حسرت به نماز...


اين شبِ نمناك را بو مي كنم
سينه سينه خاك را بو مي كنم

ناي من سرشارِ عطر ياس ها
هفت بندم يك نيِ احساس ها

در رگ من شور دارد مي دود
در سرم منصور دارد مي دود

آب و گِل آميزه با عطر كنون
در شعورم شكل مي گيرد جنون

از همين خاك است اجزاي تنم
بوي يوسف مي دهد پيراهنم

جاي دل در سينه چاكي در من است
هر چه مي گردم پلاكي در من است

هر چه مي گردم پلاكي از بهشت
سهم من كرده ست امشب سرنوشت

در تبِ اين خاك، خيسم تا هنوز
حسرتم را مي نويسم تا هنوز

مي چكد در من قلم از آستين
جاي هر دستي علم از آستين

جذبه اي لاهوتي امشب مي وزد
امشب آشوبي مرتب مي وزد

در دَمِ تكبيرةالاحرام ها
امشب آغازي ست در انجام ها

امشب آغازي ست از جنس الست
تا براي گم شدن در دور دست

خاك عطر ما سلف دارد هنوز
طعم مطبوع علف دارد هنوز

عطر خاك و عطر آب اين ديار
مي كند يادآوري از بوي يار

لحظه ها امشب پر از تاب و تب است
بر زبان ها وردِ «يارب يارب» است

چيست امشب چيست اين حال غريب
گريه هايِ ذكرشان امّن يجيب

چيست اين غم لهجه هاي سوزناك
از گريبانِ صداي چاك چاك

چيست اين آواي جاري از ازل
در صداي بال زنبور عسل (1)

چيست آيا چيست اين سوز و گداز
لحظه هايِ اين شبِ راز و نياز

چيست آيا چيست، لب هاي علي ست؟
امتداد بغض شب هاي علي ست؟

امتداد كوفه در محراب خون
عشقبازي بين پيچ و تاب خون

چيست در اين نقطه از شب، چيست اين
اتصال آسمان است و زمين

آه اي آواي جانسوزِ دعا!
قسمت ناب شب و روز دعا!

زمزم جوشنده راز و نياز!
اي گلوي زمزمه نوشِ نماز!

آه اي ميراث دار اشك و آه!
داغ نوشِ بغض نخلستان و چاه

مي توان حس كرد، اي ناي زلال!
در نفس هاي سليست شور و حال

مي توان حس كرد هوهوي تو را
بر در و ديوار شب بوي تو را

بر در و ديوار شب تا نامت است
پشت تو هفتاد و دو قدقامت است

پشت تو هفتاد و دو سوز و گداز
هفت پشتِ اين اهالي در نماز

هفت پشت اين اهالي مي رسد
در فراسوي تمام نيك و بد

هفت پشتِ اين اهاليّ خشوع
در قيام است و سجود است و ركوع

هفت پشت اهل اين راز و نياز
در نماز است و نماز است و نماز

سهم شب امشب پر از تاب و تب است
هر چه شب باشد همين يك امشب است

هرچه در اشياست امشب رنگ توست
در نفس ها نيز ضرباهنگ توست

در قيام و در قعودي تا هنوز
پشتِ تو هفتاد و دو سجاده سوز

پشتِ تو هفتاد و دو سجاده راز
آسماني هايي از جنس نماز

سينه ها امشب خدايي نا شده ست
هر چه در بود از تجلي، وا شده ست

جذبه اي لاهوتي امشب مي وزد
امشب آشوبي مرتب مي وزد

لحظه ها امشب پر از تاب و تب است
بر زبانها ورد «يارب يارب» است

در دَمِ تكبيرةالاحرام ها
امشب آغازي ست در انجام ها

مصطفي ملك عابدي

پاورقي

1- لَهُمْ دَوِيٌّ كَدَوِيِّ النَّحْلِ مَا بَيْنَ رَاكِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ. (ارشاد القلوب)

بازگشت