خواطر و الهام و وسوسه در قلب


خاص ترين آثار حاصل در قلب، همان خطورات است؛ و منظورم از خطورات، فكر و ذكري است كه عارض بر قلب مي شود، يا فكري جديد و تازه و يا با يادآوري گذشته، و از آن خطورات، شوق و نفرت حاصل مي گردد. و اراده جاذبه و دافعه برانگيخته مي شود. زيرا كه نيت و تصميم و اراده با تأثير خطورات حاصل مي شود، لذا سرآغاز كارهاي انسان خطوراتي است كه ميل و رغبت را برمي انگيزد و ميل، نيت و عزم را، و عزم، عضلات را به حركت در مي آورد، و عضلات، اعضاء را، و در نتيجه، از همه ي آن ها، افعال روي مي دهد.
خطورات بر دو گونه است: قسمي كه انسان را دعوت به شر مي كند كه ضررش بيشتر از نفعش است، و قسمي كه به خير فرامي خواند، و اگر در آن خير ضرري باشد، ضررش كمتر از آن خير است.
خطورات پسنديده اي كه داعي به خير هستند، و خداوند توسط فرشته افاضه مي كند را «الهام»، و خطوراتي را كه دعوت به بدي مي كند، و به وساطت شيطان است «وسوسه» مي نامند. و لطفي كه قلب را براي الهام فرشته و قبول آن آماده مي كند، «توفيق» ناميده مي شود، و آنچه قلب را براي وسوسه شيطان و قبول آن آماده مي كند، خذلان و ناكامي ناميده مي شود. بنابراين، فرشته آفريده اي است كه خداوند به جهت رساندن خيرات - از علم و كشف حقيقت و بشارت به خوبي - خلق كرده است، و شيطان، آفريده اي از خداوند است كه كارش، وعده به بدي و امر به فساد، و ترساندن از فقر و فحشاء به هنگام قصد انجام خير است. قلب، دائما در كشمكش بين فرشته و شيطان است.

بازگشت