چرا نميتوان نماز را به زبان مادري قرائت نمود؟ چرا نميتوان با زبان مادري از خدا تشكر كرد؟


هر يك از احكام شرعي كه خدا قرار داده است، بر طبق مصلحت بوده و بدون دليل تشريع نشده، ولي فهم دقيق و همه جانبه اين مصالح از توان آدمي خارج است، چرا كه عقل انساني محدود است و قدرت احاطه به تمامي جوانب امور را ندارد.

اگر معصومين(ع) به آن اشاره نفرمايند دليل بسياري از افعال و اعمال را نميدانستيم و به صدق اين كه از جانب شارع دستور رسيده است، بايد انجام ميداديم. حال معصومين در بعضي موارد علت اعمال را بيان كردهاند و در بعضي ديگر بيان نشده است در مورد سؤال شما نيز علت دقيق آن و يا تمامي علل آن را نيافتيم اما چند مورد را به عنوان احتمال ذكر ميكنيم:

يكي از آن دلايل همان است كه ظاهراً منظور شما ميباشد كه عبارت است از يكپارچگي مسلمانان در اين عبادت عظيم.

مسلمانان در اوقات مشخصي، رو به قبله به نماز ميايستند و نماز را به كيفيت معيني اقامه ميدارند. يك زباني در عين تفاوت زبانها و لهجهها و فرهنگها، عظمت اسلام را به نمايش ميگذارد. از سوي ديگر راه را بر سلايق گوناگون ميبندد.

اگر جملات نماز به زبانهاي گوناگون ترجمه شود، در اثر ترجمه از بار معنايي آن كاسته ميشود، مخصوصاً زبان عربي كه اهل فن آگاهند عبارات آن در عين كوتاهي داراي مضاميني بس عظيم و شگرف است. عمق معنوي و بار معنايي كه در زبان عربي نهفته است، بي نظير و يا كم نظير است، كه انسان با تدبّر و فهم اين معاني به عمق آنهايي ميبرد. به عنوان نمونه كلمه اللَّه، هيچ معادل يا ترجمهاي در هيچ زبان ندارد، چون گفته شده كه كلمه اللَّه، مجتمع تمام كمالات است، يعني اين كلمه به صورت اجمال بر ذات الهي و تمام كمالات وجودي دارد. كلمهاي مانند خدا و مانند آن نميتواند ترجمه كلمه اللَّه باشد. از ديگر سو زبان عربي شرافتي بس عظيم دارد، چرا كه امام باقر(ع) فرمود: خداوند هر كتابي يا وحي نازل نموده، به زبان عربي بوده، ولي به گوش هر پيغمبر به زبان قومش رسيده و به گوش پيغمبر ما به زبان عربي رسيده(1). از آن حضرت وارد شده: نخستين كسي كه زبانش به عربي باز شد، اسماعيل(ع) بود(2) و امام صادق(ع) فرمود: زبان عربي بياموزيد، چه اين كه زباني است كه خداوند بدان با اهل خود سخن ميگويد(3) و حضرت علي فرمود: زبان اهل بهشت، عربي است.(4)

اين روايات علاوه بر اين كه شرافت زبان عربي را اثبات ميكند و اين كه زبان وحي است، به اين مطلب هم اشارت دارد كه حتماً قابليت هايي در زبان عربي هست كه باعث شرافت آن گرديده است. ميتوان با رجوع به كتابهايي كه در اين زمينه نگارش يافته است، از اين مزايا اطلاع حاصل نمود. ما نيز بايد در حدّ امكان و ضرورت حتماً معاني الفاظ عربي را آموخته تا هر چه بيشتر به اسرار عبادت نزديك شويم.

مطلب ديگر اين كه تجربه ثابت كرده است كه اگر قانوني تحت اصول و قواعد تعريف شده قرار نگيرد، به مرور زمان يا به دست فراموشي سپرده ميشود و يا هر كس از آن تفسير و برداشت خاصي نموده و به طور كلي مطلب ضايع ميشود، اما اگر داراي نظم و ترتيب باشد و راه بر تغيير و تصرف در آن بسته شود، باعث ماندگاري و دوام آن ميشود. در مورد نماز نيز همين سبك و سياق واحد زمينه ماندگاري آن را فراهم نموده است.

مطلب آخر اين كه در عبادت، روح تسليم و تعبد وجود دارد و خواندن نماز به صورتي كه خداوند خواسته و پيامبر ابلاغ نموده، نشانه روح تسليم و تعبد انسان در مقابل خدا است و عبادت و بندگي چيزي غير از آن نيست.

پي نوشتها:

1. حسيني دشتي، معارف و معاريف، ج 3، ماده زبان عربي.

2 و 3 و 4. همان.



دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت