آيا مي توان اثبات كرد كه دعا و يا نماز هر عبادتي شيرين و فرح زا است؟


همه شناخت ها و معارفي كه نزد انسان است، قابل انتقال و تعليم و تعلّم نيست.

حقايق هستي را از سه راه مي توان شناخت: قلبي، علمي و عقلي.

شناخت قلبي، از نظر شخصي كامل ترين راه ها و لذّت بخش ترين آن ها است. از اين رو عرفا معتقدند كه دل و احساسات فطري قلب را بايد تقويت كرد و پرورش داد و موانع آن را از ميان برد تا معرفت شهودي حاصل شود، ولي شناخت قلبي جنبة فردي و شخصي دارد؛ يعني نمي توان آن را به صورت يك علم قابل تعليم و تعلم براي عموم در آورد. هر كس از آن راه مي رود، خود با خبر مي شود اما نمي توان ديگران را آن طور كه خود، خبر دار شده، با خبر كند.

احساس فرح و شادي، ترس و غم، محبت و كنيه و درك لذات و شيريني، از واقعياتي است كه جنبة شخصي دارد و به اصطلاح فلسفي، از معلومات حضوري و وجداني مي باشد، پس كسي كه لذات و شيريني هاي عبادات و دعا ها را ادراك كرده، نمي تواند حقيقت و كيفيت آن را به ديگران انتقال دهد و آن حقيقت را از اين طريق به اثبات برساند. امّا مي تون راه را نشان دهد و عوامل و شرايط وصول به آن مقام و موانعش را بيان كند تا فرد خود اين راه را برود و به درك شخصي و حضوري دست پيدا كند.

آن چه كه مسلّم و قطعي است و گواهي هزاران انسان به كمال رسيده و مورد اعتماد را همراه دارد اين است كه عبادت و راز و نياز با خدا، همراه با لذات معنوي غير قابل توصيف است.

بنابراين پاسخ كوتاه، آري است اما نه براي همه، بلكه براي عابدي كه رابطه اش با معبود، رابطة محبّ (دوستدار) با محبوب و عاشق با معشوق باشد، تا جايي كه عاشق خدا، خود محبوب و معشوق خدا شود كه در آن صورت گوش و چشم و زبان و اعضا و جوارح او، جلوه و صبغة الهي پيدا مي كند. در حديث قدسي آمده است:

هيچ بنده اي به سوي من تقرّب نمي جويد كه نزد من محبوبتر باشد از كسي كه آن چه من به وي حتم و واجب نموده ام، انجام مي دهد و بي ترديد بنده ام به سوي من تقرّب پيدا مي كند با به جا آوردن كارهاي مستحب، تا جايي كه او را دوست خواهم داشت، پس چون او را دوست داشتم، گوش او هستم كه با آن مي شنوند و چشم او هستم كه با آن مي بيند و زبان او هستم كه با آن سخن مي گويد و دست او هستم كه با آن مي دهد و مي گيرد و پاي او هستم كه با آن راه مي رود. وقتي مرا بخواند، اجابت مي كنم و وقتي از من درخواست كند، به او مي دهم.

حضرت مسيح(ع) در مواعظ حكيمانه اش مي گويد: به حق(سوگند كه راست) ميگويم! همان طور كه شخص بيمار به غذاي مطبوع و گوارا نظر مي كند و بر اثر شدت درد از خوردن آن لذت نمي برد، دنيا پرستان بر اثر حبّ مال، از عبادت الهي لذت نمي برند و شيريني آن را درك نمي كنند.

بنابراين لذت معنوي عبادت را تنها كساني درك مي كنند كه حبّ خداوند در نهادشان بيدار شده و بر پروردگار جهان ايمان واقعي دارند و گرنه براي افراد بي ايمان يا داراي ايمان ضعيف، سخن گفتن از لذت عبادت مانند آن است كه با كودكان نابالغ از لذت جنسي يا با كوران مادرزاد، از لذت جمال زيبايي سخن بگوييم.

توضيح: عبادات ظاهري دارند و باطن و سرّي. به ما گفته اند كه آن اسرار را فرا گيريم و به آن عمل كنيم تا لذت عبادت را بچشيم و انسان وقتي به سرّ و باطن عبادت مي رسد كه معبود را مشاهده كند، يعني باطن و حقيقت پرستش، مشاهدةمعبود است. البته مشاهدة معبود درجات و مراتب دارد. درجة ابتدايي آن است كه انسان به قلبش بنگرد و در آن تأمل كند. اگر ديد به خودش و لذائذ شخصي خويش علاقه مند است و به تعلقات جزئي خود دل سپرده است، معلوم مي شود به باطن عبادت نرسيده است. به بيان ديگر: او در عبادت از خدا چه مي خواهد؟ آيا خدا را براي نفس خويش ميخواهد يا خود را براي خدا مي خواهد؟ آيا خدا را از آن جهت عبادت مي كند كه خدا وسيلة رفاه او را فراهم كند واو را به بشهت ببرد يا خود و عبادتش را براي جلب رضايت خدا مي خواهد؟

اصولاً اسرار الهي حقايقي است كه لا يمسّه الاّ المطهرون. اگر حقيقت قرآن را جز افراد پاك درك نمي كنند، حقيقت عبادت را هم جز افراد پاك و مطهر نمي يابند. هرگاه انسان از گناهان پاك گشت، عبادت دركامش لذت بخش مي شود.

اين كه مي بينيم نماز مي خوانيم اما چيزي از نورانيت آن را احساس نمي كنيم، براي آن است كه نماز را با آداب و اسرار آن نخوانده ايم.

گناه مانع درك لذت عبادت

عابد تا ادب عبادت را نياموزد و عمل نكند و در زمرة عشاق معبود در نيايد، اسرارآموز احكام و عبادات نخواهد گشت و لذت عبادت را نخواهد چشيد. چگونه مي تواند لذت عبادت را درك كند كسي كه به گناه آلوده مي گردد و از آن توبه نمي كند؟! خداوند به حضرت داوود(ع) وحي كرد: كم ترين عقوبتي كه از ميان هفتاد كيفر دروني نسبت به بنده اي كه به علم خود عمل نمي كند، قرار داده ام، اين است كه شيريني ذكر خود را از دلش بر مي گيرم.

فردي به اميرالمؤمنين عرض كرد: من از خواندن نماز شب محرومم. حضرت فرمود: گناهانت اين توفيق را از تو گرفته و تو را گرفتار و در قيد قرار داده است.

امام سجاد(ع) عواملي را كه مانع رؤيت ملكوت و درك باطن عبادت مي شود، سه عامل معرفي كرده است. حضرت در مناجات خويش مي گويد: خداوندا! آن هنگام كه به سوي تو سر بر ميدارم و دست نياز دراز مي كنم و به راز و نياز مي پردازم، سه چيز حجاب و مانع ميشود كه نتوانم ملكوت اعلاي تو را مشاهده كنم و اين سه پرده را خود با دست خويشتن بر آويخته ام. نخستين پرده اي كه نگذارد ديده به ديدار تو بگشايم، عصيان من از فرمان تو ست.

پردة دوم، پرده اي است كه از ارتكاب منهيات و معاصي به روي خويش كشيده ام و خود را از عنايت و مرحمت توبه دور داشته ام.

پردة سوم: غفلت من است؛ غفلتي كه در اداي شكر و سپاس تو ورزيده ام. نعمت ها به من داده اي، ولي شكر (قولي و عملي) نعمت به جاي نياورده ام.

در دعاي سحر ابوحمزة ثمالي قدري از آن پرده هاي سه گانه باز مي شود: خدايا! چه شده مرا هر وقت خواستم براي نماز و عبادت آماده و مهيا شوم، حال دعا و لذت مناجات از من گرفته مي شود، بي حال و تنبل و كسل مي گردم و حالت خواب آلودگي به من دست مي دهد؟! هر گاه تصميم مي گيرم كه ديگر گناه نكنم و در صف توبه كنندگان قرار گيرم و محبوب خدا شوم، لغزش ديگري دست مي دهد. در نتيجه بين من و تو جدايي مي اندازد و توفيق توبه و راز و نياز از من سلب ميگردد؟!

خدايا! نمي دانم چرا؟ شايد ديده اي كه من حق الله (مثلاً نماز) را سبك مي شمارم (و مقيد به انجام آن در اوّل وقت نيستم)، در نتيجه مرا از خود دور كرده اي؟! يا شايد ديده اي كه من در هنگامة گفتار و عمل از تو ذكر تو روي گردانده ام، پس از من خوشت نمي آيد، يا اين كه مرا در مقام دروغ گويان يافتي و از اين جهت پرتم كردي؟

يا چون ديدي من در شكر گزاري نعمت هايت كوتاهي مي كنم، مرا از لذت مناجات با خودت محروم ساختي و يا ديدي كه من در مجاس سخنراني و موعظه علماي ديني شركت نمي كنم، يا كم شركت مي كنم. پس مرا نزد خودت خوار و ذليل كردي و از شيريني و حلاوت عبادت و راز و نياز بي نصيب ساختي؟!

خدايا! شايد هم براي اين باشد كه ديدي من در زمرة غافلان و غفلت زدگانم و به مجالس باطل و بيهودة مجالس گناه علاقه دارم، پس مرا به حال خود رها كردي. شايد هم ديگر دوست نداري صدايم ودعايم را بشنوي؟!

خداي من! شايد اين بي حالي و كسالت و خواب آلودگي من، مجازات اين جرم ها و گناهان و ساير گناهان و كيفر بي حيايي و بي شرمي ام در كوتاهي انجام دستورها و فرمان هايت باشد.

به نظر مي آيد كليد اصلي پاسخ و برخي جواب هاي ديگر داده شد و روشن گشت كه:

1ـ همه عبادات لذت بخش و شيرين است، اما نه براي همه افراد.

2ـ چه عواملي مانع حلاوت و شيريني عبادت مي گردد.

3ـ براي اين كه حال دعا و مناجات پيدا كنيم، چه بايد كرد.

در ارتباط با قسمت اخير اين نكته را بايد اضافه كرد كه: همانند امام سجاد(ع) بايد از ذات حق تعالي بخواهيم كه ما را در كشتي نجات خود وارد كند، سپس لذت و حلاوت دعا و نماز و عبادات خويش را به ما بچشاند.

به حقيقت حق سوگند! بدون برقراري رابطه قلبي و عاطفي و عملي يا چهارده معصوم(ع) و بدون رضايت و شفاعت آنان نمي توان به قرب الهي رسيد و محبّ و عاشق حقيقي و محبوب خدا گشت. خداوندا! ما را از رضايت خود و اهل البيت(ع) بهره مند فرما.







دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت