دوست عزيز! نامهء شما رسيد. در نامه خود به نكات فراواني اشاره نموده بوديد; گاه انتقاداتي پسنديده داشتيد و گاه پيشنهاداتي مفيد. در عين حال نقدي كه شما از وضعيت موجود جوانان , جامعه و روحانيت داشتيد بيش از ساير موضوعات مطروحه به چشم مي آمد, لذا ناچاريم اندكي دربارهء مباحث مذكور به گفت گوبپردازيم .در بخشي از نامهء شما چنين آمده است : .بعد ادامه داده ايد: آن گاه دين گريزي و نماز نخواني مردم را به نسبت داده ايد و گناه هر فسادي كه جوانان انجام دهند را به گردن آن هايي كه به اسم اسلام به دين خيانت مي كنند انداخته ايد؟


خواهر گرامي ! نامهء شما به دستمان رسيد و آگاهي از غمناكي ها و دلتنگي هاي شما متأثرمان نمود, لذاپيش از هر گونه سخني , از صميم قلب آرزو مي كنيم كه خداوند سكون و آرامش پيشين را به شما باز گرداند و كانون زندگي شما را دوباره گرم و با طراوت سازد.

در از هم گسيختگي روابط اعضاي يك خانواده , علي الخصوص زن و شوهر, دو عامل مهم وجود دارد كه ازآن ها به عامل بيروني و عامل دروني ياد مي كنند. عامل بيروني , مجموعه اثراتي است كه محيط خارج بر روان انسان باقي مي گذارد و به هر ترتيب سبب به هم ريختگي تعادل انسان مي گردد. اين عدم تعادل , گاهي به شكل بيماري , گاه به شكل تغيير رويهء اخلاقي , گاه به فرم حساسيت و بدبيني و گاه به شكل افسردگي و ساير اشكال ظهور و بروزمي كند.

مشكل اوليه شما اين است كه در برابر فشارها و استرس هاي بيروني و استمرار آن ها, ضعيف شده ايد. اين ضعف نيز به طور كلي بر تاريك تر شدن فضاي ذهن شما افزوده و هاله هاي يأس و نااميدي و از همه بدتر سرخوردگي رامتراكم تر ساخته است .

به ياد داشتهباشيد كه اگر قرار باشد خويشتن داري خويش را از دست بدهيد و ناشكيبايي پيشه كنيد و به فكرخودسوزي و اين گونه افكار غلط بيفتيد, هم دنياي خويش را نابود كرده ايد و هم آخرت خود را. صبر پيشه كنيد كه به قول امير خسرو دهلوي :

]آنجا كه بود شكستگي ها صبرست كليد بستگي ها

]اميرمؤمنان مي فرمايند:

از مصيبتي كه بدان گرفتار آمده گلايه كند, در واقع از پروردگار خويش به گلايه پرداخته است >.

مشكل دوم شما در زندگي اين است كه دچار حساسيت شده ايد. ما نمي خواهيم بگوييم كه كارهايي كه شوهرشما انجام داده صحيح است و كار شما ناصحيح , نه . اصلاً بحث قضاوت دربارهء صحت و سقم اعمال شما يا شوهرتان نيست , بلكه منظور مااين است كه شما بر اثر فشارهاي بيروني دچار حساسيت و بدبيني شده ايد. براي نمونه تحقيقاتي كه دربارهء شوهرتان انجام داده ايد را مي توان نام برد. آيا قرآن نخوانده ايد, آن جا كه خداوند فرموده است :

كه ايمان آورده ايد از ظن و گمان دربارهء يكديگر بسيار بپرهيزيد; زيرا بعضي از اين گمان ها گناه است . پس در كارهاي پنهاني يكديگر تجسس نكنيد و غيبت يكديگر ننماييد...>.

اين غير از يك دستور ديني , دستوري روان شناسي نيز هست . در نظر بگيريد كه اگر شما در پي كشف اين قضيه نبوديد كه آيا شوهرتان به قول معروف با كسي ارتباط دارد يا نه , آيا آتش حساسيت شما شعله ورتر مي شد؟ اين يك قاعدهء كلي است كه هر عملي , عكس العمل دارد. حساسيت , طبق قاعده حساسيت زا است . وقتي شما نسبت به شوهر خود حساس باشيد. اين حساسيت در شوهر شما نيز تأثير مي كند و او را نيز نسبت به شما حساس مي نمايد.اين حساسيت دو طرفه ابتدا به , سپس به و بعد از آن به مي انجامد. اين سبب مي شود كه مرد حاضر نباشد در خانه جز به سكوت بگذراند. از آميزش هاي مشروع كه سبب انس و الفت است كناره گيرد, آرامش خود را در جاي ديگر بجويد و حتي به پشتوانهء عاطفي بيست سال و اندي زندگي مشترك پشت پابزند.

از آن سوي , زن نيز خود را موجودي بي فايده مي انگارد كه از او در تمام اين سال ها تنها به عنوان استفاده شده است . اين تفكر زن را پرخاش جو, افسرده , غمگين و بيمار مي سازد و از همه چيز سير مي كند. آيا شما كه انساني تحصيل كرده و با فرهنگ هستيد, واقعيت اين مسايل را در زندگي خود نمي يابيد؟

بنابراين , حساسيت را از خود دور كنيد تا كانون زندگي تان تلخ تر و تاريك تر از اين نگردد. ما مي توانيم درك كنيم كه شما در چه موقعيت و شرايطي قرار داريد, ولي از طرفي برايمان قابل قبول نيست كه يك انسان متفكر كه به هر صورت جزو فرهنگيان اين جامعه محسوب مي شود, به آساني در برابر مشكلات , تحمل خود را از دست بدهد وچونان عوام رفتار كند. گيريم ايشان زني را صيغه كرده باشد شما بايد بر محبت و عاطفه بيفزاييد تا خودبه خود از اودلسرد شود, قهر و خشم شما باعث مي شود او بهتر به او دل ببندد.

عقيدهء عموم خانم هاي ايراني اين است كه بايد تنها انيس خود باشد. بدين لحاظ, اگر مردي زن ديگري اختيار كند, از طرف افكار عمومي ! متهم به هوس بازي , خيانت گري , دروغ گويي و چيزهايي از اين قبيل مي شود! ولي آيا اين عقيدهء صحيحي است ؟

دوباره تكرار مي كنيم , ما معتقد به خيانت و هوس بازي نيستيم , بلكه معتقديم هر انساني داراي روان پيچيده ,درونيات پيچيده , محروميت هاي كوچك يا بزرگ و عقده هاي حل ناشدني است . همين تفكر خانم هاي ايراني , يكي از آن محروميت هاي تاريخي اين قشر است كه هنوز به صورت فرهنگي غلط در جامعه وجود دارد. اين فرهنگ غلطاز زمان هاي قديم , يعني از زمان هاي پيش از اسلام در ايران رواج داشته است .اين اعتقاد خوشبختي را براي زن اول ;يعني دختري كه به همسري شخصي در مي آيد و سياه بختي را براي زن بيوه رقم مي زند. حال آن كه در منطق اسلام زن زن است و بيوه بودن يا نبودنش چندان اثري در مكارم اخلاق او ندارد.

خواهر گرامي ! يادتان باشد كه يادتان باشد;() يعني از طرفي , هم عيب هم را مي پوشانند و هم از يكديگر محافظت مي كنند, همان (پـاورقي 1. آن ها لباس شمايند و شما لباس ايشان (بقره (2 آيهء 187.

طور كه مي دانيد حفاظت از بزرگ ترين كاري است كه زن و شوهر مي توانند براي هم انجام دهند. متأسفانه از مجموعه نامهء شما بر مي آيد كه اين نه تمام و كامل , بلكه تا حدودي از زندگي شما رخت بر بسته است . مواظب باشيد كه اين نقص سبب نشود كه ايام عمر شريف را به باد دهيد و از حركت به سوي آخرت وخداوندي كه ما را به جهت و علت خاصي آفريده , باز مانيد.

مضافاً بعد از بيست سال هيچ مردي حاضر نيست خودش را بدبخت كند, هر چه شما اصرار كنيد او حريص ترمي شود, سعي كنيد او را از اين حركت به طريق مختلف باز داريد.

در انتهاي اين نامه براي اين كه هم از جهت روحي و هم از جهت فكري آماده تر باشيد به نكاتي بسيار مهم اشاره مي كنيم . اميد است خداوند اسباب فرج و راحت را پس از شدت و سختي بر شما فراهم آورد! ان شاءاللّه !

1 طبق آيهء شريفه ء:

مال و فرزند زينت زندگي دنيا هستند, و باقيات صالحات ( ارزش هاي پايدار و شايسته ) ثوابش نزد پرودگارت بهتر واميدبخش تر است >. اسباب زندگي دنيا جز؟ زينت هاي آن است و زينت چيزي است كه اگر باشد خوب است ولي اگرنباشد, از ارزش انسان چيزي كم نمي كند. بنابراين , قدر خويشتن بدانيد و براي زينت دنيا عمر گرانمايه را نبازيد و به فكر باقيات صالحات وثواب خداوند باشيد.

2 قرآن مي فرمايد: .()

(پـاورقي 1.حديد (57 آيهء 20

بنابراين , كار دنيا چنين استكه هر كس به گونه اي در آن مشغول بازي و سرگرمي مي باشد. پس خود را به خاطرزشت و زيبايي هاي آن به دردسر انداختن , كار معقولي نيست .

3 از طرفي دنيا دار امتحان و فتنه است و خداوند هر كس را به طريقي در آن مي آزمايد: شوهر شما را به نوعي وشما را به نوعي ديگر. مواظب باشيد كه اين امتحان و مصائب آن , به قدري شما را به خود مشغول نسازد كه قبولي درامتحان را فراموش كنيد و آن را اصل بپنداريد. مطمئن باشيد كه , در نتيجه به خدا توكل كنيد و خودرا به او بسپاريد و مطمئن باشيد كه او است .

4 زن و شوهر وظايفي نسبت به هم دارند كه در كتاب هاي شيعه و سني دربارهء آن ها سخن رفته است . تحمل كردن زن يا شوهر بد خلق , بدزباني و بدگويي نكردن از يكديگر, حفظ آبروي يكديگر در ميان مردم , مهربان و بامحبن بودن با همسر و... از زمرهء اين وظايف است . سعي كنيد از اين آداب فاصله نگيريد. بنا را بر اين بگذاريد كه شوهر شما بدخلق ترين و بدكارترين آدم ها است , از او توقع خوبي نداشته باشيد, بلكه فقط از خدا بخواهيد كه به شماتوفيق خوب بودن را عطا فرمايد.

مسلم بدانيد بي منطق ترين آدم ها در برابر رفتارهاي شايسته نرم مي گردند و نادم و پشيمان مي شوند.

5 طبق دستور صريح اسلام هر مرد مي تواند تا چهار همسر دائم داشته باشد, به شرط آن كه عدالت را در ميان آنان بر قرار سازد. علي الظاهر همسر شما به دلايل مختلف اين عدالت را ايجاد نكرده است . البته شمانمي توانيدبگوييد كه چرا ايشان همسر ديگري انتخاب كرده ; زيرا خداوند اين اجازه را به او داده است ; مگر اين كه ايشان درزمان عقد, ازدواج مجدد خود را منوط به اجازهء شما كرده باشند كه در آن صورت شما ذي حق هستيد و مي توانيد ازاو بخواهيد كه از زن دوم خود جدا شود و به هر صورت , مي خواهم به شما بگويم كه سعي كنيد موقعيت او را درك كنيد. آيا انتخاب همسر دوم به واسطه محروميت هاي دوران كودكي و جواني است ؟ يا اين كه به دليل عدم وجودمحيطي مناسب در منزل و در زندگي با شما, به ديگر خواهي و عدول به عشق اول اقدام نموده است ؟ آيا ارتباطات زناشويي شما در طول اين مدت بدون ناراحتي و اشكال بوده است ؟ آيا بيماري خاصي كه مانع اين ارتباط باشدنداشته ايد؟ آيا مسئله اي پيش نيامده كه باعث گريز همسرتان از منزل و پناه بردن به ديگران شده باشد؟ تمامي اين موارد و موارد مشابه را در نظر بگيريد. اگر براي هيچ يك جوابي نيافتيد, آن وقت اختيار با شما است كه به هرصورتي كه دوست داريد بيانديشيد و رفتار كنيد!

6 عدم حضور همسر شما در منزل و سكوتشان درگاه حضور و اقدامشان به مسافرت هاي پي در پي نشان ازاين دارد كه شما در منزل محيط امني براي ايشان درست نكرده ايد. به نظر مي رسد همسر شما احتياج به آرامش وامنيت بيشتري دارد, نه اين كه شمانياز نداريد, اما اگر بپذيريم كه شوهر شما دچار عدم تعادل در تصميم گيري وكنترل احساس شده است , با نوعي بيماري رواني مواجه شده ايم كه با قرص و مسكن درمان نمي شود, بلكه فقط بامراقبت هاي ويژه شما درمان شدني است .

7 از افشاي مشكل خود براي ديگران (كساني كه شما و همسر شما را مي شناسند) بپرهيزيد ; زيرا مداخله مصلحانه يا غير مصلحانه اين افراد در زندگي شما به هيچ وجه به نفع شما و زندگي شما نيست . يادتان باشد هرگز بامحكوم شدن و محكوم كردن , حقي استيفا نمي گردد و داد مظلومي ستانده نمي شود. اين پيروزي هاي موقتي , تنهاباعث تخريب بيشتر ديوار روابط ميان شما و دوري تان از يكديگر مي شود.

8 از هر نوع حساسيت و استرسي پرهيز كنيد. يادتان باشد كه هرگاه شوهرتان مجبور مي شود به خدا قسم بخورد كه فلان كار را انجام داده يا نداده , حساسيت به مرحله حاد خود رسيده . اين گره را بايد با دست باز كرد,بنابراين كارش را به دندان نبايد كشيد تا محكة و سخت تر شود و اثرات آن تا مدت ها باقي بماند.

9 براي اين كه از شر افكار مزاحم در امان باشيد, ابتدا ارزيابي درستي از موقعيت فعلي خود بنماييد. شما مسلماًبا آن دختر خانمي كه بيست سال قبل به خانه شوهر رفته تفاوت كرده ايد.

موقعيت جديد, خواسته هاي جديدي دارد و اين خواسته ها در مجموع مي تواند سطح توقع ما را از زندگي بالاببرد يا پايين تر بياورد. اغلب زن ها و شوهرها در زندگي خانوادگي خود اين مشكل را دارند كه تا نوعي مشكل درميانشان ايجاد مي شود, به جاي آن كه سطح توقعشان از يكديگر و از زندگي پايين بيايد, متوقع تر مي شوند و اين توقع خود عامل دردسر يا دردسرهاي بعدي است . شما سعي كنيد براي موقعيت كنوني خود برنامه اي براي مطالعه ,ورزش (مثلاً شنا), عيادت بيماران گمنام و محرومين , رسيدگي بيشتر به اوضاع دانش آموزان , شركت در كارهاي خير, پرداختن به حفظ قرآن , ايجاد فضايي براي پرورش گل ها و سبزيجات , ماهي و... ترتيب دهيد.

سعي كنيد از زندگي استفاده كنيد و تا حيات باقي است براي زندگي ابري بكوشيد. به قول سعدي :

]كنونت كه امكان گفتار هست بگو اي برادر به لطف و خوشي

كه فردا چو پيك اجل در رسدبه حكم ضرورت زبان دركشي !







دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت