قدقامت تو


تا بلنداي تو در راز و نياز است هنوز
نفسِ دشت، پر از سوز و گداز است هنوز

چيست در باغ تماشايي قدقامت تو
كه در و پنجره ها سمت تو باز است هنوز

پشت تو، نيّت هفتاد و دو سجاده سرخ
در سجود است و ركوع است و نماز است هنوز

اي تماشاي تو در گستره اي از ملكوت!
پشت پلكِ تو زمين، چشم به راز است هنوز

بس كه از هرم نفس هاي تو در نايم ريخت
بستر سينه پر از سوز و گداز است هنوز

مصطفي ملك عابدي

بازگشت