نماز و اخلاق


نماز آئينه ي عشق خدايي است
كه سر فصل كتاب آشنايي است

دلا تك بيت شعر جان نماز است
ستون خيمه ايمان نماز است

بخوان با صدق، «اللَّهُ الصَّمَدُ» را
ز «بِسْمِ اللَّه » تا، «كُفُواً أَحَد» را

كه سرمست از مي توحيد گردي
اگر چون ذره اي خورشيد گردي

در لطف خدا همواره باز است
ولي اذن دخول آن نماز است

نماز اي دل جنان را فتح باب است
كه هر حرفي از آن «أُمُّ الْكِتاب » است

سحر خيزان كه رند پاكبازند
همه مست مي جام نمازند

كه اين مستي يقين و باور آرد
خمار و درد سر هرگز ندارد

به اشگ توبه برخيز و وضو كن
سحر شد جانب سجاده رو كن

برآر از آستين دست نيازي
خدا را شايد از خود شاد سازي

سحر باب عطاي دوست باز است
زمان عرض حاجات و نياز است

سحرگه عاشقان را شور و حالي است
براي عشقبازي خوش مجالي است

سحر خلوتگه راز و نياز است
دري از دل به روي دوست باز است

غبار دل بدرياي سحر شوي
دم «روح القدس» را از سحر جوي

سيد ابوالحسن روح القدس

بازگشت