درباره حضرت امير مؤمنان 7يك جا مي خوانيم كه در حال نماز تير از پاي مبارك در آوردنداصلاً متوحه نشدند و در جاي ديگر مي خوانيم كه در حال نماز صداي مسائل راشنيد و انگشتر خود را به اودادند, جمع بين اين دو حادثه چگونه ممكن است ؟


خواهر زهرا انجيمي , درود بر شما از اين كه با ما مكاتبه كرده و شبهات خود را در ميان گذاشتيد,سپاس گزاريم . بين بين حادثه فوق هيچ گونه تنافي و تضادي وجود ندارد, زيرا حضرت اميرالمومنين و سايرائمه در اثر معرفيتي كه به خدا داشتند, وقتي در محضر خاص خدا قرار مي گرفتند اصلاً به خود وامور مربوط به خويش توجه نداشتند, بلكه با تمام وجود متوجه خدا بودند و جز او به چيزي نمي انديشيدند.آن جايي كه تير از پاي مبارك او در مي آوردند چون يك طرف خدا و طرف ديگر خودش بوده از اين رو محوجمال حق بوده و اصلاً احساس نكردند كه تير از پاي مباركش در آوردند, ولي آن جايي كه صداي فقير و نيارمندرا مي شنوند و در حال نماز انگشتري را به او مي دهند, براي اين بوده كه غير خدايي در كار نبوده است , زيرادستگيري و كمك كردن به فقرا در واقع فرض دادن به خود خداوند متعال است . اين است كه قرآن در آيات وسوره هاي متعدد مي فرمايند: اگر كسي به خدا قرض بدهد (كمك به نيازمندان در راه خدا) خداوند چند برابر آن عوض مي دهد, گناهانش را مي بخشد و سيأات او را به حسنات تبديل مي كنند.

لطفاً به آيات : 245از سوره بقره , 12از سوره مائده , 11و 18از سوره حديد, 17از سوره تغابن و 20ازالمزمل مراجعه كنيد.



دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت