نافله عصر


نافله نماز عصر، هشت ركعت، پيش از نماز عصر مي باشد.

آداب و اسرار و تعقيبات نافله هاي نماز عصر
دعاهايي كه براي نافله هاي نماز عصر ذكر مي شود، بسيار مورد نظر پروردگار است، و هر كس آنها را بخواند در مقام استجابت قرار مي گيرد، لذا بايد در آخر آن دعاها، ذكر حوايج مهم را مغتنم شمرد:

كيفيت انجام نوافل عصر
وقتي بنده از تعقيب نماز ظهر فراغت پيدا كرد، براي انجام نافله هاي نماز عصر بپا خيزد، و هر دو ركعت آن را به اين نيت آغاز كند: «دو ركعت نماز مستحبي به جا مي آورم، تا بدين وسيله خداوند - جل جلاله - را از آن جهت كه زيبنده ي پرستش است عبادت نمايم» و تكبيرة الاحرام و «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» بگويد و سوره ي حمد و بعد از آن هر سوره ي قرآن را كه خواست بخواند، و اگر در هر ركعت همراه با حمد، سوره ي «قل هو الله أحد» و «انا أنزلناه»، و «آية الكرسي» را بخواند، بهتر خواهد بود؛ زيرا پيش از اين در ذكر نافه هاي نماز ظهر فضيلت آن را يادآور شده و راه عمل به آن را تسهيل نموديم.
وقتي بنده سلام دو ركعت اول از نوافل عصر را گفت و تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام را به همان كيفيتي كه گفتيم به جا آورد، بگويد:

دعاي بعد از سلام دو ركعت اول
«اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ الْعَلِيمُ الْعَظِيمُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ الْخَالِقُ الرَّازِقُ الْمُحْيِي الْمُمِيتُ الْبَدِي ءُ الْبَدِيعُ لَكَ الْحَمْدُ وَ لَكَ الْكَرَمُ وَ لَكَ الْمَنُّ وَ لَكَ الْجُودُ وَ الْأَمْرُ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ يَا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ وَ لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ افْعَلْ بِي كَذَا وَ كَذَا؛
- خداوندا، همانا معبودي جز تو نيست كه زنده و پاينده و برپا دارنده ي مخلوقات و آگاه و بزرگ و بردبار و بزرگوار و آفريننده و روزي دهنده و زنده كننده و ميراننده و آغاز كننده و نوآفرين هستي. حمد و سپاس از آن توست، و بزرگواري تو راست، و منت و بخشش براي توست، و امر و دستور [و يا: عالم امر] تنها براي توست و شريكي براي تو نيست. اي يگانه، اي بي همتا، اي بي نياز، اي كسي كه نه زاده اي و نه زاده شده اي و هيچ كس همتاي تو نيست،و هيچ كس را نه به زني و نه به فرزندي گرفته اي، بر محمد و آل محمد درود فرست و فلان حاجت مرا مستجاب كن.»

سپس بگويد:
«يَا عُدَّتِي فِي كُرْبَتِي يَا صَاحِبِي فِي شِدَّتِي يَا مُونِسِي فِي وَحْشَتِي [يا: وحدتي] وَ يَا وَلِيَّ نِعْمَتِي وَ يَا إِلَهِي وَ إِلَهَ آبَائِيَ الْأَوَّلِينَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ رَبَّ مُوسَي وَ عِيسَي وَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ع صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ افْعَلْ بِي كَذَا وَ كَذَا؛
- اي توشه و ذخيره ي من در هنگام رنج و غم، اي همراه من در هنگام سختي، اي انيس و مونس من در حال تنهايي، اي سرپرست نعمت من، و اي معبود من و پدران نخستم حضرت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط، و پروردگار حضرت موسي و عيسي و محمد و آل او - عليه و عليهم السلام - بر محمد و آل محمد درود فرست، و فلان حاجت مرا مستجاب كن.»
سپس هر خواسته اي كه داشت، ذكر كند.

دعاي بعد از سلام دو ركعت دوم
محمد بن مسلم مي گويد: به حضرت (1) عرض كردم: دعايي به من بياموز. فرمود: چرا از دعاي «الحاح» غفلت داري؟ عرض كردم: دعاي الحاح كدام است؟
فرمود اين دعا:
«اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ إِسْرَافِيلَ وَ رَبَّ السَّبْعِ الْمَثَانِي وَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الَّذِي تَقُومُ بِهِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ وَ بِهِ تُحْيِي الْمَوْتَي وَ تُمِيتُ الْأَحْيَاءَ وَ تُفَرِّقُ بَيْنَ الْجَمِيعِ وَ تَجْمَعُ بَيْنَ الْمُتَفَرِّقِ وَ بِهِ أَحْصَيْتَ عَدَدَ الْآجَالِ وَ وَزْنَ الْجِبَالِ وَ كَيْلَ الْبِحَارِ أَسْأَلُكَ يَا مَنْ هُوَ كَذَلِكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذَا وَ كَذَا؛
- خداوندا، اي پروردگار آسمانهاي هفتگانه، و اي پروردگار زمينهاي هفتگانه و هر چه در آنها [و در ميان آنها] است، و پروردگار عرش بزرگ [و پروردگار جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و پروردگار هفت آيه پي در پي - يعني سوره ي حمد - و قرآن بزرگ،] و پروردگار حضرت محمد خاتم پيامبران، بر محمد و آل او درود فرست، به حق اسم اعظم تو كه آسمان و زمين بدان برپاست. [و مردگان را به آن زنده مي گرداني، و زندگان را مي ميراني،] [و زندگان را بدان روزي مي دهي] و ميان جمع جدايي افكنده، و ميان [امور و يا] اشخاص جدا و پراكنده گرد مي آوري، و سرآمد عمر و اجل ها و وزن كوهها و پيمانه ي درياها را به شماره درمي آوري، از تو درخواست مي نمايم، اي خداوندي كه چنين هستي، بر محمد و آله محمد درود فرستي، و فلان حاجت مرا برآورده كني.»
سپس حاجتت را بخواه، و در دعا اصرار نما، كه اين دعاي «نجاح» و كاميابي است.
ناگفته نماند كه اين دعا در روايت ديگر با الفاظ ديگر و به صورت ديگر روايت شده است.

دعاي بعد از سلام دو ركعت سوم
اين دعا را ابوجعفر طوسي ذكر نموده، البته با اين تفاوت كه متن دعاي حضرت يوسف عليه السلام را ذكر نكرده. آنچه كه وي - رحمة الله عليه - ذكر فرموده درست به اين صورت است:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ بِمَا دَعَاكَ بِهِ عَبْدُكَ [يونس]إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادي فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ نَجَّيْتَهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَلِكَ تُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ فَإِنَّهُ دَعَاكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ وَ أَنَا أَدْعُوكَ وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ سَأَلَكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ وَ أَنَا أَسْأَلُكَ وَ أَنَا عَبْدُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَسْتَجِيبَ لِي كَمَا اسْتَجَبْتَ لَهُ وَ أَدْعُوكَ بِمَا دَعَاكَ بِهِ عَبْدُكَ أَيُّوبُ إِذْ مَسَّهُ الضُّرُّ فَدَعَاكَ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ كَشَفْتَ مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْتَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ* فَإِنَّهُ دَعَاكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ وَ أَنَا أَدْعُوكَ وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ سَأَلَكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ وَ أَنَا أَسْأَلُكَ وَ أَنَا عَبْدُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَسْتَجِيبَ لِي كَمَا اسْتَجَبْتَ لَهُ وَ أَدْعُوكَ بِمَا دَعَاكَ بِهِ يُوسُفُ إِذْ فَرَّقْتَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَهْلِهِ وَ إِذْ هُوَ فِي السِّجْنِ فَإِنَّهُ دَعَاكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ وَ أَنَا أَدْعُوكَ وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ سَأَلَكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ وَ أَنَا أَسْأَلُكَ وَ أَنَا عَبْدُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُفَرِّجَ عَنِّي كَمَا فَرَّجْتَ عَنْهُ وَ أَنْ تَسْتَجِيبَ لِي كَمَا اسْتَجَبْتَ لَهُ وَ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِي كَذَا وَ كَذَا؛
- خداوندا، تو را به آنچه كه بنده ات [حضرت يونس] خواند مسألت دارم، هنگامي كه خشمناك [از عدم هدايت قوم خويش] رهسپار گرديد، و گمان كرد كه تو بر او تنگ نمي گيري، پس در تاريكيها ندا كرد: «معبودي جز تو نيست، پاك و منزهي تو، براستي كه من از ستمكاران هستم» پس دعاي او را اجابت فرموده و از غم و اندوه رهايي دادي، [و اين چنين مؤمنان را نجات مي دهي]، زيرا او تو را خواند و بنده ي تو بود، و من نيز تو را مي خوانم و بنده ي توام، او از تو درخواست نمود و بنده ي تو بود، و من نيز بنده ي توام و از تو درخواست مي نمايم كه بر محمد و آل محمد درود فرستي، و چنانكه براي او اجابت نمودي براي من نيز اجابت فرمايي. و تو را به همان دعايي كه بنده ات حضرت ايوب خواند مي خوانم، آن هنگام كه رنجوري به او رسيد، پس دعا كرد: «همانا من به رنجوري مبتلا شدم و تو مهربانترين مهربانها مي باشي» و تو دعاي او را اجابت فرموده و رنجوري او را برطرف نموده و خانواده ي او و همانند آنها را همراه آنان به او عطا فرمودي، زيرا او تو را خواند و بنده تو بود، و من نيز تو را مي خوانم و بنده ي توام، و او از تو درخواست نمود در حالي كه بنده تو بود، و من نيز بنده ي توام و از تو درخواست مي كنم كه بر محمد و آل محمد درود فرستي و چنانكه ناراحتي و مشكل او را گشودي، مشكل مرا نيز بگشاي، چنانكه براي او اجابت فرمودي براي من نيز اجابت فرمايي. و تو را به همان دعايي كه حضرت يوسف خواند مي خوانم، آن هنگام كه ميان او و خانواده اش جدايي انداختي و نيز در حالي كه در زندان بود، زيرا او تو را خواند و بنده ي تو بود، و من نيز بنده ي توام و تو را مي خوانم، و او بنده ي تو بود و از تو مسألت نمود و من نيز بنده ي توام و از تو درخواست مي نمايم، كه بر محمد و آل محمد درود فرستي و چنانكه براي او اجابت فرمودي براي من نيز اجابت فرمايي، و بر محمد و آل محمد درود فرست، و براي من چنين و چنان كن. سپس حاجتت را ذكر مي كني.» (2)

دعاهاي مختلف حضرت يوسف عليه السلام
شايد علت عدم ذكر دعاي حضرت يوسف عليه السلام اين بوده كه آن بزرگوار دعاهاي بسياري در زندان نموده، چنانكه در روايتي آمده كه از حضرت صادق عليه السلام درباره ي دعاي حضرت يوسف عليه السلام پرسيده شد. فرمود: «دعايش بسيار بود، ليكن وقتي زندان براي او سخت شد، به درگاه الهي سجده نمود و عرض كرد:
«اللَّهُمَّ إِنْ كَانَتِ الذُّنُوبُ قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ فَلَنْ تَرْفَعَ لِي إِلَيْكَ صَوْتاً فَأَنَا أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِوَجْهِ الشَّيْخِ يَعْقُوبَ؛
- خداوندا، اگر گناهانم مرا در نزد تو بي آبرو نموده، و مانع آن شده كه صداي من به درگاه تو بالا رود، پس من به واسطه ي آبروي پيرمرد بزرگوار، حضرت يعقوب به سوي تو متوجه مي شوم.
سپس امام صادق عليه السلام گريست و فرمود: درود و رحمت خداوند بر حضرت يعقوب و يوسف عليهماالسلام. ولي من مي گويم:
«أللهم، بالله و بِرَسولهِ صلي الله عليه و آله»
- خداوندا، با واسطه قرار دادن تو و رسولت، صلي الله عليه و آله به تو متوجه مي شوم.
ناگفته نماند كه ديگر دعاي حضرت يوسف عليه السلام در حديث ديگر افزون بر اين روايت شده. چنانكه ابن خارجة مي گويد: از دگرگوني وضعيتم (3) به محضر امام صادق عليه السلام گله نمودم. فرمود: چرا از دعاي حضرت يوسف عليه السلام غفلت داري؟ عرض كردم، دعاي ايشان چه بود؟ فرمود: او پيوسته مي فرمود:
«سَكَنَ جِسْمِي مِنَ الْبَلْوَي وَ سَبَقَنِي لِسَانِي بِالْخَطِيئَةِ فَإِنْ يَكُنْ وَجْهِي خَلُقَ عِنْدَكَ وَ حَجَبَتِ الذُّنُوبُ صَوْتِي عَنْكَ فَإِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِوَجْهِ الشَّيْخِ يَعْقُوبَ؛
- جسمم به واسطه بلا و گرفتاري از كار باز ايستاده، و زبانم به گناه پيشي گرفته، پس اگر در نزد تو بي آبرو شده ام، و گناهان مانع رسيدن صدايم به تو شده، پس به واسطه ي آبروي پيرمرد بزرگوار، حضرت يعقوب به تو متوجه مي شوم.»

وي مي گويد: عرض كردم: حضرت يوسف عليه السلام مي گفت: «بِوَجه الشيخ يعقوب»
من چه بگويم؟ فرمود: بگو:
«بِوَجه محمد، صلي الله عليه و علي أهل بيته.»
- به آبروي حضرت محمد - كه درود خداوند بر او و اهل بيت او باد - به تو متوجه مي شوم.
گفتني است كه دعاي حضرت يوسف عليه السلام در زندان با الفاظ ديگر نيز نقل شده است.
اما عبارت «سكن جسمي من البلوي» شايد در اصل «شكا جسمي من البلوي»: (جسمم از بلا و گرفتاري به درد آمده و به درگاه تو گله مند است) بوده، ليكن من لفظ را به همان صورت كه يافتم نقل كردم.
همچنين از بهترين دعاهاي حضرت يوسف عليه السلام در چاه، دعايي است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هنگامي كه برادران يوسف - صلوات الله عليه - وي را در چاه انداختند، جبرئيل بر او نازل شد و گفت: اي پسر، چه كسي تو را در اين چاه انداخت؟ فرمود: برادران پدري ام به من حسد ورزيدند. گفت: آيا مي خواهي از اين چاه بيرون آيي؟ فرمود: اين امر به دست معبود و خداوند ابراهيم و اسحاق و يعقوب است. جبرئيل گفت: خداوند مي فرمايد بگو:
«أللهم، اني أسألك بِانّ لك الحمد، لا اله الا أنت [المنان] بديع السموات و الأرض، يا ذاالجلال و الاكرام، أن تصلي علي محمد و آل محمد، و أن تجعل لي من أمري فرجاً و مخرجاً، و َ تَرْزُقَنِي مِنْ حَيْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَيْثُ لَا أَحْتَسِب ؛
- خداوندا، همانا از تو درخواست مي نمايم به حق اينكه ستايش مختص توست، معبودي جز تو كه [بسيار بخشنده اي و] نوآفرين آسمانها و زمين هستي وجود ندارد، اي صاحب بزرگي و بزرگواري كه بر محمد و آل محمد درود فرستي، و در امر من گشايش و راه بيرون آمدني قرار دهي، و چه از آنجا كه گمان دارم و چه از آنجا كه گمان ندارم، روزي ام دهي.»

حضرت يوسف عليه السلام به امور گوناگوني امتحان شد، شايد در هر بلا و گرفتاري، دعا يا دعاهايي داشته، و چه بسا كه آن بزرگوار دو دعاي نخست را كه پيشتر ذكر نموديم در زندان عزيز مصر، و دعاي سوم را هنگام محبوس شدن در چاهي كه برادرانش وي را بدان انداخته بودند، خوانده است.

دعاي بعد از سلام دو ركعت چهارم
قابل توجه است كه اين دعا، دعاي جليل و عظيمي است، و ما آن را به چندين سند روايت كرده ايم، دو طريق آن را در اينجا ذكر مي كنيم، زيرا در الفاظ دعا كه به سندهاي مختلف نقل شده، افزوني و كاستي وجود دارد.
طريق اول: علي بن نصر نامه اي به حضرت (4) نوشت و از او درخواست نمود كه در ذيل آن دعايي مرقوم فرموده و به وي بياموزد، كه در اثر خواندن آن از گناهان محفوظ بماند، و نيز دعايي باشد جامع بين حوائج دنيا و آخرت. حضرت به خط خويش مرقوم فرمود:
«يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ عَنِّي يَا كَرِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَي وَ يَا مُنْتَهَي كُلِّ شَكْوَي يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا مُبْتَدِئَ كُلِّ نِعْمَةٍ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا يَا رَبَّاهْ يَا سَيِّدَاهْ يَا مَوْلَاهْ يَا غِيَاثَاهْ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ لَا تَجْعَلَنِي فِي النَّار؛
- اي خدايي كه زيبا را آشكار نموده و زشت را مي پوشاني و پرده دري نمي كني، اي كسي كه بزرگوارانه درمي گذري، اي نيكو گذشت، اي گسترنده ي آمرزش، اي كسي كه دو دست [جلال و جمال] را به رحمت گشاده اي، اي همدم هر مناجات و سخن در گوشي، و اي منتهاي هر شكايت، اي بزرگوارانه گذشت كننده، اي صاحب بخشش بزرگ، اي كسي كه پيش از استحقاق نعمتي ابتدائاً شروع به عطا مي كني، اي پروردگار من، اي آقاي من، اي مولاي من، اي نهايت [آرزوي] من، بر محمد و اهل بيتش درود فرست، از تو درخواست مي نمايم كه مرا در آتش جهنم قرار ندهي.»
سپس هر چه كه به ذهنت آمد درخواست مي كني. (5)
طريق دوم، جدم ابي جعفر طوسي - رحمه الله - دعاي بعد از سلام دو ركعت چهارم از نافله هاي عصر را درست به اين لفظ آورده است:
«يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا صَاحِبَ كُلِّ حَاجَةٍ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا مُفَرِّجَ كُلِّ كُرْبَةٍ يَا مُقِيلَ الْعَثَرَاتِ يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا يَا رَبَّاهْ يَا سَيِّدَاهْ يَا غَايَةَ رَغْبَتَاهْ أَسْأَلُكَ بِكَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَي بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَي وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ الْقَائِمِ الْمَهْدِيِّ الْأَئِمَّةِ الْهَادِيَةِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِي بِالنَّارِ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ؛
- اي خدايي كه زيبا را آشكار نموده و زشت را مي پوشاني، اي خدايي كه [سريعاً] به خاطر گناه مؤاخذه نمي كني و پرده نمي دري، اي صاحب عفو بزرگ، اي صاحب گذشت زيبا، اي كسي كه دو دست [جمال و جلال] خويش را به رحمت گشاده اي، اي همدم هر خواسته [يا: هر سخن در گوشي]، اي گسترنده ي آمرزش، اي برطرف كننده ي هر ناراحتي سخت و گلوگير، اي درگذرنده ي از لغزشها، اي بزرگوارانه گذشت كننده، اي صاحب بخشش بزرگ، اي كسي كه پيش از استحقاق نعمتها شروع به عطا مي فرمايي، اي پروردگار من، اي آقاي من، اي منتهاي رغبت من، به حق خود و حضرت محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين و علي بن حسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد، و موسي بن جعفر، و علي بن موسي، و محمد بن علي، و علي بن محمد، و حسن بن علي، و حضرت قائم مهدي امامان هدايتگر عليهم السلام درخواست مي نمايم كه بر محمد و آل محمد درود فرستي، و از تو مسألت دارم اي خدا كه روي و وجودم را با آتش جهنم زشت نگرداني، و آنچه را كه خود زيبنده ي آن هستي به من بكني.»
سپس هر خواسته اي داشتي ذكر مي كني. (6)

دعاي ديگر در تعقيب دو ركعت چهارم
همچنين بگو:
«اللَّهُ اللَّهُ رَبِّي حَقّاً حَقّاً اللَّهُمَّ أَنْتَ لِكُلِّ عَظِيمَةٍ وَ أَنْتَ لِهَذِهِ الْأُمُورِ فَصَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اكْفِنِيهَا يَا حَسَنَ الْبَلَاءِ عِنْدِي يَا قَدِيمَ الْعَفْوِ عَنِّي يَا مَنْ لَا غِنَي لِشَيْ ءٍ عَنْهُ يَا مَنْ لَا بُدَّ لِشَيْ ءٍ مِنْهُ يَا مَنْ رِزْقُ كُلِّ شَيْ ءٍ عَلَيْهِ يَا مَنْ مَصِيرُ كُلِّ شَيْ ءٍ إِلَيْهِ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَوَلَّنِي وَ لَا تُوَلِّنِي غَيْرَكَ أَحَداً مِنْ شِرَارِ خَلْقِكَ وَ كَمَا خَلَقْتَنِي فَلَا تُضَيِّعْنِي اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ لَهُمْ لَا يُفَرِّجُهُ غَيْرُكَ وَ لِفَرْحَةٍ لَا تُنَالُ إِلَّا بِكَ وَ لِكَرْبٍ لَا يَكْشِفُهُ سِوَاكَ وَ لِمَغْفِرَةٍ لَا تُبْلَغُ إِلَّا بِكَ وَ لِحَاجَةٍ لَا يَقْضِيهَا إِلَّا أَنْتَ اللَّهُمَّ فَكَمَا كَانَ مِنْ شَأْنِكَ إِلْهَامِيَ الدُّعَاءَ فَلْيَكُنْ مِنْ شَأْنِكَ الْإِجَابَةُ فِيمَا دَعَوْتُكَ لَهُ وَ النَّجَاةُ فِيمَا فَزِعْتُ إِلَيْكَ مِنْهُ اللَّهُمَّ إِنْ لَا أَكُنْ أَهْلًا أَنْ أَبْلُغَ رَحْمَتَكَ فَإِنَّ رَحْمَتَكَ أَهْلٌ أَنْ تَبْلُغَنِي لِأَنَّهَا وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ أَنَا شَيْ ءٌ فَلْتَسَعْنِي رَحْمَتُكَ يَا إِلَهِي يَا كَرِيمُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تُعْطِيَنِي فَكَاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ وَ تُوجِبَ لِي الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ وَ تُزَوِّجَنِي مِنَ الْحُورِ الْعِين بِفَضْلِكَ وَ تُعِيذَنِي مِنَ النَّارِ بِطَوْلِكَ وَ تُجِيرَنِي مِنْ غَضَبِكَ وَ سَخَطِكَ عَلَيَّ وَ تُرْضِيَنِي بِمَا قَسَمْتَ لِي وَ تُبَارِكَ لِي فِيمَا أَعْطَيْتَنِي وَ تَجْعَلَنِي لِأَنْعُمِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِذَلِكَ وَ ارْزُقْنِي حُبَّكَ وَ حُبَّ كُلِّ مَنْ أَحَبَّكَ وَ حُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُقَرِّبُنِي إِلَي حُبِّكَ وَ مُنَّ عَلَيَّ بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ وَ التَّفْوِيضِ إِلَيْكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ وَ التَّسْلِيمَ لِأَمْرِكَ حَتَّي لَا أُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ وَ لَا تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ وَ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ افْعَلْ بِي كَذَا وَ كَذَا؛
- خدا خدا حقيقتاً و واقعاً پروردگار من است، خداوندا، تويي ياور من براي هر امر بزرگ، و تويي ياور من براي خصوص اين امور، پس بر محمد و آل او درود فرست، و در رابطه اين امور مرا كفايت فرما، اي خدايي كه بلاي تو در نزد من زيباست، اي صاب عفو و گذشته ديرينه و بي آغاز از من، [اي خدايي كه هيچ چيز از تو بي نياز نيست،] اي خدايي كه همه اشياء ناچار از توست، اي خدايي كه روزي همه ي موجودات بر توست، اي خدايي كه بازگشت همه چيز به سوي توست، بر محمد و آل محمد درود فرست [و خود سرپرست من باش]، و سرپرستي مرا به احدي از مخلوقات بد خود وامگذار، و چنانكه مرا آفريدي ضايعم مگردان.
خداوندا، تو را براي غم و اندوهي مي خوانمت كه غير تو نمي تواند آن را برطرف كند، و براي رحمتي [يا: گشايشي] كه جز به وسيله ي تو نمي توان به آن رسيد، [و براي ناراحتي سخت و گلوگيري كه جز تو كسي نمي تواند آن را برطرف نمايد، و براي آمرزشي كه جز به تو نمي توان بدان رسيد]، و براي حاجتي كه جز تو نمي تواند آن را برآورده نمايد، خدايا، پس چنانكه از شأن تو [اين بود كه دعا را به من الهام فرمودي، پس اين را نيز از شأن خود قرار ده كه] دعاهايم را اجابت فرمايي، و از آنچه كه به سوي تو گريختم، نجاتم دهي. خدايا، اگر شايستگي آن را ندارم كه به رحمتت برسم، مسلماً رحمتت شايستگي آن را دارد كه مرا فراگيرد، زيرا رحمت تو هر چيز را فراگرفته است، و من نيز يك چيز هستم، پس رحمتت مرا فراگيرد، اي معبود من، اي بزرگوار.
خداوندا، به روي [و اسماء و صفات] بزرگوارت از تو درخواست مي نمايم كه بر محمد و آل محمد درود فرستي و مرا از آتش جهنم آزاد سازي، و به رحمت خويش بهشت را بر من واجب گردانده، و به فضل خويش از حور العين به ازدواج من درآورده، و به بخشش خود از آتش جهنم پناه داده [يا: مرا از آن دور گرداني]، و مرا از خشم و غضب خود در پناه خويش درآوري، و به آنچه من قسمت و مقدر فرمودي خرسند، و آنچه را كه به من عطا نموده اي پرخير و بركت، و از سپاسگزاران در برابر نعمتهايت بگرداني.
خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست، و همه ي اينها را بر من منت نه، و دوستي خود و دوستي هر كسي را كه تو را دوست دارد، و دوستي هر عملي كه مرا به دوستي ات نزديك مي گرداند، روزي ام گردان، و توكل به خود و واگذار نمودن امور به تو و خشنودي در برابر قضاء و اراده ي حتمي ات و تسليم [يا: خشنودي به فضل و داده ات، و تعظيم] در برابر امرت را بر من ارزاني دار، تا اينكه نخواهم اموري را كه به عقب انداخته اي، به جلو اندازي، و يا آنچه را كه مقدم داشته اي به تأخير اندازي. اي مهربانترين مهربانها، و بر محمد و آل او درود فرست و به من چنين و چنان كن.»
سپس هر دعايي راكه دوست داري ذكر مي كني. (7)

پاورقي

1- يعني امام باقر يا صادق عليهماالسلام.
2- مصباح المتهجد، ص 69، و 349 (هر دو شبيه به متن است).
3- به نظر مي رسد به قرينه ي دعاي آينده، مقصود از دگرگوني وضعيت وي، بيماري است.
4- ظاهراً مقصود امام جواد عليه السلام است به جامع الرواة، ج 1، ص 606 رجوع شود. و نيز ناگفته نماند كه اسم راوي در يك نسخه ي كافي علي بن بصير، و در نسخه ي ديگر آن علي بن نصير، و در متن فلاح السائل (كه ظاهراً سيد نسخه ي ديگر كافي را داشته و از روي آن نقل فرموده) «علي بن نصر» است، چنانكه در جامع الرواة نيز چنين است.
5- كافي، ج 2، ص 578، روايت 4 (با اندكي تفاوت در برخي از الفاظ) - ناگفته نماند كه اين قسمت در برخي از نسخه هاي كتاب در آخر طريق دوم آمده است.
6- مصباح المتهجد، ص 70.
7- ادب حضور، ترجمه فلاح السائل، سيد بن طاووس (ره)، ص337-347.

بازگشت