خانوادهء من از غُلات صوفيه و و شيطان پرست و منكر نماز هستند; از اين جهت , شش هفت سال پيش , من به دين اسلام و مكتب تشيع گرويدم و خانواده ام را ترك كردم . مدتي كارگري كردم تا در دانشگاه قبول شدم . در ابتداي سال 77فارغ التحصيل شدم و چون كار پيدا نكردم , به خانه برگشتم و همهء خانواده به جزپدرم تشيع را پذيرفتند, ولي پس از مدتي به خاطر بي كاري دوباره طرد شدم .


برادر گرامي , علي محمد رضايي , پس از سلام و آرزوي موفقيت .

استقامت و پايداري حضرت عالي در عقيده قابل تقدير است , اما شيوه اي را بايد در پيش گيريد كه براي پدر و مادر جاذبه داشته باشد; با دعوا و جنجال هدايت امكان پذير نيست . هر چند گذشته ها گذشته و افسوس بر گذشته فايده اي ندارد, ولي اي كاش قبل از ترك خانه كمي فكر مي كرديد و شيوهء ارشاد و محبت را پيش مي كشيديد و صبر مي كرديد تا وقتي كه از نظر زندگي استقلال پيدا كرده و مي توانستيد روي پاي خود بايستيد;آن وقت به ارشاد مي پرداختيد و همگان را با خود همراه مي ساختيد و اگر نشد, آن وقت خانه و خانواده وكاشانهء خود را ترك مي كرديد; تازه حق نداشتيد كاملاً با خانه و خانواده قطع رابطه كنيد; زيرا يكي از احكام واجب اسلام صلهء رحم است . صله رحم و احوال پرسي از پدر و مادر و خويشان , واجب است , هر چند آن هاكافر باشند. احترام به پدر و مادر كافر, وظيفهء فرد مسلمان است , اما حالا كه به خانه برگشتيد, باز هم بدون تدبيرو بدون پيش بيني لازم برگشتيد, زيرا مدرك به دردشان نمي خورد, بلكه شغل و كسب و پول به دردشان مي خورد. شما چه انتظاري از آنان داريد؟ آيا انتظار داريد از يك جوان بدون كسب و كار كه نياز به ازدواج هم دارد با دست خالي پذيرايي كنند؟ در هر صورت , اين هم گذشته و آن طور كه نوشته ايد دوباره خانه را ترك كرده ايد, پس توكل بر خدا و سعي كنيد كار مناسبي پيدا نماييد. نا اميد و مأيوس نشويد. چاره اي جز صبر ومقاومت نيست . راه حق , سختي ها و مشكلات دارد. اميد است به زودي كارگران بيگانه به وطنشان بازگشته وزمينه كار بيش تر براي ايرانيان فراهم گردد.



دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت