آه، فانوس ترين...


با نفس هاي تو تا دشت، وضو مي گيرد
رنگ يكپارچه اشراقيِ هو مي گيرد

اي سبكبارترين! در خنكاي تو نسيم
بال در گستره ساحت او مي گيرد

نام تو داغ زلالي ست كه با بردن آن
سينه مي سوزد و از بغض، گلو مي گيرد

آه، فانوس ترين بر سر سقف ظلمات (1)
كلبه روح من از چشم تو سو مي گيرد

نام تو شعشعه طور، كه با بردن آن
در لبم شعله اسرار مگو مي گيرد

مي وزد تازگيِ عطر فضاي ملكوت
با نفس هاي تو تا دشت، وضو مي گيرد

مصطفي ملك عابدي

پاورقي

1- ان الحسين مصباح الهدي و سفينةالنجاة.

بازگشت