چرا در مساجد ما نمازها را در 5 وعده نميخوانيم؟ به نظر من علت اينكه خداوند در 5 وعده نماز را قرارداده اين است كه همواره به ياد خدا باشند ولي با اين روندي كه ما شيعيان پيش ميرويم آن هدف كامل تحقق نمييابد (درست است كه پيامبر گاهي در مواقع خاص نمازها را در سر وعده ميخواند ولي سنت پيامبر بر 5 وعده بوده است) آيا اين تنبلي و سستي ما شيعيان را نشان ميدهد؟




در ابتدا ذكر يك مطلب به عنوان مقدمه و به صورت كلي لازم است: به اعتقاد شيعه اماميه، هيچ كس جز نبي اكرم (ص) حق تشريع، تفسير و تبيين احكام الهي را ندارد. پيامبر اكرم (ص) از طريق اتصال به منبع غيب، از احكام الهي مطلع ميشدند و مأمور به تبليغ اين احكام بودند. پس از پيامبر اسلام طبق نص و تصريح ايشان، ائمه (ع) براي تبيين احكام الهي (و نه تشريع آن) منصوب شدهاند. از جمله طبق حديث مورد اتفاق جميع فرق مسلمين: اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي ما ان تمسكتم بها لن تضلوا ابداً، دو شيء گرانبها ميان شما باقي ميگذارم: كتاب خدا و اهل بيتم، مادامي كه به اين دو چنگ بزنيد گمراه نخواهيد شد.

اگر ائمه (ع) حكمي يا كيفيت عملي را بيان ميكنند، صرفاً بيان حكم الهي و نحوه عمل و سيره رسول اكرم (ص) است و از پيش خود چيزي را تشريع نميكنند.منشأ پيدايش برخي تفاوتها در كيفيت نماز و وضو، به دو عامل اساسي برميگردد:

1- دور شدن از عصر حضور پيامبر اكرم (ص) و پيدايش سؤالات جديد: با رحلت رسول اسلام(ص)، دوران دسترسي به كسي كه مبيّن حكم الهي بود به سر رسيد. با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبياكرم(ص) و پيدايش مسائل و سؤالات جديدي در زمينههاي مختلف (از جمله در زمينه مسائل مربوط به نماز و وضو) اهل سنت- كه راه دسترسي به بيانگر حكم الهي را بسته ميديدند- براي يافتن پاسخ سؤالات خود، با اجتهاد و سليقه خود به پاسخ آنها پرداختند. اما از ديدگاه شيعه ائمه معصومين، مفسر و بيانگر حكم الهي بعد از نبياكرم(ص) و بنا به سفارش ايشان بودند. آنان تا حدود 250 سال پس از رحلت نبياكرم(ص)، نيز دسترسي به مبيّن و مفسر احكام الهي داشتند و ائمه (ع)، آنچه را كه حكم الهي بود تبيين ميكردند مثلاً در مسائلي چون: آيا ميتوان با كفش نماز خواند؟ آيا اگر بر روي زمين و محل سجده نمازگزار، چيزي غير از اجزاي زمين (مثل فرش) فاصله شود، ميتوان بر آن سجده كرد يا نه؟ آيا خواندن سورههايي كه سجده واجب دارد در قرائت نماز جايز است و...، در حالي كه اهل سنت در اين امور به فهم و رأي خود استناد كردهاند.

2- تغييرات و تشريعاتي كه از سوي خلفا، پس از رحلت رسول اكرم (ص) صورت گرفت- مانند مسأله تكتف (دست بسته نماز خواندن)، عموماً از زمان عمر خليفه دوم مرسوم شد. به عنوان نمونه وقتي اسيران فارس را نزد وي آوردند، آنان مقابل عمر دستبسته ايستادند. وي علت اين عمر را جويا شد، گفتند ما مقابل اميران و بزرگان خود به جهت احترام اينگونه ميايستيم. عمر از اين نحوه اظهار ادب خوشش آمد و گفت خوب است ما هم در مقابل خداوند در نماز اينگونه بايستيم.(1)

در مسأله وضو آمده است كه وضوي همه مسلمانان تا خلافت عثمان صورت واحدي داشته و مانند وضوي كنوني شيعه بوده است. اين مسأله با آيه قرآن نيز تطبيق دارد كه ميفرمايد: وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ،(2) در اين آيه خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است در حاليكه اهل تسنن پاها را ميشويند، علت تغيير وضو اين بود كه عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگي وضوي پيامبر گرفتار ترديد شد، او سپس وضوي پيامبر را به شكلي كه اكنون در ميان اهل سنت مرسوم است اعلام نمود. اين قضيه مورد مخالفت بسياري از صحابه پيامبر واقع شد، لكن حكومت اموي بنا به اغراض سياسي در نقاط مختلف اسلامي شيوه عثمان را تبليغ كردند و جوي به وجود آوردند كه برخي از صحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاكم را نداشت و در نتيجه اين گونه وضو گرفتن رواج يافت.

براي آگاهي بيشتر ر. ك: وضوءالنبي من خلال ملابسات التشريع، عليالشهرستاني، نشر مشعر.

نمازهاي يوميه را در پنج وقت خواندن مستحب است. مشتركات مذاهب اسلامي- به ويژه دو مكتب تشيع و تسنن- بسيار زياد است. در بسياري از اصول دين و فروع دين اين دو با يكديگر اشتراك دارند و عموم مسلمانان بايستي با تكيه بر مشتركات خود، راه وحدت را پيموده و يا از طرح موارد مورد اختلاف پرهيز كنند.

برادر عزيز، چون بسياري از موارد آن مورد اتفاق شيعه و سني است گرچه ممكن است برخي به آن عمل نكنند (مثلاً نظم صفوف، شركت در جماعت، اهتمام به نماز اول وقت و...) در اين صورت به شما خواهيم گفت كه برادران اهل سنت نوعاً در اين موضوع گوي سبقت را ربودهاند ولي اگر مقصد شما چگونگي نماز خواندن است، تفاوت شيعه و سني در اين مورد تنها در دست بسته نماز خواندن و گفتن آمين و سجده بر هر چيز است و در بقيه موارد تفاوت چنداني نيست.

براي اين موارد نيز فقهاي شيعه دليل فقهي دارند كه جايگاه بررسي آن در فقه استدلالي است.

اين تفاوتها از آنجا ناشي ميشود كه شيعه، فقه خود را فقط از پيامبر (ص) و اهل بيت (ع) ميگيرد ولي اهل سنت از اشخاص ديگري نيز در اين زمينه بهره ميبرند.

براي پاسخ به چند نكته اشاره ميكنيم:

1- اهل تسنن جواز جمع ميان نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء را منكرند اما در هنگام سفر يا خوف و يا زماني كه هوا باراني است، جمع كردن ميان آنها را در يك وقت جايز ميدانند. هم چنانكه شيعيان اقامه ميكننداما شيعيان مدعي اند كه ميتوان نمازهاي ظهر و عصر را بعد از زوال شمس در يك وقت با مراعات ترتيب اقامه كرد. و لازم نيست انسان، وقتي نماز ظهر را خواند دنبال كار ديگر برود و وقتي سايه شاخص به اندازه خود شاخص گرديد يا به اندازه دو برابر آن گرديد، (بر اساس اختلافي كه ميان آنها موجود است) براي اقامه نماز عصر آماده شود. ازاينرو به نظر شيعه گرچه نماز خواندن در پنج وقت مستحب ميباشد. اما پشت سرهم خواندن نيز اشكال ندارد.

2- دليل اهل تسنن اين است كه روايت شده پيامبر (ص) بين نماز ظهر و عصر فاصله ميانداخته است. اما به نظر شيعه اين مطلب نميتواند مرام آنها را در وجوب تفريق ثابت بكند. به لحاظ اينكه سيره عملي لزوماً مفيد وجوب نيست، بلكه اعم از وجوب، استحباب و اباحه است و حملبر وجوب نياز به قرينه و دليل جداگانه دارد. افزون بر آن ملتزم بودن پيامبر (ص) به پنج وقت براي اقامه نماز جماعت به جهت اين بوده است كه مردم بر زمان آمدن پيامبر (ص) اطلاع پيدا بكنند تا سؤالاتي كه دارند از محضرش بپرسند و اين در حقيقت انگيزهاي براي اجتماع مردم در مسجد بوده است. بنابراين شيوه فوق هيچ وقت نميتواند دلالت بكند بر اينكه جمع بين نمازهاي مترتبه جايز نيست.

3. تشيع، گذشته از اين كه مدعاي سنيها را قابل دفاع نميداند بر مدعاي خود هم دليل دارد. و آن رواياتي است كه بر جمع نماز ظهر و عصر از جانب پيامبر (ص) حتي در غير مواقع سفر و خطر و كار تعجيلي دلالت ميكنند. از جمله، آنها در روايتي است كه عمر از علت جمع بين نماز توسط پيامبر (ص) جويا ميشود، پيامبر (ص) در جواب ميفرمايد: به خاطر گشايش و تخفيف بر امتم اين كار را كردم. اين روايات را مالك و احمد بن حنبل هم در كتبشان روايت كرده، ولي فتوا دادهاند كه به علت اعراض اصحاب از عمل به آن روايات نميتوان به آن عمل كرد. افزون بر اينها، روايات زيادي از ائمه (ع) در اين باره وارد شده است از جمله امام صادق (ع) فرمود: وقتي آفتاب زوال پيدا كرد وقت نماز ظهر و عصر داخل شده، جز اينكه نماز ظهر قبل از نماز عصر است. مفهوم اين روايت با توجه بر اينكه ترتيب بين دو نماز ظهر و عصر امر مفروغ عنه بين تمام مسلمين بوده و به جهت روشن بودن آن نيازي به بيان امام نداشت، معلوم ميشود كه مقصود امام همانا اشاره به جواز امكان جمع بين دو نماز ظهر و عصر بوده است. در اين باره در كتاب وسائل الشيعه دو تا عنوان ذيل با مجموعه احاديثي آمده است:

1- باب جواز جمع بين دو نماز در يك وقت به خاطر عذر به شكل جماعت و هم به شكل فرادي

2- باب جواز جمع بين دو نماز در يك وقت براي خاطر غير عذر.

حاصل سخن اينكه پيغمبر (ص) نماز ظهرين و مغربين را به جمع و تفريق اداء ميفرمود و همين سيره هم در ميان ائمه (ع) رواج داشت.

براي آگاهي بيشتر ر. ك: وسائل الشيعه، ج 2، ص 159 لنكراني، نهايةالتقرير في مباحث الصلوة، ج 1، ص 33 سلطان الواعظين شيرازي، شبهاي پيشاور، ص 108 سبع مسائل فقهيه، آيت الله الشيخ جعفر السبحاني.

ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم خواندن از زمان پيامبر اسلام (ص) شروع شده است و پيامبر اسلام هم بين اين دو نماز جمع ميكردند و هم به تفريق ميخواندند و هيچگونه ترديدي در اين نيست. جمع بين ظهر و عصر و جمع بين مغرب و عشاء در روايات شيعه و روايات اهل سنت آمده است. براي نمونه به چند روايت اشاره ميكنيم:

روايات شيعه: عبدالله بن سنان از حضرت امام صادق (ع) نقل كرده كه آن حضرت فرمود: پيامبر خدا (ص) بدون اين كه عذري در كار باشد، ظهر و عصر ونيز مغرب و عشاء را با يك اذان و دو اقامه خواندند.(3)

اسحقاق بن عمار از امام صادق (ع) نقل ميكند كه آن حضرت فرمود: پيامبر خدا بدون اين كه عذري در كار باشد، ظهر و عصر را در يك جا خواندند. عمر به آن حضرت گفت: آيا در نماز چيز تازهاي پيدا شده؟ پيامبر اكرم (ص) گفت: نه چيز تازهاي درباره نماز نيامده ولي خواستم بر امت خودم گشايشي بدهم.(4)

عبدالملك قمي ميگويد: به امام صادق (ع) گفتم: ميتوانم بين دو نماز را بدون اين كه عذري داشته باشم جمع بكنم؟ امام در جواب گفت: پيامبر خدا اين كار را انجام داد و خواست كه امت را در آسايش و سبكي قرار دهد.(5).

سعيد بن جبير از ابن عباس نقل كرده كه او گفت: پيامبر خدا بدون اين كه خطر و سفري در بين باشد، ظهر و عصر را با هم خواند. ابن عباس گفت: پيامبر خواست با اين كارش امت را در آسايش قرار دهد و كسي از امت او به زحمت و مشقت نيفتد.(6)

عبدالله بن عمر ميگويد: پيامبر(ص) با اين كه در مدينه بود و مسافر نبود نماز را تمام و با هم خواند(7)

امام باقر (ع) فرمود: پيامبر خدا ظهر و عصر و نيز مغرب و عشاء را با يك اذان و دو اقامه خواندند.(8)

روايات اهل سنت: جابر بن زيد از ابن عباس نقل كرده است كه پيامبر خدا (ص) هفت ركعت مغرب و عشاء را با هم خواند و هشت ركعت ظهر و عصر را با هم خواند و آن حضرت در مدينه بود.(9)

و نيز ميگويد: پيامبر اسلام هفت ركعت را با هم خواند و هشت ركعت را هم با هم خواند.(10)

ابن عباس ميگويد: پيامبر اسلام در مدينه، بين ظهر و عصر و بين مغرب و عشاء را جمع ميكرد، بدون اين كه عذري در كار باشد.(11)

سعيد بن جبير از ابن عباس نقل ميكند: رسول خدا (ص) ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم خواند بدون اين كه خطر و يا سفري در كار باشد.(12)

عبدالله بن شقيق ميگويد: روزي ابن عباس پس از نماز عصر، براي ما سخنراني ميكرد. سخنراني طولاني شد، آفتاب غروب كرد، هوا تاريك شد، ستارگان در آسمان ظاهر شدند و مردم ميگفتند: وقت نماز است. مردي از بني تميم كه هميشه نماز را اول وقت ميخواند نزد ابن عباس آمد و گفت: بابا وقت نماز است و سخن را كوتاه كن. ابن عباس به او گفت: اي بيمادر آيا تو به من سنت پيامبر را تعليم ميدهي؟ من خودم ديدم كه پيامبر اسلام ظهر و عصر را با هم ميخواند و مغرب و عشاء را با هم ميخواند. عبدالله بن شقيق ميگويد: من به شك افتادم. رفتم نزد ابوهريره و از او پرسيدم. ابوهريره گفت: ابن عباس راست ميگويد.(13)

سعيد بن جبير از ابن عباس نقل ميكند كه گفت: پيامبر اسلام بدون اين كه خطر و يا سفري در كار باشد، ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم ميخواندند. سعيد بن جبير از ابن عباس از حكمت جمع كردن پرسيد. او گفت: پيامبر خواست كه امت خود را به مشقت و زحمت نيندازد.(14)

عكرمه از ابن عباس نقل ميكند كه پيامبر اسلام در مدينه، بدون اين كه مسافر باشد، مغرب و عشاء را و نيز ظهر و عصر را با هم خواند.(15)

بر پايه اين روايات، جمع كردن بين نماز ظهر و عصر و نيز مغرب و عشا، هيچگونه اشكالي ندارد و متهم ساختن شيعه به اين كه خلاف سنت پيامبر عمل ميكنند، كار دشمنان اسلام و مسلمين است.















منابع و مآخذ:

(1) (مستند العروةالوثقي، آيتالله خويي، ج 4، ص 445- جواهرالكلام، ج 11، ص 19)

(2) (مائده، آيه 6)

(3) (وسائلالشيعه، ج 3، ص 160، باب 32، ح 1)

(4) (وسايل، ج 3، ص 161، ح 2)

(5) (همان، ح 3)

(6) (همان

مؤسسه پيوند با امام

بازگشت