نماز عشق


بيا به قافيه گل سفر كنيم آغاز!
سرود عشق بخوانيم، در ديار نماز

بيا كه با دل خود بيعتي دوباره كنيم
به سجده گاه خدا رجعتي دوباره كنيم

ز سفره خانه الله توشه برگيريم
دوباره روزي خود، خوشه خوشه برگيريم

درون خويش تكانيم تا خدا آباد
وجود خويش ز سرگشتگي كنيم آزاد

بيا زبان به صلوة و سلام بنشانيم
شعور شعر به شور كلام بنشانيم

بيا به شانه ي رنگين كمان بياويزيم
به عطر سوره، دل و جان خود بياميزيم

سبد سبد، غزل ناب عاشقانه بريم
طبق طبق گل زيباي عارفانه بريم

سرود وصل بخوانيم تا مدار حريم
حريم فاصله را تا خدا به لحظه بريم

بيا عبور نمائيم از صراط يقين
سفر كنيم به معراج از سكون زمين

بيا كه شبنم باغ ستاره دانه كنيم
براي مستي خود، تشنگي بهانه كنيم

قدح قدح، ز زلال سپيده رود كنيم
به سجده گاه خدا، لحظه اي سجود كنيم

به آيه آيه بشوئيم، نخوت و زنگار
وضو كنيم به شبنم، اقامه بر دادار

دعاي فاضله را تا سحر ترانه كنيم
به باغ خرم و سبز دعا جوانه كنيم

بيا مرور نمائيم فصل بودن را
شعور و شعر و كلام خدا ستودن را

بيا ز خويشتن خويش در گذر باشيم
ز جذبه هاي گنه بار بر حذر باشيم

صفاي عشق به آئينه قنوت دهيم
درون خويش به رزاق لايموت دهيم

هجاي «هو» به الف لام وها حواله كنيم
وجود خويش براي خدا قباله كنيم

ز برگ لاله بپوشيم خرقه پرهيز
تشهدي هله خوانيم، مست و شورانگيز

بيا كه فاصله ها را ز خويش برداريم
وجود خويش به معبود خويش بسپاريم

بيا كه با دل خود لحظه اي فراز شويم
كلام وحي بخوانيم و در نماز شويم

به ريسمان خدا چنگ عارفانه زنيم
اذان اذان به مناجات شاكرانه زنيم

خداي را به هزاران كلام نام كنيم
اقامه را به سوي مسجد الحرام كنيم

به وقت خواندن الحمد، دل به راه دهيم
يگانه بودن الله را گواه دهيم

بيا ز خوابگه سنگهاي خارستان
حديث سنگ بخوانيم بر سر شيطان

بيا مرور نمائيم قصه حلاج
حديث سرخ عبادت ز مسجد و معراج

ز هاي و هوي تعلق رها، زمانه كنيم
به گاه سجده، نيايش به آن يگانه كنيم

بيا كه با دل خود خلوتي دوباره كنيم
سفر كنيم ز خويش و به خود نظاره كنيم

كلام عشق به هفده ركوع ليل و نهار
به بند سبحه كشانيم تا شب ديدار

پاورقي

منوچهر جراح زاده «قلندر»

بازگشت