1- چرا بايستي نماز (واجب) بخوانيم؟ (بيشتر منظور من اين است كه اگر نخوانيم جهنمي مي شويم؟)2- شما چگونه مي انديشيديد كه خداوند سبحان دراطراف خود فرشتگان درحال عبادت ودرموردآن شما همچنين بايستي او را سجده كنيد؟3- چرا اسلام گوشت خوك را حرام كرده است؟




1)برداشت ما ازسؤال جنابعالي اين است كه تارك الصلاه (آنكه نماز را ترك مي كند) جهنمي است درعين حال اگر منظور فلسفه وجوب نماز است(كه با توجه به توضيحتان درداخل پرانتز بعيد به نظر مي رسد!)آنچه كه درمقدمه سؤال از فلسفة وضو آمد دراينجا ودرهمه احكام مي تواند مورد استفاده قرار گيرد، اما اقسام ترك نماز :

ترك نماز چند قسم است :

1.ترك نماز به طور كلي از روي انكار ـ يعني نماز را واجب خدائي نمي داند وبه جا آوردنش را برخود حتم نميبيند و چنانكه گذشت، چون منكر ضروري دين است، كافر شده ودرحقيقت انكار خدائي حضرت آفريدگار و رسالت خاتمالانبياء وقرآن مجيد كرده است. چنين شخصي است كه به عذاب ابدي دچار وراه نجاتي برايش نيست.

2. ترك نماز به طور كلي اما نه ازروي انكار است، بلكه به واسطه مسامحه كاري وكم اعتنائي به امور اخروي واشتغال به شهوات وامور دنيوي است. و اين قسم از ترك نماز موحب فسق است وگناه كبيره اي مرتكب شده وبعضي ازروايات وآياتي كه درشدت عقوبتش رسيده ذكر شده چنين شخصي اگر با ايمان ازدنيا برود پس از معذب شدنش به عذابهائي كه برترك نماز رسيده نجات مي يابد. ليكن با ايمان رفتن تارك الصلوة بسيار بعيد ومشكل است زيرا ظرف ايمان ،قلب

است وآن به سبب گناهان تاريك وسخت مي گردد وتدريجاً نورايمان را محو ميكند، مگر آنكه فضل خدا او را ياري كرده، به بركت دوستي اهلبيت عليهم السلام ساعت مرگ به فريادش برسندوباايمان بميرد.چنانكه ممكن است به شفاعت ايشان، عذابش



تخفيف پيدا كند يا برطرف شود ليكن از خودشان چنين رسيده كه به شفاعت ما اهل بيت نمي رسد كسي كه نماز خود را سبك گيرد وآنرا ضايع سازد، چنانچه ذكر گرديد.

3. ترك نماز دربعضي اوقات ـ دراثر ضعف ايمان وكم اعتنائي به امر آخرت گاهي نمار مي خواند وگاهي ترك ميكند. يا دراثر اهميت ندادن به اوقات نماز آنرا دروقت فضيلت ترك مي كند، به خيال آنكه درخارج وفت آنرا قضا نمايد.

اين قسم ازترك نماز هرچند مانند دو قسم ذكر شده نيست، ليكن چنين شخصي از ضايع كنندگان نماز وسبك شمارندگان آن است وآنچه راجع به ضايع كنندگان نماز وخواركنندگان آن رسيده، درباره او است.

4- ترك كردن واجبي از واجبات نماز ـ يعني نماز مي خواند نه آن طوري كه از او خواسته اند ورعايت شرايط صحت را نمي كند وبه آن اهميت نمي دهد. مانند اينكه نماز را درلباس يا مكان غصبي يا درنجس بخواند،يا قرائت واذكار واجب را نخواند يا غلط بخواند ودرصدد تصحيح آن برنيايد يا آرامش بدن را هنگام قرائت وذكر واجب ترك كند. وظاهر است كه چنين شخصي جزء ضايع كنندگان نماز و خوار كنندگان آن است وآنچه دربارهسبك شمارندگان نماز رسيده شامل او نيز مي شود.

2)گرچه سوا ل خود را به طور واضح ننوشته ايد شايد سؤال اين است كه چگونه قابل تصور است كه فرشتگان دراطراف خداوند عبادت مي كنند؟

درپاسخ به سؤال شما بايدگفتاولاً خداوند موجود مجرد است، يعني زمان ومكان ندارد وچون مكان ندارد سمت وسويا ابعاد مثل طول وعرض وارتفاع وعقب، جلو، سمت راست، سمت چپ ندارد، به عنوان مثال بدن شما سمت راست دارد، سمت چپ دارد،اطراف دارد و...ولي آيا قوة عاقله شما هم بالا و پايين ويا سمت راست و سمت چپ ومثلاً اطراف دارد؟! پاسخ آن روشن است عقل هر انساني چون مجرد است وشكل وصورت واندازه ندارد بنابراين اطراف هم ندارد.

پس اين كه شما پرسيديد تصور ش بايد تصحيح شود كه خدا اطراف ندارد واگر مثلاً درمتون اسلامي (اطراف خداوند يا حد) چنين عبارتي آمده باشد، قطعاً بايد معنايي غير از معناي ظاهري كه ما مي فهميم داشته باشد.

درمورد فرشتگان وحفيقت آنها بايد گفت ازموجودات اسرارآميز هستي فرشتگان مي باشند ايشان موجوداتي هستند كه نسبت به خدا عصيان نمي كنند، ازعبادت خستهوسير نمي شوند و]پيوسته[ خدا را تسبيح وتقديس مي نمايند، نيز مأموران خدايند. اينها همه صفات كلي است...دريك سطح نيستند وبرخي رتبه هاي والاتري دارند، افعال گوناگوني هم كه درقرآن به آنان نسبت داده مي شود، امثال گوناگوني است كه حاكي ازانواع مختلف فرشتگان است1

شايد منظور شما از عبادت فرشتگان دراطراف خداوند، آيه 7سوره مؤمن باشد . ازآية 7 سوره مؤمن بدست مي آيد دسته اي از فرشتگان دراطراف عرش الهي بوده وبراي سپاس خدا، او را تسبيح مي گويند، تسبيح وتقديس يكي از كارهاي فرشتگان است. درحديث است : طعامهم التسبيح وشرابهم التقديس (طعام آنها تسبيح خداوند عزوجل و تسبيح ونوشيدني آنها تقديس پروردگار عالم است)

حكيمان الهي فرموده اند : تسبيح وتقديس غذاي موجودات روحاني (مثل فرشتگان است2

به اين ترتيب همانطور كه غذا خوردن و نوشيدنيها براي ما لذت بخش بوده و موجب ادامه حيات ما است فرشتگان نيز كه مشغول تسبيح هستند از اينكار لذت مي برند، البته لذتهاي كه در عالم يا عالمهاي فرشتگان است فوق العاده بيشتر از لذتهايي است كه ما انسانها ازامور دنيوي مي بريم بلكه بايدگفت لذت آنها آنقدر فوق العاده است كه قابل تصور ما انسانها نيست.

3) زيرا گوشت خوك غالباً مبتلا به امراضي مي شود بنابراين خوردن گوشتش مضر مي باشد.3

ازطرف ديگر غذاي خوك نجس ترين نجاسات است وازجمله بيماري هاي ناشي از گوشت خوك مرض ديوثي است وخوك مخصوصاً درمسائل ناموسي فوق العاده بي غيرت ولاابالي است، به طوري كه جنس نر بعد ازعمل مجامعت، جنس ماده را به خوك ديگري تحويل داده و با تماشاي اين عمل لذت مي برد. از اين رو كساني كه گوشت خوك ميخورند مشاهده شده كه به تدريج حس غيرت وحميت آنان از بين رفته است وخوك درشكم پرستي معروف است.

گويند : اين حيوان حتي ازخوردن مدفوع خود وديگران اجتناب نمي كند.4

ازنظر علم امروز ثابت شده است كه گوشت خوك ازنظر طبي وبهداشتي داراي ميكروب برتوليسم است ودربدن ايجاد مسموميت مي كند. اين گوشت هم چنين توليد كنندة كرم تريشين است كه زاد و ولد بسيار دارد، گلبول هاي سرخ را از بين مي برد وانسان را دچار كم خوني والتهابات عضلاني مي نمايد وبه سوي مرگ مي كشاند. ازسوي ديگر، اين گوشت كركتنياسليوم توليد مي كند كه درمعده ازكيست بيرون مي آيد وبيماري به وجود مي آورد.5



* برگرفته ازگناهان كبيره،شهيد دستغيب،ج2،ص191الي194

(1) معارف قرآن (3-1) استاد محمد تقي مصباح يزدي،ص283

(2) ازكتاب ممدالهمم،درشرح خصوص الحكم، اثر استاد حسن زاده آملي،ص101

(3) اسلام وطب جديد،ص41

(4) ستارگان درخشان،ج10،ص214 ـ 213

به نقل از كتاب هزار ويك چرا



مؤسسه پيوند با امام

بازگشت