دختر هفده ساله و دوم دبيرستان هستم . در يك خانواده مذهبي زندگي مي كنم اما مدتي است كه درامر نماز سستي مي كنم . احساس مي كنم رغبتم به نماز كم شده و اين مرا نگران كرده است . خواهشمندم مرا راهنمايي كنيد.


خواهر گرامي ! از اين كه با مكاتبه نموديد سپاسگزاريم . از شوق و علاقهء شما به نماز و اهتمام در جهت تدارك نمازي با حضور قلب و اين كه از حقيقتِ اين عبادت مي خواهيد بهره مند شويد, تقدير مي شود. نماز حقيقتي است كه انسان ساز است و وسيلهء رهايي انسان از هر قيد و بند مادي است . نماز ما را از گناهان و آلودگي ها پاك مي كند. نماز جواب دادن به غريزهء پرستش آدمي است . نماز بهترين وسيلهء ارتباط مخلوق با خالق است . نماز نردبان صعود و معراج مؤمن است . نماز عمود خيمهء دين و فلسفهء خلقت است . نماز دژ محكمي است كه انسان را از حملات شيطان دور نگه مي دارد. نماز روش آدميان پاك روي زمين در طول تاريخ انسان است . نماز وسيله اي براي زدودن صفات منفي و رذايل حيواني است . نماز او اوصاف پارسايان است . نماز كارخانهء انسان سازي است .()

(پـاورقي 1.علي اصغر عزيزي تهراني , حضور قلب در نماز, ص 120

نماز عامل مهدمي در تزكيهء روح و درون انسان است و اهميّت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنايي به حقيقت آن و احساس نياز نكردن نسبت به آن , از عوامل ترك نماز و سستي در آن به شمار مي آيد. انسان بر اساس فطرت خود,همواره به سوي چيزي كه برايش اهميت دارد, توجه و اهتمام مي كند. اگر براي انسان , امري مهم و ضروري جلوه كند, آن را به هر صورت ممكن انجام خواهد داد. آشنا شدن به حقيقت نماز و اين كه نماز جزء نياز ما است , جزءزندگي حيات ما است و فايده و آثار نماز در دنيا و آخرت تجلّي مي كند, باعث مي شود انسان با شوق بيشتري به اقامهء نماز بپردازد و از سستي در نماز و يا ترك آن خودداري نمايد.

اهميت دادن به نماز يكي از موجبات حضور قلب است , زيرا قلب تابع همت انسان است . اگر همت بر نماز باشد,قلب در نماز حاضر خواهد بود و اگر همت انسان در پي چيز ديگري باشد, قلب از نماز غافل خواهد بود و نزد چيزديگري خواهد رفت .

كسي كه نماز را سربار خود و صرفاً يك تكليف طاقت فرسا بداند, به حقيقت آن پي نبرده و اهمتي به آن نمي دهد. در نتيجه از حضور قلب در محضر خداوند غافل مي گردد. اگر بخواهيم در نماز حضور قلب پيدا كنيم , بايداهميت عبادت را به قلب تفهيم و تلقين كنيم و اين امر فقط با فهم اسرار و حقايق نماز ميسور مي شود.

از ديگر موجبات سستي در نماز و عدم اهتمام به آن , عادت به عبادت است ; به اين معنا كه انسان , اصل نماز وافعال و اذكار آن را از روي عادت به جا آورد, به طوري كه به حقيقت و روح نماز توجه نداشته باشد. عمل بر اثرعادت , عبادت را از حالت آگاهانه خارج مي نمايد و تبديل به يك عمل غير آگاهانه مي كند, به طوري كه روح اعمال فراموش شده و تنها ظاهر اعمال هدف قرار مي گيرد.

مذموم بودن عادت به اين معنا نيست كه استمرار, مداومت و كثرت اعمال اشتباه است , بلكه ملاك ارزش , مقدارتوجه و آگاهي در عمل است . مردان الهي در عين كثرت عبادت و دعا, به مقدار توجه و آگاهي خود در اعمال مي افزايند و از عبادت لذت بيشتري مي برند.

انسان وقتي عظمت خالق را شناخت و احساس نياز كرد كه بايد پيوندي عميق با خالق هستي برقرار كند,احساس پرستش معبود در وجود انسان ريشه مي زند. سپس اگر پرستش و عبادت را از نيازهاي اصلي خوداحساس كنيم , محتاجانه و عاشقانه به طرف آن مي رويم و همين موجب حضور قلب مي گردد.

انسان بايد در همه حال خود را در محضر خداوند بداند و احساس حضور در محضر خداوند در تمام لحظات زندگي موجبب حضور در نماز مي شود, چرا كه كسب حضور قلب در نماز, يك دفعه ممكن نيست . نمازگزار اگربخواهد نمازش كامل و با توجه باشد, بايد در تمامي لحظاتِ زندگي , خود را در محضرت حق تعالي ببيند و در همه جا و همه چيز جلوهء خدا را ببيند.

خواهر گرامي , به لطف الهي , شما توجه داريد كه بايد نماز با حقيقت و معنويت بر پا شود. از اين رو سعي كنيد درمرحلهء اول با همتي بلند, بر اقامهء نماز مداومت و استمرار داشته باشيد و در مرحلهء بعد نماز را به صورت عملي برپاداريد كه در هر نمازي نسبت به نماز قبل شوق و انگيزهء شما بيش تر شود و اين حقيقت نماز است و هر قدر حلقه ءوصل انسان با معبودش مستحكم تر باشد, انسان به آرامش بيشتري مي رسد و از اضطراب و نگراني مصون مي ماند.





دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت