در بسياري از احاديث آمده: نمازي كه با حضور قلب نباشد فايده ندارد و باطل است. از طرفي در كتاب هاي ديني آمده كه مثلا اگر در نماز بين سه يا چهار شك كند، حكمش فلان است. اين دوگونگي چگونه قابل جمع است؟


از آيات و روايات استفاده مي شود كه نماز كامل و حقيقي نمازي است كه با حضور قلب و خلوص نيت و همراه با يقين باشد. از امام رضا (عء نقل شده است : لا صلاة الا باسباغ الوضوء و احضار النية و خلوص اليقين و افراغ القلب و ترك الاشتغال و هو قولهفاذا فرغت فانصب و الي ربك فارغب؛(1) نماز كامل بايد با وضوي كامل و با حضور قلب و خلوص يقين و خالي بودن فكر و ذهن و قلب از توجه و اشتغال به دنيا باشد، همان طور كه خطاب به پيامبر آمده است : هنگامي كه فارغ شدي، به نماز بايست و به سوي پروردگارت بشتاب.

اما اين بدان معنا نيست كه اگر احيانا نماز با اين ويژگي ها نبود، باطل است ، بلكه مي توان مراتب متعددي براي نماز و نمازگزار تصور كرد. مسلماٌ هر چه درجه و مرتبة كمال معنوي بالاتر باشد، نماز بهتر و از درجه اي بالا برخوردار خواهد بود. قرآن از برخي به رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله؛(2) افرادي كه تجارت و خريد و فروش آنان را از ذكر خدا باز نمي دارد تعبير كرده است. اينان در عين اين كه بين مردم هستند و به كار و تلاش مشغولند، ولي اين كارها آنان را از نماز و ياد خدا باز نمي دارد.

عرفا براي حضور قلب در نماز مراتبي ذكر كرده اند:

1 - شخص نماز گزار اجمالاٌ بداند كه با خداوند سخن مي گويد و حمد و ثناي او مي كند، اگر چه به معناي الفاظ توجه نمي كند.

2 - علاوه بر مرحلة قلبي، به معاني كلمات و اذكار نيز توجه داشته باشد و بداند كه چه مي گويد. به اين مرتبه روايتي از امام صادق (ع) اشاره دارد: هر كس دو ركعت نماز بخواند، در صورتي كه بداند چه مي گويد، از نماز فارغ مي شود در حالي كه بين او و خداوند گناهي نيست، مگر اين كه خداوند آن ها را مي بخشد . (3)

3 - مرتبة سوم آن است كه اسرار عبادت و حقيقت اذكار و تسبيح و تحميد را بفهمد.

4 - اسرار و حقايق به باطن نفوذ كرده است.

5 - در اين مرتبه نمازگزار به مرتبة كشف و شهود و حضور كامل مي رسد، كه به اين مرحله حضور قلب در معبود مي گويند. در اين مرحله نمازگزر حتي به خود و افعال و حركاتش نيز توجه نداشته، از سخنگو و سخن نيز غافل است. (4)

بديهي است كه بعضي از اين مراتب اختصاص به اولياي حق دارد، ولي تحصيل بعضي مراتب ديگر براي ديگران نيز ممكن است. بزرگان براي تحصيل حضور قلب در نماز عواملي را ذكر كرده اند كه مهم ترين آن ها عبارتند از :

1 - اهميت دادن به نماز: عارف بزرگ ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي مي گويد: حضور قلب سببش همت آدمي است، زيرا قلب تابع همت بوده و اگر همت نماز باشد، قلبت هم نزد نماز حاضر خواهد بود. هر اندازه كه همت انسان بيش تر باشد، قلبش هم بيش تر نزد نماز خواهد بود و هر اندازه كه همت انسان بيش تر باشد، غفلتش از غير نماز بيش تر خواهد بود. (5)

2 - شناخت و آگاهي: هرمقدار معرفت انسان به حق تعالي بيشتر باشد، احساس او نيز بيش تر خواهد بود و در برابر پروردگار خاضع و خاشع خواهد بود و خداوند را ناظر و حاضر خواهد ديد.

3 - فهم معاني نماز: در ابتدا در يك نماز بايد مراقب چند كلمه بود و با تمرين بيش تر، كلمات بيشتري را با معاني آن ادا نماييد.

4 - آمادگي قبل از نماز: كسي كه مي خواهد در نماز حضور قلب داشته باشد، لازم است به مقدمات نماز توجه داشته باشد و وضو را به صورت كامل انجام دهد و قبل از نماز لحظاتي را با خدا خلوت كند. امام صادق (ع) مي فرمايد: هنگامي كه به قصد نماز به جانب قبله ايستادي ، دنيا و آن چه در آن است و مردم و احوال آن ها را فراموش كن. قلبت را از هر شاغلي كه تو را از ياد خدا باز مي دارد، فارغ ساز و با چشم باطن، عظمت و جلال خدا را مشاهده كن. به ياد آور توقف خودت را در برابر خدا، در روزي كه هر انساني اعمالي پيش فرستاده اش را آشكار مي سازد . (6)

5 - رعايت مستحبات نماز: از اسباب حضور قلب، رعايت احكام و آداب نماز است، مانند نگاه كردن به محل سجده در حال قيام، نگاه كردن بين دو پا در حال ركوع، نگاه كردن به دامن در حال تشهد و سلام و چسباندن دست ها به بدن در حال قيام و غيره.

6 - انتخاب مكان مخصوص و اختصاص وقت مناسب براي نماز.

7 - فراغت قلب: يكي از مهم ترين اسباب حضور قلب، فراغت قلب است و آن چنان است كه انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنيايي فارغ كند و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتته منصرف نمايد و دل را يكسره خالي و خالص براي توجه به عبادت و مناجات با حق تعالي نمايد.(7)

تا بر نخيزي از سر دنيا و هر چه هست با يار خويشتن نتواني دمي نشست

8 - رفع موانع: پرخوري، جلوگيري از بول، كسالت و خستگي، سر و صدا و نگاه به اطراف، مانع حضور قلب در نماز مي شود. رفع اين موانع در حضور قلب مؤثر است.

مسلّماٌ تمامي افراد نمي توانند به اين درجات دست بيابند، به اضافة اين كه حتي عارفان حالات مختلفي دارند. گاهي دچار شك و ترديد مي شوند، مانند بقية مردم .

از اين رو در احكام نماز براي افراد و حالات مختلف، احكام مربوطه را بيان كرده تا هر كسي بتواند به وظيفة خود عمل نمايد. احكام شك و گمان در رساله هاي عمليه براي افرادي كه دچار شك و ترديد مي شوند، ذكر شده است. اين احكام براي كسي است كه مي خواهد نماز را با شرايط صحت به جا آورد، اما براي دست يافتن به نماز مقبول درگاه الهي و بهره مندي از آثار معنوي آن ، شرايط و ويژگي هايي ديگري لازم است كه يكي حضور قلب است.

بنابراين، رواياتي كه نماز بدون حضور قلب را نماز نمي داند، به اين معنا نيست كه نماز باطل است. ثانياٌ بيان احكام شرعي نماز براي مواقعي كه انسان دچار شك مي شود، لازم و ضروري است ، چون تمامي انسان ها نمي توانند به

مراحل بالاي معنويت ( از جمله حضور قلب ) دست بيابند.

پي نوشت ها :

1 - بحارالانوار، ج 81، ص 243، به نقل از فقه الرضا.

2 - نور (24) آيه 37.

3 - وسائل الشيعه، ج4، ص 686.

4 - ر.ك: امام خميني، چهل حديث ، ص 434.

5 - ملكي تبريزي، اسرار الصلاه ، ترجمه رجب زاده.

6 - بحارالانوار، ج 84، ص 230.

7 - امام خميني ، چهل حديث، ص 428.





دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت