبت به بنا و پشت بام آن چنين قصدي ننمايد. يا آن كه تنها پشت بام يا بخش هاي معيني از آن را مسجد قرار دهد. پس جاري شدن و يا عدم جريان احكام مسجد نسبت به بخش هاي مختلف كاملا به نيت و قصد باني و واقف، بستگي دارد.(1)

ب- مسجد، هميشه مسجد است.
هرگاه مكاني عنوان مقدس «مسجد» را پيدا كرد، براي هميشه مسجد است. باني مسجد نيز بايد از آغاز، قصد هميشگي داشته باشد؛ يعني بر اين نيت باشد كه آن مكان را براي هميشه مسجد قرار دهد. بنابراين نمي توان زميني را مثلا براي مدت ده سال مسجد قرار داد، تا پس از گذشت اين زمان، به حال اول برگردد.
با اين حال، موارد نادري نيز يافت مي شود كه مسجد از مسجد بودن خارج مي شود. اين موارد در كتاب هاي فقهي ذكر شده است.(2)

ج- مسجد، مكاني عمومي است.
هرگاه مكاني عنوان مسجد را يافت، هر مسلماني داراي هر مذهبي كه باشد مي تواند با رعايت موازين شرعي به آن جا وارد شود و به عبادت و كارهايي كه انجام آن در مسجد رواست، بپردازد. ايجاد مزاحمت براي ديگران در استفاده از مسجد براي كارهاي مشروع، جايز نيست.
به اعتقاد بسياري از فقيهان چنانچه باني از ابتدا قصد كند كه مسجد، مخصوص به گروه معيني باشد، هر چند وقف او صحيح است ولي آن مكان عنوان مسجد را پيدا نمي كند. بلكه برخي برآنند كه چنين وقفي به كلي باطل است.
البته نمازخانه هاي شخصي كه در خانه ها و يا مكان هاي عمومي ساخته مي شود، داراي حساب جداگانه اي است. انسان مي تواند بلكه مستحب است در خانه براي خود نمازخانه ي شخصي بسازد؛ همچنان كه صاحبان مكان هاي عمومي مانند غذاخوري ها و مسافرخانه ها مي توانند اطاقي را به نمازخانه اختصاص دهند و تنها به افراد معيني اجازه ي ورود به آن را بدهند. چنين مكان هايي عنوان مسجد را پيدا نمي كند. فضيلت هاي مسجد را دارا نيست و احكام مسجد نيز بر آن جاري نمي شود.
در بسياري از روايات، نسبت به ساختن اتاقي براي نماز در خانه توصيه شده است. در حديثي از امام صادق عليه السلام آمده است: اميرالمؤمنين عليه السلام در خانه ي خود اتاق متوسطي را براي نماز خواندن اختصاص داده بود. (3)
همچنين امام صادق عليه السلام در نامه اي به يكي از ياران خويش نوشت: «دوست دارم در خانه ات اتاقي را به مسجد اختصاص دهي.» (4)
فايده ي ساختن چنين مكاني در خانه، تمركز حواس در عبادت است. البته از چنين نمازخانه هايي بايد براي انجام نمازها و عبادت هاي مستحب بهره برداري شود. وجود چنين مكاني در خانه هرگز نبايد سبب شود خود را از فضيلت حضور در مسجد و نماز جماعت محروم نماييم.(5)

د- لزوم مصرف اموال در ساخت مسجد
زمين مسجد و ابزار و مصالحي كه در ساخت و ساز آن به كار مي رود، بايد كاملا پاك و طيب باشد. مسجد ساختن در زمين متعلق به ديگران و بدون رضايت صاحب آن، غصب و حرام است. زمين غصبي هرگز از نظر شرعي مسجد نخواهد شد، هر چند مردم آن جا را مسجد بدانند.
مسجد، خانه ي خدا و كانون عبادت مؤمنان است. از اين رو لازم است از آغاز بر بنيان استوار «تقوا» پي ريزي شود. رعايت تقوا در ساخت و ساز مسجد ايجاب مي كند خانه ي خدا را حتي در زمين هاي مسأله دار و مشكوك بنا نكنيم؛ تا مؤمنان با آرامش خاطر و اطمينان قلبي كامل در آن جا به عبادت بپردازند. در اين زمينه، عمل پيامبر براي ما سرمشق خوبي است. با آن كه صاحبان زمين مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله براي واگذاري مجاني آن آماده بودند؛ ولي پيامبر صلي الله عليه و آله اصرار داشت بهاي آن را به صاحبانش بپردازد. (6)
بر اين پايه لازم است حتي از ساختن مسجد در زمين هايي كه مالك آن معلوم نيست، خودداري كنيم؛ مگر اين كه ابتدا بهاي آن را به نيت مالك و از طرف او صدقه دهيم.
همچنين مسجد ساختن در راه هاي اختصاصي، جاده ها و مكان هاي عمومي كه براي بهره برداري معيني در نظر گرفته شده، جايز نيست. حتي زميني را كه براي منظور ديگري - جز مسجد بودن - وقف شده، نمي توان تبديل به مسجد كرد؛ زيرا تبديل وقف - جز در مواردي اندك - جايز نيست. اصل آن است كه از اموال و املاك وقفي در راستاي همان منظوري كه براي آن وقف شده، بهره برداري شود. مثلا هرگاه زميني به آرامگاه عمومي، خانوادگي و شخصي اختصاص يافته باشد، نمي توان آن را تبديل به مسجد كرد. البته مسجد ساختن در گورستان حتي اگر زمين آن وقفي نباشد، مكروه است. چنانچه بناي مسجد در قبرستان با تصرف در اموال شخصي ديگران و يا شكافتن قبر مسلماني همراه شود، حرام است.
مسجد ساختن در زمين هاي موات و باير يعني زمين هايي كه به دليل شوره زار بودن، آب گرفتگي، بي آبي، سنگلاخي بودن و مانند اينها قابل بهره برداري نيست، در شرايط خاصي جايز است. هرگاه كسي با رعايت مقررات لازم، اين گونه زمين ها را احيا كند و مالك آن شود، مي تواند در آن مسجد بسازد.
عبادت گاه هاي يهوديان و مسيحيان كه در سرزمين هاي اسلامي بنا شده، تا آن گاه كه صاحبان آنها وجود دارند و به مقررات دولت اسلامي پايبندند، از احترام كامل برخوردار است و نمي توان آنها را به مسجد تبديل كرد. ولي هرگاه صاحبان آن از بين بروند، براي مسلمانان جايز است آن را به مسجد تبديل كنند.
علاوه بر زمين مسجد، ابزار و وسايلي كه در بناي آن به كار مي رود نيز بايد حلال و طيب باشد. مسجد سازي نوعي صدقه دادن در راه خدا است. چگونه مي توان با صرف اموال غصبي و آلوده به حرام، خشنودي خداوند را به دست آورد؟ اين سخن خداست كه:
«اي اهل ايمان از دارايي هاي پاك و طيب و آنچه براي شما از زمين بيرون مي آوريم، انفاق كنيد و اموال آلوده و ناپاك را به انفاق و بخشش اختصاص ندهيد.» (7)
امام صادق عليه السلام درباره ي اين آيه مي فرمايد:
«اين گفتار خداوند درباره ي گروهي نازل شد كه پيش از مسلمان شدن اموالي آلوده به حرام به دست آورده بودند. هنگامي كه مسلمان شدند، چون نسبت به وجود چنين اموالي در سرمايه ي خود نگران بودند؛ تصميم گرفتند آنها را رد راه خدا صدقه دهند. خداوند متعال در اين آيه، آنان را فرمان مي دهد كه با انفاق پاك ترين مال خود به وي تقرب جويند.» (8)
گر چه اين گونه سخنان شامل هر نوع صدقه و انفاقي مي شود؛ ولي رعايت آن در مسجد سازي داراي اهميت بيشتري است؛ زيرا مسجد خانه ي خداست و ادب بندگي ايجاب مي كند خانه ي خدا را با پاك ترين دارايي هايمان بسازيم. شايد از همين روست كه قرآن مجيد يكي از ويژگي هاي آبادكنندگان مسجد را پرداخت زكات برشمرده است. اين بدان معناست كه آباد كنندگان حقيقي مساجد كساني هستند كه حقوق مالي خويش را مي پردازند. بنابراين كساني كه از انجام تكاليف مالي خود سرباز مي زنند و گمان مي كنند تنها با ساختن مسجدي، وظايف واجب خود را در بعد اقتصادي انجام داده اند، سخت در اشتباهند.(9)

پاورقي

1- كوي دوست ، رحيم نوبهار، ص65-66
2- كوي دوست ، رحيم نوبهار، ص65
3- محمد بن حسن عاملي، وسايل الشيعه، ج 3، ص 555، باب 69 از ابواب احكام المساجد، روايت 4.
4- محمد بن حسن عاملي، وسايل الشيعه، ج 3، ص 555، باب 69 از ابواب احكام المساجد، روايت 6.
5- كوي دوست ، رحيم نوبهار، ص66-67
6- سهمودي، وفاء الوفاء، ج 1، ص 322.
7- بقره: 267.
8- محمد بن حسن عاملي، وسايل الشيعه، ج 6، ص 326، باب 46 از ابواب الصدقه، روايت 2.
9- كوي دوست ، رحيم نوبهار، ص67-70.

بازگشت