دوستي دارم با اين ويژگيها وصفات : هميشه نمازهايش را درمسجد مي خواند درجلسة قرآن شركت مي كند، قرآن را به خوبي مي خواند ومقداري ازآن را هم حفظ مي باشد، ازنظر درسي هم نسبتاً عالي است ونسبتاًخوش خلق هم مي باشد، اما درمدرسه حرفهاي ناشايست مي زند وبعضي كارهاي ناشايست انجام مي دهدواكثراوقات با دوستان ناشايست و ناباب مصاحبت مي كند وهمين باعث مي شود كه وي هم بعضي اوقات ناسزا گويد؛ به نظرمن وي ازآنها تأثير مي پذيرد چون درخارج از مدرسه اينطور نيست(دربالااشاره شد) ونيز او (به نظر من) موضعش مشخص نيست يعني درداخل وخارج مدرسه متفاوت است ودرداخل وخارج مدرسه كلي تفاوت دارد.واو آنطور كه درخارج مدرسه با من رفتار مي كند درداخل با من رفتار نمي كند ودوستانش را برمن ترجيح مي دهد.درضمن من هم اكنون با او زياد مصاحبت ومعاشرت نمي كنم.حالاتكليف من چيست؟ آيا مانند اوايل با او صميمي شوم يا نه؟ ووظيفة من درقبال او چيست؟لطفاً توضيح كامل دهيد.


از اين كه ما را قابل اعتماد دانسته ودرخواست مشاوره نموديد سپاسگزاريم واميدواريم بتوانيم پاسخگوي اعتماد شما باشيم.

رسول اكرمص مي فرمايد :از جمله بندگان آن كس پيش خدا محبوبتر است كه براي بندگان خدا سودمندتر است.1

كانت نيز مي گويد : جهان چنان وسعت دارد كه مي توانيم درآن دركنار يكديگر زندگي كنيم ومطمئن باشيم كه نيازي به اينكه براي يكديگر دردسرايجاد كنيم نيست.2

جوانان غالباً درآرزوي مناسبات انساني مطلوب با ديگران به سر مي برند وگاهي جملاتي از آنها شنيده مي شـود كه معتقدند : ديگران به درستي ما را درك نمي كنند.

حضرت علي ع عليه السلام مي فرمايد : ناتوان ترين مردم كسي است كه ازانتخاب دوستان براي خود، عاجز باشد وازاو ناتوان تر كسي است كه دوستاني كه دارد، از دست بدهد. 3

جوانان، بيش از سايرين به دوستي ها گرايش دارنـد، علـت آن را دردو مطلـب مـي توان خلاصـه نمـود. ابتـدا اينكـه آنان درگروه همسالان، مي خواهند جايگاهي داشته باشند ومورد پذيرش قرار گيرند تا ازاين طريق بر احساس تنهايي خويش فايق را به ظهور برساند. دوستي ومصاحبت درفرهنگ وادب ما، پيشينه اي عميق، تاريخي وكم نظير دارد. به عنوان مثال، برخي از حكما گفته اند دوستان را درياب كه زيور آسايش اند وذخيره گرفتاري، وياهر كه دوست فراوان دارد برگردن دشمنان سوار است. 4

دوستي هاي جوانان، جنبه جذبه وشور به خود مي گيرد ومعيار دوستي ها بيشتر عواطف واحساسات است واز پايه هاي منطقي وارزشي، كمتر برخوردار است.

موريس دبس كه درزمينه روان شناسي بلوغ، مطالعات وتحقيقات زيادي انجام داده است، لااقل سه نوع دوستي دراين دوران (اوايل جواني) بيان مي كند.5

ابتدا دوستي هايي است كه غالباً بين جوانان هم سن وهم جنس درمحيط آموزشگاه يا محيطهاي شبانه روزي نظيز خوابگاههاي دانشجويي ودانش آموزي شكل مي گيرد ودربيشتر موارد به خاطر خدمت است كه يكي درحق ديگري دريك موقعيت خاص انجام مي دهد ويا درنتيجه سلب اعتماد از يك دوست قديمي به وجود مي آيد. اين نوع دوستيها، با تقديم هدايا واحساسات خالصانه به اوج مي رسد وغالباً اين دوستان ترجيح مي دهند كه دوست، همواره متعلق ومنحصر به خودشان باشد وديگري دراين ارتباط عاطفي، مشاركتي نداشته باشد.

دوستي نوع دوم، بين جوان ونوجوان يا كودك به وجود مي آيد كه مبتني برحمايت فرد از دوست خردسال است. درمورد كيفيت اين دوستيها بايد احتياطهاي اخلاقي وروحي را كاملاً مراعات كرد چون درغير اين صورت احتمال انحراف وجود دارد.

دوستي نوع سوم، بين جوان و فردي مسن تر از خود به وجود مي آيد ودوست مسن تر با برخورداري از جاذبه هاي اجتماعي، مي تواند اعتماد جوان را به خود جلب كند ودربعضي موارد به رابطه اي تنگاتنگ منجرشود.

معيارهاي انتخاب دوست

جوانان در(دوست گزيني) همانند هر انتخابي، نيازمند معيارها وملاك هاي روشن وقاطعي مي باشند . برخي از ميزانهاي دوست يابي جوانان عبارتند از :

1. راز داري ـ همان گونه كه خداوند حافظ اسرار آدمي است، دوستان نيز بايد ا زخصيصة رازداري براي يكديگر برخوردار باشند. يكي ازنويسندگان چنين مي نويسد : ما حق داريم اسرار خودمان را باهمه كس بگوييم ولي اسرار ديگران امانتي است كه به دست ما سپرده اند، نبايد درامانت آنها خيانت كنيم.6

2. يكرنگي ـ دوستاني كه ظاهر وباطنشان يكي است، مي توانند اعتماد جوانان را جلب نمايند. درحقيقت اين ويژگي درافرادي تبلور مي يابد كه از شخصيت سالم ورشيدي برخوردارند احساس حقارت نفس نمي كنند.

4. 3. پايداري درسختي ها ـ ازنشانه هاي جوانمردي ومروت، اين است كه دوستان درپيشامدها وتنگناها، يكديگر را تنها نگذارند وچه بسا دردشواريهاي زندگي بيش از راحت وآسايش، بايد دركناريكديگر بايستند ومرارتها را ميان خود تقسيم كنند. فضيلت واخلاق ـ جوانان، برآينية شخصيت دوستانند، به اين مفهوم كه صفات عالي انساني آنها به راحتي به يكديگرمنتقل مي شود انتخاب دوستاني كه از معنويت وفضايل انساني برخوردارند، موجب بسط وتعالي شخصيت جوانان مي شود.

پيامبر گرامي اسلامص از حضرت عيسي بن مريمع حديثي نقل مي فرمايد كه مضمون آن چنين است : (باكساني دوستي نماييد كه ديدن آنها شما را به ياد خدا بياندازد، گفتارشان برعلم ودانش شما بيفزايد و كردارشان شما را مشتاق آخرت نمايد.)7

دوست عزيز ازنامه وسؤال شما چنين استنباط مي شود دوست شما ازنوع اول وصفات وخصوصيات لازم را نبز دارا ميباشد ولي درتعارض وتضاد قرار دارد. علت تعارض دروجود او قابل بررسي است. به هر حال توصيه مي كنيم :

1- ارتباطتان را با وي قطع نكنيد، بلكه آنرا ادامه بدهيد ولي توجه داشته باشيد كه ممكن است جنبه هاي سوء وي درشما اثر بگذارد.سعي كنيد شما هم الگوي نيكويي درفضايل وكرامات انساني براي او باشيد.

2- احتمال دارد شما خيلي مي خواهيد او منحصر ومخصوص به خود شما باشد وبا ديگران ارتباط ندشته باشد، تلاش كنيد علاوه بر شما با دوستان صالح وشايسه ديگري نيز معاشرت داشته باشد تا به مررو زمان از دوستان باصطلاح ناباب دورشود.

3- توجه داشته باشيد ارتباط ودوستي شما خيلي خودماني وصميمي نشود(بيش از حد) بلكه حالتي رسمي وبا متانت داشته باشد چه اگر ارتباطات ومعاشرتها خيلي زياد بشود وشوخيها ومزاحها تند وزياد شود موجب زدگي وناراحتي مي شود.

4- بررسي كنيد آيا غير از دوستان مذكور وي محيط خانواده واقوام و...زمينه بد ذهني وهتاكي ندارند اگر چنين امري ثابت شد بخشي از اخلاق او متأثر از محيط خانواده واقوام خواهد بود.

5- چنانچه احساس كرديد نمي توانيد تأثيرات مثبت واصلاح گرايانه وهدايت گرايانه داشته باشيد ارتباطات خود را به حداقل برسانيد وهمزمان با دوستان ديگري نيز پايه دوستي ومراوده را برقرار كنيد.

6- با توجه به جنبه هاي مثبتي كه شما برشمرده ايد نحوه رفتار درست وصحيح شما با او مي تواند به كمال وتعالي او بيش از پيش كمك نمايد . به گونه اي رفتار كنيد كه احساس كند دوستش داريد وبه او علاقه مند هستيد وهمانگونه كه جنبه هاي مثبت او براي شما جذاب وعالي است جنبه هاي نيك شما نيز براي او الگو واسوه بشود.

به هيچ وجه به امر ونهي مستقيم او نپردازيد وانديشه هاي اصلاح گرايانه خودتان را بصورت كاملاً غير مستقيم ونامرئي انجام دهيد. كاري نكنيد كه احساس كند شما او را منحرف مي دانيد وقصد اصلاح وي را داريد دراين صورت درمقابل موضع خواهد گرفت وارتباط شما تأثير مثبتي دراصلاح او نخواهد داشت.آرزو مي كنيم موفقيت وكاميابي با شما قرين و همراه باشد .



(1) فريد مرتضي، راهنماي انسانيت، ترجمه موضوعي نهج الفصاحه، ص584

(2) امانوئل كانت، تعليم وتربيت، ترجمه غلامحسين شكوهي، ص109

(3) شرفي محمد رضا، جوان ونيروي چهارم زندگي، ص132

(4) همان، ص133

(5) موريس دبس، بلوغ(چه مي دانم؟)، ترجمه حسن صفاري، ص55

(6) شرفي محمد رضا، جوان ونيروي چهارم زندگي، ص134

محمد اشتهاردي، گفتار دلنشين، ص2



مؤسسه پيوند با امام

بازگشت