نافله ظهر


نافله ظهر، هشت ركعت، پيش از نماز ظهر مي باشد.
به طور خلاصه
نافله ظهر بايد به صورت چهار تا نماز دو ركعتي آن را خواند:

نماز دو ركعتي اول:
در ركعت اول بعد از حمد سوره توحيد را بخوانيد و در ركعت دوم بعد از حمد سوره كافرون را بخوانيد و پس از سلام، تسبيحات حضرت زهرا.

نمازهاي دو ركعتي دوم و سوم و چهارم:
همانند نماز صبح خوانده مي شوند و بعد از سلام نماز چهارم، بايد تسبيحات حضرت زهرا را ذكر كنيد.
نكته قابل توجه اين است كه در روزهاي جمعه دو ركعت به تعداد ركعات نافله ظهر افزوده ميشود.

شرح نافله هاي ظهر
دعاي پيش از شروع نافله هاي ظهر
از جمله دعاهايي كه پيش از شروع نافله هاي ظهر خوانده مي شود، دعايي است كه جدم ابي جعفر طوسي در مصباح كبير (1)
ذكر نموده. به اين صورت:
«اللَّهُمَّ إِنَّكَ لَسْتَ بِإِلَهٍ اسْتَحْدَثْنَاكَ وَ لَا بِرَبٍّ يَبِيدُ ذِكْرُكَ، وَ لَا كَانَ مَعَكَ شُرَكَاءُ يَقْضُونَ مَعَكَ وَ، لَا كَانَ قَبْلَكَ مِنْ إِلَهٍ فَنَعْبُدَهُ وَ نَدَعَكَ، وَ لَا أَعَانَكَ عَلَي خَلْقِنَا أَحَدٌ فَنَشُركَّ فِيكَ أَنْتَ اللَّهُ [الدَّيَّانُ] (2) لَا شَرِيكَ لَكَ ، وَ أَنْتَ الدَّائِمُ فَلَا يَزُولُ مُلْكُكَ ، أ أَنْتَ أَوَّلُ الْأَوَّلِينَ وَ آخِرُ الْآخِرِينَ وَ دَيَّانُ يَوْمِ الدِّينِ ، يَفْنَي كُلُّ شَيْ ءٍ وَ يَبْقَي وَجْهُكَ الْكَرِيمُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، لَمْ تَلِدْ فَتَكُونَ فِي الْعِزِّ مُشَارَكاً وَ لَمْ تُولَدْ فَتَكُونَ مَوْرُوثاً هَالِكاً وَ لَمْ تُدْرِكْكَ الْأَبْصَارُ فَتُقَدِّرَكَ شَبَحاً مَاثِلًا وَ لَمْ تَعَاوَرْكَ زِيَادَةٌ وَ لَا نُقْصَانٌ وَ لَا تُوصَفُ بِأَيْنَ وَ لَا كَيْفَ وَ لَا ثَمَّ وَ لَا مَكَانٍ وَ بَطَنْتَ فِي خَفِيَّاتِ الْأُمُورِ وَ ظَهَرْتَ فِي الْعُقُولِ بِمَا نَرَي مِنْ خَلْقِكَ مِنْ عَلَامَاتِ التَّدْبِيرِ أَنْتَ الَّذِي سُئِلَتِ الْأَنْبِيَاءُ ع عَنْكَ فَلَمْ تَصِفْكَ بِحَدٍّ وَ لَا بِبَعْضٍ بَلْ دَلَّتْ عَلَيْكَ مِنْ آيَاتِكَ بِمَا لَا يَسْتَطِيعُ الْمُنْكِرُونَ جَحْدَهُ لِأَنَّ مَنْ كَانَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ مَا بَيْنَهُمَا فِطْرَتُهُ فَهُوَ الصَّانِعُ الَّذِي بَانَ عَنِ الْخَلْقِ فَلَا شَيْ ءَ كَمِثْلِهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ مَا بَيْنَهُمَا آيَاتٌ دَلِيلَاتٌ عَلَيْكَ، تُؤَدِّي عَنْكَ الْحُجَّةَ وَ تَشْهَدُ لَكَ بِالرُّبُوبِيَّةِ مَوْسُومَاتٌ بِبُرْهَانِ قُدْرَتِكَ وَ مَعَالِمِ تَدْبِيرِكَ فَأَوْصَلْتَ إِلَي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ مَعْرِفَتِكَ مَا آنَسَهَا مِنْ وَحْشَةِ الْفِكْرِ وَ وَسْوَسَةِ الصَّدْرِ فَهِيَ عَلَي اعْتِرَافِهَا بِكَ شَاهِدَةٌ بِأَنَّكَ قَبْلَ الْقَبْلِ بِلَا قَبْلٍ وَ بَعْدَ الْبَعْدِ بِلَا بَعْدٍ انْقَطَعَتِ الْغَايَاتُ دُونَكَ فَسُبْحَانَكَ لا شريك لَكَ، سُبْحَانَكَ فلا وزير لك، سبحانك لَا عَدْلَ لَكَ سُبْحَانَكَ َا ضِدَّ لَكَ سُبْحَانَكَ لَا نِدَّ لَكَ سُبْحَانَكَ لَا تَأْخُذُكَ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ سُبْحَانَكَ لَا تُغَيِّرُكَ الْأَزْمَانُ سُبْحَانَكَ لَا تَنْتَقِلُ بِكَ الْأَحْوَالُ سُبْحَانَكَ لَا يُعْيِيكَ شَيْ ءٌ سُبْحَانَكَ لَا يَفُوتُكَ شَيْ ء سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ- إِلَّا تَغْفِرْ لِي وَ تَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخاسِرِين.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ صَفِيِّكَ وَ حَبِيبِكَ وَ خَاصَّتِكَ وَ أَمِينِكَ عَلَي وَحْيِكَ وَ خَازِنِكَ عَلَي عِلْمِكَ الْهَادِي إِلَيْكَ بِإِذْنِكَ الصَّادِعِ بِأَمْرِكَ عَنْ وَحْيِكَ الْقَائِمِ بِحُجَّتِكَ فِي عِبَادِكَ الدَّاعِي إِلَيْكَ الْمُوَالِي أَوْلِيَاءَكَ مَعَكَ الْمُعَادِي أَعْدَاءَكَ دُونَكَ السَّالِكِ جُدَدَ الرَّشَادِ إِلَيْكَ الْقَاصِدِ مَنْهَجَ الْحَقِّ نَحْوَكَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَفْضَلَ وَ أكرم وَ أَشْرَفَ وَ أَعْظَمَ وَ أَطْيَبَ وَ أَتَمَّ وَ أَعَمَّ وَ أَنْمَي وَ أَزْكَي وَ أَوْفَي وَ أَكْثَرَ مَا صَلَّيْتَ عَلَي نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِكَ و مَلَائِكَتِكَ وَ رُسُلِكَ وَ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ اللَّهُمَّ اجْعَلْ صلاتي بِهِمْ مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبِي بِهِمْ مَغْفُورَةً وَ سَعْيِي بِهِمْ مَشْكُوراً وَ دُعَائِي بِهِمْ مُسْتَجَاباً وَ رِزْقِي بِهِمْ مَبْسُوطاً وَ انْظُرْ إِلَيَّ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ نَظْرَةً أَسْتَكْمِلُ بِهَا الْكَرَامَةَ عِنْدَكَ، ثم لا تصرفه عَنِّي أَبَداً، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين ؛
- خداوندا، براستي كه تو معبودي نيستي كه ما تو را آفريده انگاشته باشيم، و پروردگاري نيستي كه يادت فناپذير باشد، و شريكي نداري كه همراه با تو حكم براند، و معبودي پيش از تو نبوده كه ما او را بپرستيم و تو را رها كنيم، و احدي در آفريدن ما، ياور تو نبوده كه ما او را شريك تو قرار دهيم، تويي [خداوند بسيار پاداش دهنده] كه شريكي براي تو نيست، و تويي پايدار و جاوداني كه هرگز سلطنت زوال نمي پذيرد، تويي اول اولين و آخر آخرين و بسيار پاداش دهنده ي روز جزا، هر چيز نابود مي شود و وجه [و اسماء و صفات] با كرامت تو باقي مي ماند، معبودي جز تو نيست، نه زاده اي تا كسي در عزت و سرافرازي شريك تو باشد، و نه زاده شده اي تا كسي از تو ارث ببرد و نابود گردي، و ديده ها تو را درك نمي كنند تا تو را به صورت شبح ايستاده [يا: آشكار] فرض كنند، و افزوني و كاستي بر تو عارض نمي شود، و به «كجايي و آنجايي» و داشتن مكان توصيف نمي شوي. در امور مخفي نهان گشته، و در عقلها - به واسطه ي نشانه هاي تدبير و كارداني كه در آفريده هايت مي بينيم - آشكاري، تويي خداوندي كه از پيامبران پيرامون تو پرسيدند و ايشان تو را به داشتن حد و مرز و داشتن اجزاء توصيف ننمودند، بلكه نشانه ها و آياتت به گونه اي بر تو راهنمايند كه منكران نمي توانند آن را انكار نمايند؛ زيرا كسي كه آسمانها و زمينها و آنچه در بين آنهاست آفريده ي او باشد، تنها او صانعي است كه با مخلوقات فرق دارد و لذا چيزي همانند او نيست.
و گواهي مي دهم كه آسمانها و زمينها و آنچه در بين آنهاست نشانه هايي هستند كه بر تو راهنمايند، حجت و دليل را از جانب تو ادا نموده و به ربوبيت تو گواهي مي دهند، و داغ و نشانه ي برهان قدرت و نشانه هاي تدبير و كارداني ات را با خود دارند، و لذا به گونه اي معرفت و شناختت را به دلهاي مؤمنان رسانيده اند كه آنان را از تنهايي و وحشت انديشه و وسوسه ي دلها رهانيده و مونس آنان گرديده اند، بنابراين، آنها [يعني آسمانها و زمينها و آنچه در بين آنهاست] با اعتراف خويش شهادت مي دهند كه تو پيش از «پيش» بوده اي بدون اينكه «پيشي» براي تو فرض شود و بعد از «بعد» خواهي بود بي آنكه «بعد بودن» براي تو فرض شود، تمام غايتها در نزد تو به پايان و فرجام گراييده است.
پس پاك و منزهي تو كه شريكي براي تو نيست، پاك و منزهي تو كه وزيري براي تو نيست، پاك و منزهي تو كه همتايي براي تو نيست، پاك و منزهي تو كه ضدي براي تو نيست، پاك و منزهي تو كه مشابهي براي تو نيست، پاك و منزهي تو كه هيچگاه چرت و خواب تو را نمي گيرد، پاك و منزهي تو كه زمانها تو را تغيير نمي دهند، پاك و منزهي تو كه حالات تو را دگرگون نمي سازند، پاك و منزهي تو كه هيچ چيز نمي تواند تو را ناتوان سازد، پاك و منزهي تو، به راستي كه من از ستمكاران بودم، اگر مرا نيامرزي و رحم نياري، از زيانكاران خواهم بود.
خداوندا، بر حضرت محمد درود فرست، هم او كه بنده و فرستاده و پيامبر و برگزيده و دوست و ويژه ي درگاه و امين وحي، و گنجينه دار دانش تو بود، و به اذن تو مردم را به سوي تو رهنمود گرديد، و به دستور تو وحيت را كاملاً آشكار، و حجتت را در ميان بندگانت برپا نمود، و به سوي تو فراخواند، و همراه با تو دوستانت را دوست، و دشمنانت را دشمن گرفت، و راههاي شوسه ي رشد و هدايت به سوي تو را پيمود، و راه روشن و حق را به سوي تو طي نمود. خداوندا، برترين و گرامي ترين و باشرافت ترين و بزرگ ترين و خوشترين و كاملترين و شاملترين و پاكيزه ترين و بالنده ترين و كاملترين، و بيشترين درودهايي را كه بر پيامبري از پيامبران و فرشتگان و فرستادگان و بندگان شايسته ات فرستاده اي، بر او بفرست، براستي كه تو ستوده و بلند پايه اي.
خداوندا، نماز مرا به واسطه ي آنان بپذير، و گناهانم را بيامرز، و سعي و كوششم را مورد سپاس، و دعايم را مستجاب گردان، و روزي ام را وسعت ده. و در اين لحظه و ساعت با روي [و اسماء و صفات] با كرامتت نظر رحمتي به من افكن، نگريستني كه به واسطه ي آن در نزد تو به كمال كرامت نايل گردم، سپس نظرت را هيچگاه از من برنگردان. به رحمتت، اي مهربانترين مهربانها.»
و بعد از خواندن اين دعا، نافله ي ظهر را شروع كن. (3)

پاورقي

1- مصباح المتهجد، ص 33.
2- داخل [ ] از مصباح المتهجد افزوده شده است.
3- ادب حضور، ترجمه فلاح السائل، سيد بن طاووس (ره)، ص235-238.

بازگشت