چرا وقتي به مناطق جنگي و زيارتگاهها يا مجالس دعا و وعظ و اخلاق ميروم، همان موقع تأثيراتي در روح من دارد. اما به تدريج كم رنگ ميشود و تحوّل اساسي روي نميدهد و حتي گاهي موفق به خواندن نماز صبح نميشوم؟!


اشياي مادي نظير پارچه هر چقدر لطيفتر و سفيدتر باشند، لكهها و رنگ هايي را كه روي آنها مينشيند، واضحتر و شفافتر نشان ميدهد.

آيينه روح انسان حقيقت مجردي است كه لطافت و ظرافت آن با اشياي مادي قابل مقايسه نيست. اين آينه سفيد و لطيف به شدت تحت تأثير عوامل مادي و معنوي قرار ميگيرد. همان گونه كه عوامل معنوي (مانند دعا،

نماز، تلاوت قرآن، زيارت قبور ائمه، يا هر عبادت و هر كاري كه باعث تذكر و ارتباط روح با حق تعالي

گردد) در ارتقا و تكامل روح مؤثر است، عوامل مادي و هر چيزي كه زمينه غفلت انسان از خدا را فراهم كند، نيز روح را دگرگون كرده و آن را از خدا دور ميسازد.

به سبب تأثير پذيري روح از عوامل مادي و معنوي، گاهي در معارف اسلامي از روح به قلب تعبير ميشود، چه اين كه روح يا نفس ناطقه مركز تغير و تحول است.

علامه مجلسي به نقل از شرح اصول كافي، ج 4، ص 149.

بنابراين لازم است در همه اوقات عمر مراقب نفس خويش باشيم.

انسان در هر مرتبهاي از كمال و معنويت باشد، يك آن غفلت از نفس موجب غافلگير شدن و انحطاطش ميگردد. با تمرين و مراقبت و به حساب كشيدن كاركردهاي نفس خويش، بايد زمينه را براي كاهش غفلتها فراهم ساخت. تكامل نفس و استوار در حدي از كمال كه هيچ دچار غفلت نگردد. اوج مراتب و كمالاتي است كه براي انسان كامل چون انبيا و ائمهعليهمالسلام ممكن است.

سلام بن مستنير ميگويد: در خدمت حضرت امام محمد باقرعليهالسلام بودم كه يكي از اصحاب حضرت به نام حمران بن اعين عرض كرد: خداوند عمر شما را طولاني كند و ما را به وجود شما بهرهمند سازد.! ما (وقتي) خدمت شما ميرسيم) آن چنان شارژ و اشباع ميشويم كه) از نزد شما بيرون نميرويم مگر اين كه دلهاي ما نرم ميشود و جانهاي ما از (نداشتن) دنيا تسلي مييابد و آن چه از اموال و ثروت در دست مردم است، پيش ما بي ارزش و خوار ميشود. اما همين كه از مجلس شما بيرون ميرويم و نزد زن و بچه و مردم و تجار ميشويم، محبت دنيا در دل ما مينشيند و به دنيا علاقهمند ميشويم. اين چگونه است و چه چيزي باعث ميشود كه اين گونه باشيم؟!

امام فرمود: همانا اين (خاصيت و ويژگي) قلبهاست كه گاهي سخت ميشود (و به معنويات توجه ميكند) و گاهي نرم و هموار ميگردد.

سپس فرمود: همين سئوال را برخي از صحابه از پيامبر اكرم (ص) پرسيدند و عرض كردند: يا رسول الله! ما بر نفاق از خودمان هراسانيم. ميترسيم كه منافق باشيم. حضرت فرمود: چرا از آن ميترسيد؟ چه

چيزي باعث شده كه خيال كنيد منافق شدهايد؟ عرض كردند: چون وقتي نزد شما هستيم و حرفها و موعظهها و تذكرات شما را ميشنويم، از خدا ميترسيم كه ديگر گناه نكنيم. دنيا را يكسره فراموش ميكنيم و نسبت به آن بيرغبت ميشويم تا آن جا كه گويا آخرت و بهشت و جهنم را با چشم خود ميبينيم، ولي همين كه از خدمت شما بيرون ميرويم و وارد خانههاي خود ميگرديم و بوي فرزندان و خانواده و فاميل به مشام ما ميرسد به گونهاي متحول ميشويم و از آن حالي كه نزد شما داشتيم برميگرديم كه گويا اصلاً شما را هيچ وقت نديده و در محضر شما نبودهايم و آن حال معنوي خوش را نداشتهايم.

اي رسول خدا! آيا شما (نيز) از اين تغيير حالت و نفاق ما براي ما ميترسيد؟

پيامبر اكرم (ص) فرمود: اين تغيير حالت هرگز علامت نفاق نيست، بلكه اينها وسوسههاي شيطاني است كه شما را به دنيا تشويق ميكند. به خدا سوگند! اگر شما به همان حالي كه خودتان را به آن توصيف كرديد (يعني حال معنويت و خداترسي و بي توجهي به دنيا كه در محضر پيامبر (ص) داشتند) باقي ميمانديد، فرشتگان بر شما نازل ميشدند و دست در دست شما ميگذاردند، و بدون وسيله روي آب راه ميرفتيد.

كليني، اصول كافي، ج 4، ترجمه سيد هاشم رسول، ص 153.

در دنباله حديث حضرت توصيه فرمود: هر گاه چنين حالتي براي شما پيش آيد، توبه كنيد، استغفار نماييد تا محبوب خدا گرديد، چنان كه قرآن فرموده است: ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين؛ همانا خداوند دوست دارد توبه كنندگان را و دوست دارد پاكيزه جويان را.

بنابراين، توصيه براي پايدار و ثابت ماندن اين حالت خوش و قلب پاك و متأثر، اين است كه انسان به عواملي كه موجب تأثيرات مثبت در روح است، مداومت داشته باشد، زيرا به طور طبيعي بعد از مدتي اثر آنها كم رنگ شده يا از بين ميرود. همان گونه كه در آمادگي جسماني نيز چنين است كه اگر تمرين و رياضت نباشد، جسم آمادگي در حال تمرين و ورزش را ندارد.



دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت