بلوغ سبزه ها


بعد از قنوتم قلبم از تو يادها داشت
آن دم كه هر دل با خودش فريادها داشت

راز و نيازم با خدا تسكين درد است
وقتي كه قلب از خستگي بيدادها داشت

آن حرف ها پژواك سرخ عاشقي بود
چون كوه دردم حرفي از فرهادها داشت

هر ركعتي تكرار خلوت در سپيده
روح اميد و عاطفه، همزادها داشت

غم هاي من بعد از نمازم كوچ كردند
چون شادي ام بوي شميم بادها داشت

هنگامه لبخند هر سجاده سبز
باغ بلوغ سبزه ها، شمشادها داشت

سيده فرشته حسن زاده

بازگشت