هجوم و فشار سختي , بي محبتي ها, بي اعتنايي و احساس تنهايي , گاهي ممكن است هر انساني رادچار غم و اندوه نمايد و او را در جاده هاي بي علامت و بدون تابلو راهنماي زندگي سرگردان و متحير سازد ـمخصوصاً جوان و نوجواني كه هنوز كوچه , پس كوچه هاي زندگي پر پيچ و خم امروزي را طي نكرده و با فراز ونشيب هاي آن آشنا نيست ـ ولي انسان انديشه ورز و جواني مثل شما كه اراده كرده است راه درست زندگي كردن رابشناسد و مي خواهد بداند دست يابد. پيوسته خود را كوچه , پس كوچه هاي شهر نازيباي گم و اسير نمي كند, بلكه باتفكرو انديشهء خويش و مشورت با افراد آگاه و دل سوز, دروازهء اصلي و خروجي شهر غم و غصه را جست و جو مي كند ومي يابد و از آن خارج مي شود و در فضاي مصفا و فرح زاي طبيعت چون پرنده اي بلند پرواز, اوج مي گيرد. از طبيعت زيباي مادي و نعمت هاي فراوان آن , كه خداوند همه براي مؤمنين آفريده است با ذكر و ياد الهي و تحت عنوان () متلذذ و بهره مند مي شود و به اين طريق , روح اميد و نشاط و قدرت در او تولدي ديگر و حياتي (پـاورقي 1.ضحي (93, آيهء 11 .

نوين مي يابد تا بتواند در آفاق آسمان هاي معنويت از راه اجتناب از گناه و داشتن اخلاق حسنه , مناجات و ارتباطبامبدأ هستي به معراج سير نمايد و .

نوشته ايد: . چه كلام زييابي و چه جملات دل نشيني ! آيا اين جملات پر مغز از مغز فعّال شما تراوش نمود و به قلم روان شما جاري گشت يا ناخودآگاه بوده , امّادر هر صورت نشان مي دهد كه شما دختري هستيد داراي عواطفي لطيف و روحي حساس و فطرتي پاك كه ريا و خودنمايي و غرور و خودستايي و خود بيني , در شما نيست و روح حقيقت طلب شما از آن گريزان است . شايد در دل سؤال كني از كجاي حرف من اين همه حرف ها بر مي خيزد؟

قرآن كريم كه كلام خدا و ترجمان و آيينه علم او است . همهء آيات و قوانينش مطابق با اصل نظام تكوين و منطبق بر فطرت حقيقت جو و خداگراي انسان است . همين بيان شما را دارد; يعني سخن خدا ا زفطرت پاك شما بر قلم روانتان جاري گشت . قرآن كريم مي فرمايد:

خويش را خوب مي شناسد هر چند (به ظاهر و به زبان ) عذرها بتراشد.

2 قرآن مي فرمايد: يكي از صفات مؤمن آن است كه هر چند در درياي مشكلات و مصائب قرار مي گيرد, خدا رافراموش نمي كند و از ذكر و ياد او غافل نمي شود, بلكه ايمان او افزوده مي گردد و قلب او از كدورت و تيرگي گناه صيقل مي يابد. چنين انسان هاي هدايت يافته , مشمول صلوات و رحمت پروردگار قرار دارند.() خداوند در توصيف (پـاورقي 2.بقره (2 آيهء 156و 157

مؤمنان ثابت قدم مي فرمايد: .()

(پـاورقي 3.آل عمران , (3 آيهء 172

نوشته ايد: بيان مي شود...>.

به نظر مي آيد مشكل اساسي كار همين جا باشد, خيلي دوستانه , ساده و صميمانه مي گوييم , شما هم اكنون ماننديك كلاف سردرگمي هستيد, به عبارت روشن تر زندگي نزد شمايك كلاف سر درگمي شده است , شما بدون اين كه ساعتي بنشيند در آن كلاف دقت و مطالعه كنيد و برنامه و نقشه اي براي پيداكردن سر نخ آن كلاف طرّاحي نماييد, بي وقفه چنگ مي اندازيد و كلاف را اين طرف و آن طرف مي بريد و داد و فرياد مي كنيد و مي گوييد آخر من چكار كنم ؟

خواهر عزيز! با داد و فرياد, با غم و غصّه , با اظهار ضعف و افسردگي , نااميدي و بي حركت بودن هيچ مشكلي حل نمي شود. شما را عاقل تر و تواناتر و داناتر از آن مي دانيم كه مانند آدم هاي فلج , زمين گير يا بي عرضه اي باشيدكه فقط مي نشينند عجز و ناله مي كنند و چه كنم , چه كنم راه مي اندازند. الحمدلله , از جواني و به قول خودت ازسلامتي , زيبايي , ارتباط با خدا و عفت و پاكي بر خورداريد. خود و خانواده ات تحصيل كرده و آبرومند هستيد. فقطيك چيز باقي مانده و آن هم شما است . امتياز عالي انسان و ملاك انسانيت او به اواست . هستي و حيات دو واقعيت خود را با خودت ثابت كن . دكار فرانسوي مي گويد: يك وقتي به همه چيزبدبين شدم و در همه چيز حتي خودم و خدا شك كردم و به خودم گفتم فهميدم پس دو چيز واقعيت دارد يكي و ديگري كه فكر مي كند و لحظه اي بعد فهميدم كه سه چيزواقعيت دارد چون تا ارادهء فكر كردن نكنم , فكر نخواهم كرد. پس اراده وجود دارد و اراده است كه فكرم را فعال مي كند و مرا به حركت در مي آورد به من حيات و زندگي مي بخشد و مرا از شك و ترديد و جهل و تنهايي بيرون مي آورد. سر نخ اين كلاف زندگي فكري به هم پيچيده را بشناسم . او سرانجام شناخت و به حقيقت زندگي با نشاط دست يافت : امام خميني ره مي فرمايد: .

پس بيا, مشكل خودت را ريشه يابي كن . همان طور كه نوشته ايد: و سخني درست و منطقي است , پس با برنامه اي جهت دار و حقيقت ياب , جلو برو و عواملي كه ممكن است مزرعهء زيباي زندگي جواني شما را به آتش كشيده باشد و گل هاي سبز و سرخ و سفيد آن را به زردي وپزمردگي مبدّل ساخته , شناسايي كن . خيال نكن نمي تواني . خودت را دست كم نگير. خودت را باور كن و اعتماد به نفس داشته باش .

از كجا شروع كنم ؟ يا راه نجات

ممكن است سؤال كنيد از كجا شروع كنم ؟ راه علمي و مجرّب براي كشف علل مشكلات و راه حل آن , فرضه سازي و طرح سؤال و يافتن پاسخ آن است . بنابراين , سؤالاتي طرح كنيد و خود به آن ها پاسخ دهيد.

به نمونهء سؤالات زير توجه كنيدا

سؤال كلي و اساسي : ناراحتي من از چيست ؟ برا چه غصّه مي خورم ؟ چرا تنهايم ؟ چرام يگريم ؟

سؤألات جزيي يا پاسخ هاي احتمالي : ممكن است يك يا چند تا از احتمالات زير, علت بروز مشكل اساسي وسؤال كلي شما باشد. ابتدا علت را پيدا كنيم , سپس به سرغ حل مشكل برويم .

ناراحتي , غصّه , گريه و تنهاييم به خاطر:

1 شكست يا عدم موفقيت در تحصيل است ;

2 فقر و ضعف بنيهء مالي و اقتصادي است ;

3 از زيبايي اندام و چهره برخوردار نيستم ;

4 برخورد غلط و غير اخلاقي اطرافيان كه با توهين و تمسخر همراه است ;

5 هر چه خوبي و محبت در حق ديگران مي كنم , نه تنها محبت نمي بينم , بلكه نامهرباني مشاهده مي كنم ;

6 از سختي ها و مشكلات و گرفتاري هاي خانواده , فاميل يا دوستان رنج مي برم ;

7 پدر و مادر يا برادر و خواهر خوبي ندارم يا از اختلاف ميان آن ها رنج مي برم ;

8 گناهان زياد يا تخيّلات و ذهنيّت هايي است كه گاهي براي جوانان پيش مي آيد و آنان را حتي نسبت به خدادچار شك و ترديد مي كند.

9 دوست داشتم با كسي ازدواج كنم , ولي او به من اعتنا نكرد;

10 خيال مي كنم ازدواج كردن و ارضاي شهوت و غريزهء جنسي انسان را از معنويت و خدا دور مي كند.

به نظر شما:

الف ) آيا همهء مردها به تعبير شما هستند؟

ب ) آيا انسان هاي قابل اعتماد و امين و كامل ازدواج نمي كنند و آيا پس از ازدواج همانند انسان هاي اوليه ,وحشي گونه در جنگل زندگي مي كردند؟ چنان كه شما نوشته ايد؟

به سؤالات ذكر شده و هر سؤال ديگري كه تصور مي كنيد در ارتباط با مشكل شما است , اضافه كنيد.

به هر سؤالي كه نتوانستيد پاسخ دهيد به شما كمك خواهيم كرد. از عمق جانمان علاقه داريم و از خدامي خواهيم مشكلات روحي و جسمي شما برطرف شود. به اميد روزي كه فعّال , با نشاط, پرتلاش و داراي قلبي شادو لبي خندان باشيد و در برابر مشكلات و بي مهري ها صبور و بردبار هم چون كوه قائم و استوار باشيد. پس از خواندن اين نامه از تصميم خود ما را مطلع سازيد; زيرا ما سنگ صبور شما خواهيم بود و تا حل مشكلات در خدمتتان هستيم .





دفتر تبليغات اسلامي