نماز شب


قُم أَيُّهَا الْمُزَّمِّل!

شد گاه وصل دلدار، قم ايها المزمل!
آمد زمان ديدار، قم ايها المزمل!

وقت سفر رسيده، يعني سحر رسيده
بيدار باش، بيدار! قم ايها المزمل!

مستانه، گريه سر كن، غم از دلت بدر كن
هشيار باش، هشيار! قم ايها المزمل!

بزم طرب بپا كن، ناي و چلپ بپا كن
مي خوان سرود ديدار، قم ايها المزمل!

در خلوت شبانه، با دلبر يگانه
نجوي بود سزاوار، قم ايها المزمل!

دست دعا برآور، شور و نوا برآور
با سوز و آه بسيار، قم ايها المزمل!

بر ماه و بر ستاره، باري نما نظاره!
اندر دل شب تار، قم ايها المزمل!

اينك نه وقت خواب است، كاين خواب تو حجاب است
از نيل فيض دادار، قم ايها المزمل!

اي بي خبر زهستي! گر از خوديت رستي
يابي به كوي دل بار، قم ايها المزمل!

بيرون زما و من باش، آزاد چون «حسن» باش
در راه وصل دلدار، قم ايها المزمل! (1)

علامه حسن حسن زاده آملي

پاورقي

1- ساقه هاي سبز قنوت، ص 122.

بازگشت