عطر نماز


اي كساني كه در جستجوييد
بي نشانيم ما را مجوئيد

ما همه مست و مدهوش عشقيم
غير او هيچ با ما نگوئيد

اي شمايي كه مقهور خويشيد
غرقه در خواهش و آرزوييد

با شما تشنگانم كه عمري
بي خبر مانده از اين سبوييد

هجر ما عين وصل است و وحدت
گر درآييد از اين در نكوييد

چون خزاني است كه پايان ندارد
آفت خلق پاكيزه خوييد

تا به كي در پي عيش و لذت
در خم و زلف و گيسو و موييد

كاش باور كنيد اين كه هر دم
در گذر مثل جريان جوييد

مي توانيد از خود بپرسيد
جز خدا با كه در گفتگوييد

كيش ما رسم و آئين و عشق است
راه حق راه دل را بپوييد

در نمازي كه درياي عشق است
روح تان را ز رخوت بشوييد

قبله يعني خدا، آشنايي
هر چه باشيد جز اين عدوييد

از اذان تا تشهد سراسر
با خداي جهان روبروئيد

در تكلم بخوانيدش او را
سر برآريد چون گل بروييد

او كه ستار عيب نهان است
اي جماعت كه با آبروييد

در فنايش بقا مي توان يافت
عطر جانبخش او را ببوييد

او كه نزديك تر از رگ ماست
پس به دنبال كه در چه سوييد

اي دريغا، دريغا، دريغا
غافل از مهربان ياد اوييد...

كاظم كامران شرفشاهي

بازگشت