خواهر من نمازش را خيلي سريع مي خاند. هر چه با او صحبت مي كنم، قبول نمي كند و به توصيه هايم ترتيب اثر نمي دهد. من به عنوان وظيفة امر به معروف و نهي از منكر بارها سعي كرده ام به او تذكّر دهم، ولي در او تأثير نكرده است. لطفاً مرا راهنمايي كنيد تا بتوانم روشي اتخاذ كنم تا او قبول كند.


مناسب ترين بستر براي ظاهر شدن رفتارهاي مذهبي، خانواده است، زيرا خميرماية شخصيت كودك و نوجوان در كانون خانواده و با تأثير پذيري از الگوهاي بزرگسال شكل مي گيرد. بعد از خانواده تأثير دوستان و مدرسه و جوّ اجتماعي و محلّ

زندگي، دومين عامل تأثير گذار در رفتار نوجوانان و جوانان ميشود.

اگر در خانة پدر يا مادر يا فرزندان بزرگتر نسبت به ناز بي توجه يا كم توجه باشند و نماز را سرسري بشمارند، در ديگران تأثير مي گذارند، يا اگر دوستي دارد كه تحت تأثير گفتار و اخلاق و رفتار او است و او نسبت به نماز بي توجه است،تأثير منفي مي گذارد.

بايد ببينيد علّت بي توجهي او نسبت به نماز چيست. پس از ريشه يابي در صدد هدايت او بر آييد. اگر خواهر شما در سنين جواني يا نوجواني هستند، توجه شما را به چند نكته جلب ميكنيم:

1ـ جوان پند پذير نيست: يكي از مسائلي كه به دنبال ظهور كسب استقلال در نوجوان به وجود مي آيد، اين است كه او از پند و نصيحت، امر و نهي كردن و تحكّم نمودن گريزان است. علّت اين پديده از يك طرف عقدة حقارتي است كه نوجوان به طور طبيعي از دوران كودكي دارد و از طرف ديگر بيدار شدن حسّ استقلال طلبي است. او ميخواهد خود را هم رديف بزرگتر ها بشناساند. از اين رو نبايد در انتقاد از جوان زياده روي شود. اگر در نصيحت و انتقاد كردن زياده روي شود، روحية لجاجت و مقاومت منفي در او ايجاد ميشود. گاهي بايد از روش تغافل (خود را به ندانستن زدن) استفاده كرد. از اميرالمؤمنين(ع) نقل شده است: الافراط في الملامة يشبّ ميزان اللجاج؛1[2] زياده روي در سرزنش، شعله هاي لجاجت را دامن مي زند. تذكرهاي پي در پي منجرّ به گستاخي و ستيزه جويي ميشود. بنابراين براي ارشاد و نصيحت خواهرتان از روش هاي ديگري استفاده كنيد.

2ـ شخصيت دادن به نوجوان و جوان: اگر بخواهيم سخن و نصيحت ما در آنان مؤثر افتد، بايد ابتدا آنان را احترام كنيم و به آنان شخصيت بدهيم. دانشمندان گفته اند: يكي از راه هاي موفقيت، شخصيت دادن است. نوجوان و جواني كه به او شخصيت داده شود و مورد احترام اطرافيان قرار بگيرد، در خود احساس شخصيت ميكند وعزّت و كرامت نفس در او تقويت ميشود. آن وقت اگر با زبان و كلام زيبا و قشنگ با او سخن بگوييد، بيشتر مؤثر خواهد بود.

3ـ روش ديگر اين است كه او را به نماز جمعه و جماعت ببريد تا كم كم تحت تأثير قرار بگيرد.

4ـ راه ديگر اين است كه او را به جلسات مذهبي خانگي كه در هر كوچه و محله اي تشكيل ميشود ببريد و از سخنران درخواست كنيد دربارة اهميت نماز، آيات و روايات را بخواند. شنيدن آنها از شخصي محترم تأثير به خصوصي خواهد گذاشت. در پايان دو روايت دربارة سبك شمرده نماز براي شما نقل ميكنيم. اگر صلاح دانستيد، در موقع مناسب در اجتماعي كه او نيز حضور دارد بخوانيد.

فاطمة زهرا(س) از پدر گرامي اش پيامبر(ص) از كسي كه نمازش را سبك بشمارد سؤال كرد، پيامبر فرمودذ من تهاون بصلاته ابتلاه الله بخمس عشرة خصلة: يرفع الله الله البركة من عمره و من رزقه و يمحوالله تعالي سيماء الصالحين من وجهه و كلّ عمل يعمله لا يوجر عليه و لا يرتفع دعائه إلي السماءو ليس له حظّ في دعاء الصالحين و يموت ذليلاً و جائعاً و عطشاناً و يوكّل الله به ملكاً يزعجه في قبره و يضيّق عليه قبره و تكون الظلمة في قبره و يوكّل الله به ملكاً يسحبه علي وجهه و الخلائق ينظرون إليه و يحاسب حساباً شديداً و لا ينظر الله إليه و لا يزكيه وله عذابٌ اليم؛[3] هر كس به نماز اهميّت ندهد، خدا او را به پانزده خصلت گرفتار ميكند. بركت از عمر و روزيش بر مي گيرد. سيماي شايستگان و صالحان را از چهرة او نابود گرداند (وجاهت و آبرومندي او نزد مردم از بين مي رود). هر عملي كه انجام ميدهد، پاداش نمي گيرد. دعايش مستجاب نمي شود و بهره اي در دعاي صالحان ندارد (دعاي ديگران در حق او مستجاب نمي شود). به حالت ذلّت و گرسنگي و تشنگي مي ميرد. خدا فرشته اي در قبر موكّل او ميكند كه وي را عذاب دهد. قبرش بر وي تنگ مي گيرد و تاريك مي گردد. خدا فرشته اي بر او مي گمارد كه او را واژگونه روي زمينِ قيامت بكشاند و مردم او را تماشا كنند. به سختي به حساب او مي رسند و خدا به وي نظر لطف نمي كند و پاكيزه اش نمي گرداند و براي او عذابي دردناك مقرّر ميكند.

باز از رسول خدا(ص) نقل شده است: لا تضيّعوا صلاتكم فأنّ من ضيّع صلاته حشره الله مع قارون و فرعون و هامان لعنهم الله و أخزاهم و كان حقّاً علي الله أن يدخله النّار مع المنافقين فالويل لمن لم يحافظ صلاته؛[4] نماز خود را ضايع مسازيد زيرا هر كه نماز خويش را ضايع سازد، با قارون و فرعون و هامان كه خدايشان لعنت كند و خوارشان سازد محشور گردد. بر خداست كه او را با منافقان وارد آتش كند. پس واي بر آن كه از نمازش مراقبت نكند.

















[2]بحارالانوار،ج 77، ص 212.

[3]سفينه البحار، ج 2، ص 44،مادة صلوه؛ بحارالانوار، ج 80، ص 21.

[4]بحارالانوار ، ج 79، ص 202.





دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت