چگونه ممكن است امام علي(ع) در نمازي متوجه فقيري شود وانگشتري را به اوبدهد و در نماز ديگري متوجه بيرو


داستان اعطاي انگشتر به فقير در ركوع و نزول

آيه 55 مائده در شان علي(ع) را عده زيادي از

اصحاب پيامبر نقل كردهاند از جمله: ابن عباس،

عمار ياسر، عبدالله بن سلام، انس بن مالك، جابر

بن عبدالله، ابوذر غفاري.

در كتاب غايهالمرام 24 حديث در اين باره از

كتابهاي اهل سنت ذكر گرديده است. منابعي كه

اين حديث در آن ذكر شده عبارتند از:

محب الدين طبري، ذخائر العقبي، ص 88 - قاضي

شوكاني، فتحالغدير، ص 50 - جامعالاصول، ج 9،

ص 478 - اسباب النزول واحدي، ص 148 - لباب

النقول سيوطي، ص 105 - تفسير طبري، ص 165

- تفسير فخر رازي، ج 3، ص 431 - تفسير

درالمنثور، ج 2، ص 393 - كنزالعمال، ج 6، ص

391

ميتوان گفت اين حديث از جمله احاديث

متواتر است كه هيچ ترديدي در آن نيست. اما اين كه

چگونه زماني در نماز انگشتر به فقير ميدهد و

زماني نيز تير از پاي حضرت در نماز بيرون

ميكشند؟ بايد توجه داشت كه حالات انسان

همواره يكسان نيست; يعني، نميتوان چنين

ادعايي كرد كه حضرت علي(ع) در تمام نمازهاي

خود حالتي داشتند كه هيچ توجهي به اطراف و يا

بدن خود نداشتهاند، بنابراين اشكالي ندارد كه در

نمازي توجه به اطراف داشته باشند و به فقير

انگشتر بدهند و در نمازي نيز آنچنان غرق در

عبادت باشند كه تير از پايش بيرون بكشند و متوجه

نشوند.

بنابراين شرايط مختلف زماني و مكاني و روحي

فرد در هر زمان اقتضايي دارد، چنان كه پيامبر

خدا(ص) نيز گاهي در نماز متوجه اطراف بودند

مثلا روزي پيامبر(ص) در حين نماز متوجه شدند كه

ديوار گلي مسجد آلوده به اخلاط سينه است،

حضرت در حين نماز چند قدم به جلو رفته و با

چوبي آلودگي را از مسجد دور ساختند.

از دريچهاي ديگر: از ديدگاه عرفا حضور قلب و عدم

آن در نماز سه مرحله دارد:

مرتبه اول اين است كه عالم كثرات و توجه به

تعينات وتعلقات دنيوي مانع شهود رب و توجه به

اوشود. اين مرتبه براي ائمه اطهار(ع) وجود نداشته

است.

حجاب چهره جان ميشود غبار تنمخوشا دمي كه زجان اين غبار برفكنم

مرتبه دوم آن است كه توجه به حضرت حق -

جل و علا - مانع توجه به عالم تعينات وكثرات

گردد. اين مرتبه در مدارج بالاي عرفان و

توحيداست و براي ائمهاطهار : چنين حالتي وجود

داشته.

مرتبه سوم كه بالاتر و راقيتر است مرتبه

لاحجاب مطلق است و فنا و توجه مطلق به ذات

حق مانع توجه به عالم تعينات نيست. بلكه از افق

((يلي الربي)) و ((لاهوتي)) به ((عالم ناسوت)) نظر

ميشود واين حالت مخصوص اولياي كةمذل است و

ائمه اطهار (ع) نيز اين حالت را دارا بودهاند. ليكن

گاهي در مرتبه قبل و گاه در اين مرتبه بودهاند. لذا

آنچه در مورد حضرت اميرالمومنين (ع)آمده بيان

دو حالت از مراتب حضور و فناي فيالله است. البته

به بيان ديگري نيز ميتوان گفت: هر دو حالت در

يك مرتبه است وچون در مورد اول رسالتي الهي

بردوش نيست كاملا از آن چشم ميپوشد ولي در

مورد دوم چون رضاي خدا در تصدق به مسكين

است در آن مرتبه از حضور و فنا چنين مطلوبي

كشف ميگردد و به آن جامه عمل پوشيده ميشود.

اين مقام را ملاصدرا سفر چهارم ((سير مع الحق في

الخلق)) مينامد.

در ضمن، بايد توجه داشت كه ميان ((خارج

كردن پيكان از بدن)) و ((بخشيدن انگشتر به فقير))

تفاوت بسياري است; زيرا خارج كردن پيكان از بدن

صرفا جنبه شخصي و جسمي دارد و از مقام توجه

كامل به خداوند و استغراق در ذات او دور است.

ولي توجه به حال بنده فقير و محرومي كه در

مسجد پيغمبر اسلام(ص) ناله مظلومانه سرداده و

استرحام ميكند، يك عمل خدايي و قربي است و

با توجه به خدا تناسب دارد.

در حقيقت او توجه به خود نداشت، زيرا توجه

به حال بينوا توجه به خود نيست، بلكه توجه به

خداست!

به عبارت ديگر: كمك به خلق خدا و مستمندان

و فقيران خود يكي از عبادات بزرگ است و با نماز

كه آن هم عبادتي است بس بزرگ سنخيت كامل

دارد; بنابراين جاي تعجب نيست كه ناله سوزان و

نافذ آن فقير محروم و استرحام او در برابر مسلمانان،

دل آگاه علي(ع) را هنگام نماز متوجه خود سازد و

در ضمن آن عبادت، عبادت ديگري كه هر دو براي

خدا و جلب خشنودي او بوده است انجام دهد;

حتي اين عمل به قدري شايسته و ارزنده بود كه

آيهاي درباره آن نازل گرديد، (مائده، آيه 55).


ستاد اقامه نماز

بازگشت