لحظه اي سبز


مي گشايم روبرو، سجاده اي از جنس نور
لحظه هايي از نيايش باز مي گردد مرور...

باز امشب لحظه هايي سبز مي خواهم شدن
با نمازي سبز سبز از اين حوالي دور دور

اي خدا در پيشگاهت بوي رحمت مي دهد
دستهايم در نيايش هاي هنگام حضور

اي نماز امشب بيا تا صبح دستم را بگير
چشمهايم در شب يلداي ظلمت گشته كور

گرچه جسمم در حضورت چون حبابي خودنماست
با دو ركعت عشق خواندن گشته سرشار سرور

معصومه مهري

بازگشت