سجاده ها جان گرفتند


از سجده، صبح پا كه شديم آسمان گرفت
سجاده هاي تاشده را بوي نان گرفت

جا مانده ايم و نعش كفن روي دوشمان
كلّ زمين عاطفه را بويمان گرفت

ما را هواي پرسه زدن بود روي شب
تا قلب ما هواي تو را در ميان گرفت

ديشب تمام، صحبت حوران صبح بود
تا نام آستان تو آمد، زبان گرفت

امروز مُهر نور و جبيني پر از نياز
سجاده هاي تاشده امروز جان گرفت

ايمان كرخي

بازگشت