در هنگام تعويض قبله از بيت المقدس به كعبه و مسجد الحرام پيامبر(ص) كه روي خود را برگرداند و به سمت كعبه نمازگزارد، افرادي كه پشت سر ايشان بودند، چگونه جاي خود را عوض كردند و صف هاي نماز را تغيير دادند تا رو به قبله باشند؟


شانزده، يا هفده و يا هيجده ماه (به حسب اختلاف روايات) پس از ورود رسول خدا به مدينه بودكه در روز دوشنبه نيمة رجب، يا سه شنبه پانزدهم شعبان، در مسجد بني سالم بن عوف، قبله از بيت المقدس به كعبه تغيير كرد.

علت اين تغيير علاوه بر امتحان مؤمنان، خنثي كردن تلاش هاي تخريبي يهوديان بر ضد مسلمانان بود؛ كه مي گفتند: محمد ادعا مي كند آيين جديد و مستقلي آورده است در حالي كه هنوز رو به قبلة ما نماز مي گذارد.[6]

آيا نزول حكم تحويل قبله در هنگام نماز بود؟

برخي از مورخان تنها نزول حكم و تحويل قبله را ذكر كرده اند، بدون آن كه بيان كنند در اثناي نماز بود، يا جز آن.[7]

برخي نوشته اند: پيامبر(ص) دو ركعت از نماز ظهر را خوانده بود كه در اثناي نماز حكم تحويل قبله نازل شد و پيامبر(ص) بقيّه نماز را رو به كعبه به جا آورد.[8]

در روايتي آمده است كه جبرئيل در اثناي نماز بازوي پيامبر(ص) را گرفت و به سوي كعبه برگرداند، و در صف جماعت، جاي زنان و مردان جا به جا شد. در نقطه اي كه يك نماز با دو قبله به جا آورده شد، مسجد ذوقبلتين ناميده اند.[9]

برخي نوشته اند: اين حكم در وقت نماز ظهر نازل شد، سپس پيامبر(ص) براي مردم سخنراني كرد و آن را اعلام نمود. اين قول را ابن كثير از نسايي نقل كرده است.[10]

برخي نوشته اند اين حكم بعد از نماز ظهر و قبل از اقامة نماز عصر نازل شد، ابن كثير اين قول را به مجاهد نسبت مي دهد و مي گويد: در دو كتاب روايي صحيح بخاري و صحيح مسلم رواياتي در تأييد اين قول وجود دارد.[11]

كوتاه سخن اين كه در مورد زمان نزول حكم تحويل قبله، سه قول وجود دارد:

1- وسط نماز ظهر؛

2- قبل از نماز ظهر؛

3- بعد از نماز ظهر و قبل از نماز عصر.

اگر پذيرفتيم حكم در وسط نماز نازل شد، همين كه پيامبر(ص) رويش را از بيت المقدس به مسجد الحرام برگرداند، مسلمانان (احتمالاً با اشارة دست پيمبر فهميدند و ) به پيروي از ايشان تغيير موضع ددند و تقريباً به قدر نصف دايره به سمت چپ حركت كردند.

[6] جعفر سبحانيك فروغ ابديت، ج 1، ص 484؛ ابن اثير، الكامل، ج 2، ص 115.

[7] تاريخ طبري، ج 2، ص 128؛ مروج الذهب مسعودي، ترجمة پاينده، ج1، ص 643.

[8] طبقات الكبري، ابن سعد، ج 1، ص 241 - 244؛ تاريخ پيامبر اسلام، آيتي، ص 237.

[9] تهذيب الاحكام، شيخ طوسي، ج 1، ص 146؛ من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، ج 1، ص 88؛ بحارالانوار، مجلسي، ج 19، ص 200 و 201.

[10] ابن كثير، البدايه والنهايه، ج 3، ص 253.

[11] همان، ص 253.



دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت