در حديثي آمده كه حضرت علي هنگامي كه مشغول نماز بودند تير از پاي مباركشان بيرون كشيدند و متوجه نشد و در جاي ديگر آمده كه هنگام نماز انگشتر به فقير دادند آيا اين دو با هم تناقض ندارند؟


اين شبههاي است كه از سوي فخررازي مطرح شده كه جواب آن روشن است زيرا:

1. شنيدن صداي سائل و كمك به او، توجه به غيرخدا و خويشتن يا امور مادّي نيست كه با حضور قلب منافات داشته باشد; بلكه آن هم در واقع توجه به خداست.

قلب پاك حضرت عليدر برابر سائلان حسّاس بود و به نداي آنها پاسخ ميگفت. آن حضرت با اين كار، عبادتي را با عبادت ديگر آميخت و در حال نماز زكات داد كه هر دو براي خدا و در راه او بود; چون قبل از آن كه انفاق و صدقه به دست سائل برسد، به دست خدا ميرسد. اگر توجه به سائل، نشانة غفلت و بيخبري از ذكر خدا بود، نبايد به عنوان يك صفت والا و با ارزش فوقالعاده روي آن تكيه شود در حالي كه آيه 55 سوره مائده آن را به يك فضيلت و صفت والا براي وليّ خدا ذكر ميكند.(پيام قرآن، آيةالله مكارم شيرازي، ج 9، ص 211 ـ 212، نشر مدرسةالامام اميرالمؤمنين.)

2. عرفا در سير انسان كامل ميگويند: سير انسان كامل در چهار سفر رخ ميدهد:

الف) سفر انسان از خود به خدا.

ب) سفر انسان همراه خدا در خدا (شناخت خدا).

ج) سفر انسان همراه خدا به خلق خدا.

د) سفر انسان همراه خدا در ميان خلق خدا براي نجات خلق خدا.

اولين سفر، سفر انسان به سوي خداست كه تا انسان از خدا جدا باشد همه حرفها پوچ است. وقتي انسان به ذكر خدا رسيد و خدا را شناخت و الهي شد و يك لحظه هم از خدا غافل نشد، آن گاه به سوي خلق خدا باز ميگردد; چنين انساني براي نجات خلق خدا، در ميان خلق خدا حركت ميكند و براي نزديك كردن انسانها به خدا كوشش ميكند.(انسان كامل، شهيد مطهري، ص 97 ـ 98، انتشارات صدرا / الحكمةالمتعاليه في الاسفار العقليه الاربعه، صدرالدين محمّد شيرازي، ج 1، ص 13 ـ 14، داراحيأالتراث العربي.)

وقتي انجذاب كامل شد، شخص در عين اين كه مشغول به خداست، مشغول به ماورأ هم هست، يعني آن چنان توجه به خدايش كامل است كه در آن حال تمام عالم را ميبيند (نه فقط اطرافش را) لذا آن حالتي كه در وقت نماز تير از بدن حضرت كشيدند و متوجه نشد، و مرتبهاش پايينتر از آن حالتي است كه در حال نماز، توجه به فقير دارد; نه اين كه در اينجا از خدا غفلت كرده و به فقير توجه كرده باشد، بلكه آن چنان توجه به خدايش كامل است كه در آن حال تمام عالم را ميبيند از آنجمله فقيري را كه درخواست كمك كرده است.(امامت و رهبري، شهيدمطهري، ص 181، نشر صدرا.)

3ـ با توجه به اين كه آيه شريفة (55 / مائده) در مقام مدح و بيان ويژگيهاي ولي خدا و پيشواي مسلمانان است، و كمك به فقير در حال نماز را يك فضيلت و ويژگي ميداند، معلوم ميشود كه عليدر موقعي كه به سائل توجه و اشاره كرده كه انگشتر را از دست او بيرون آورد، به خدا هم توجه داشته و از حضور قلب او هيچ كاسته نشده است; زيرا اگر هنگام توجه به فقير، از خدا غافل شده باشد، ويژگي و فضيلتي براي او بشمار نميآيد; چون هر كس ميتواند در حال نماز از توجه به خدا منصرف و متوجه خلق خدا شود; در حالي كه آيه اين كار را يكي از ويژگيهاي وليّ خدا به حساب آورده كه در ديگران وجود ندارد. بنابراين آيه ميخواهد مقام بالاتري را براي امام ثابت كند و آن مقام جمعالجمع است.(ر.ك: امراي هستي، ابوالفضل نبوي، ص 104 ـ 112، كتابفروشي اسلامي.)

توضيح: توجه كردن در آن واحد به چند موضوع مختلف از قدرت بشر عادي خارج است، يعني اگر بخواهد قلب خود را مشغول به يك مطلب كند در همان حال نميتواند به مطلب ديگر نيز مشغول باشد، ولي اين قدرت در خداوند متعال هست و در آنِ واحد ميتواند به هزاران و ميليونها نوع كلام و فعل توجه داشته باشد. در دعاي جوشن كبير بند 99 ميخوانيم: يا من لايشغله سمع عن سمع، يا من لايمنعه فعل عن فعل، يا من لايلهيه قول عن قول; اي خدائي كه ترا شنيدن اين مانع از شنيدن آن نيست و هيچ كاري مانع از كار ديگر نيست و هيچ سخني مزاحم سخن ديگر نميباشد

و در دعاي ماه رجب ميخوانيم: لكلّ مسئلة منك سمع حاضر و جواب عتيد; براي هر سؤالي گوش شنوا و جواب حاضر، مهيّا داري.

از آيات و روايات استفاده ميشود كه خداوند، اين مقام جمعالجمع را به حجت و وليّ خود داده است. به همين جهت است كه پيشوايان معصوم: در آن واحد ميتوانند به ميليونها سلام و اظهار حاجت مردم توجه نمايند، اين مقام، موهبتي الهي است كه ثابت كننده منصب ولايت تكويني امام است، و با داشتن چنين مقام و قدرتي است كه اداره امور آفرينش و سرپرستي عوالم آفرينش براي آنها ممكن و مقدور است.

به همين جهت است كه مولي عليدر آن واحد ميتواند دو كار انجام دهد; هم به خدا و هم به خلق، توجه داشته باشد و اين از ويژگيهاي وليّ خداست كه افراد ديگر قادر بر اين كار نيستند.



فرهنگ ومعارف قرآن

بازگشت