نيمه شب


ما را دلي است گوهر درياي نيمه شب
گوهر فشان محنت و غم هاي نيمه شب

جانا چه صبح بود كه عشق تو در رسيد
در گوش عقل گفت خبرهاي نيمه شب

گو خواجه، صبحدم به تماشاي گل، برو
ما را بس است ذوق و تماشاي نيمه شب

ما را همين بس است تفاخر، كه هر شبي
در مي كشيم جام غم افزاي نيمه شب

ما ملك نيمروز به يك جو نمي خريم
تا وام ماست ناله و نجواي نيمه شب

مطرب بنال، ورنه نشورند عاشقان
در شورش سحرگه و سوداي نيمه شب

خواجه عبدالله انصاري

بازگشت