چهارم


سيّد بن طاوس رضي الله عنه از عبيد بن زراره روايت كرده است:
مردي به خدمت حضرت صادق عليه السلام آمد و از تنگدستي شكايت كرد، و گفت: هر چند در طلب روزي به شهرها مي گردم تنگي معيشتِ من زياده مي گردد.
حضرت فرمود: چون از نماز خفتن فارغ شوي، با تأنّي اين دعا بخوان.
راوي گفت: بعد از اندك مدّتي حال آن مرد نيكو شد، و مال بسيار به هم رسانيد. و دعا اين است:
«اَللَّهُمَّ إِنَّهُ لَيْسَ لي عِلْمٌ بِمَوْضِعِ رِزْقي وَ إِنَّما أنا أَطْلُبُهُ بِخَطَراتٍ تَخْطُرُ عَلي قَلْبي فَأَجُولُ في طَلَبِهِ الْبُلْدانَ وَ أَ نَا فيما أَ نَا طالِبٌ كَالْحِيرانِ لا أَدْري أَفي سَهْلٍ هُوَ أَمْ في جَبَلٍ أَمْ في أَرْضٍ أَمْ في سَماءٍ أَمْ في بَرٍّ أَمْ في بَحْرٍ وَ عَلي يَدَيْ مَنْ وَ مِنْ قِبَلِ مَنْ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ عِلْمَهُ عِنْدَكَ وَ أَسْبابَهُ بِيَدِكَ وَ أَنْتَ الَّذي تَقْسِمُهُ بِلُطْفِكَ وَ تُسَبِّبُهُ بِرَحْمَتِكَ اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِه وَ اجْعَلْ يا رَبِّ رِزْقَكَ لي واسِعاً وَ مَطْلَبَهُ سَهْلاً وَ مَأْخَذَهُ قَريباً وَ لا تُعَنِّني بِطَلَبِ ما لَمْ تُقَدِّرْ لي فيهِ رِزْقاً فَإِنَّكَ غَنيٌّ عَنْ عَذابي وَ أَ نَا فَقيرٌ إِلي رَحْمَتِكَ فَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِه وَجُدْ عَلي عَبْدِكَ بِفَضْلِكَ إِنَّكَ ذُو فَضْلٍ عَظيمٍ؛(1)
- خداوندا، براستي كه من به محل روزي ام آگاهي ندارم، و تنها به واسطه ي افكاري كه بر دلم [خطور مي كنند] آن را جستجو مي نمايم، و در طلب آن در شهرها و آباديها مي گردم، پس من در طلب آن همانند سرگشته و حيران هستم. نمي دانم آيا آن در دشت است يا در كوه، در زمين است يا در آسمان، در خشكي است يا در دريا، و بر دستان چه كسي است و در نزد كيست؟ ولي بي گمان مي دانم كه علم آن در نزد توست، و اسبابش به دست توست، و تويي كه به لطف خويش آن را تقسيم مي فرمايي، و به رحمت خود جفت و جور مي نمايي. خداوندا، پس بر محمد و آل او درود فرست، اي پروردگار من، روزي ات را بر من گسترده و جستجوي آن را آسان، و جايگاه گرفتنش را نزديك گردان، و مرا در طلب آنچه كه براي من روزي مقدر نفرموده اي به رنج و مشقت نينداز، زيرا تو از عذاب كردن من بي نيازي، و من به رحمتت نيازمندم، پس بر محمد و آل او درود فرست، و به فضل خويش بر بنده ات بخشش فرما، كه تو صاحب فضل بزرگ مي باشي.» (2)

پاورقي

1- مقباس المصابيح، علامه مجلسي، ص 134.
2- ادب حضور، ترجمه فلاح السائل، سيد بن طاووس (ره)، ص462-464.

بازگشت