با توجه به اينكه امر به معروف و نهي از منكر در اسلام واجب است بعنوان مثال بعضي مواقع كه براي نماز صبح زود بيدار ميشوم كساني كه قبلاً گفته باشند مرا براي نماز بيدار كنيد بيدارشان ميكنم، ديگران را بيدارنميكنم با اينكه دوست دارم بيشتر عبادتهايم را بطور پنهاني انجام بدهم و اينطوري لذت بيشتري ميبرم اگر اينگونه نباشد احساس ميكنم ريا ميشود با اين حال گاهي اينگونه به ذهنم ميرسد كه چرا بايد كارهاي خوب را در خفا و پنهاني انجام دهيم و افراد ديگري كارهاي بد را آشكارا انجام ميدهند مثلاً براي دعاي ندبه كه ميخواهم بروم به كسي نميگويم بيابرويم اينگونه براي خودم توجيه ميكنم كه چرا بايد ديگران را براي انجام كارهاي خوب مجبور كرد، اگر اهل دعاي ندبه باشد خودش ميرود و شايد اگر بگويم فلاني كه برويم به فلان دعا يا دعاي ندبه نوعي خودنمايي باشد و بعضي مواقع هم كه اين را عملي كردهام يعني گفتهام فلاني براي نماز نميآيي يا فردا براي دعاي ندبه نميآيي خودم به دلايلي كم توفيق شدهام لطفاً مرا راهنمايي كنيد.




نكاتي را كه مرقوم نموده بوديد كه به هركدام جداگانه اشاره ميكنيم:

اولاً: از نظر فقهي انسان موظف به بيدار كردن ديگران براي نماز صبح نيست مگر اينكه خود آنها قبلاً گفته باشند و يا احتمال بدهيم راضي هستند ولذا اگر نگفته باشند از مصاديق امر به معروف و نهي از منكر نخواهد بود.

ثانياً: اينكه علاقه داريد كارهاي نيك را در خفا انجام دهيد حالت خوبي است وليكن انجام اعمال خير به صورت آشكار خصوصاً اگر موجب تشويق ديگران به اين كار خير شود نه تنها ايرادي ندارد بلكه خوب استان تبدوا الصدقات فنعمها و ان تخفوها وتؤتوها الفقراء فهو خير لكم البته به شرطي كه به ريا كشانده نشود.

ثالثاً: خوف از ريا به تنهايي كافي نيست كه انسان اعمال خير را رها كند، در روايات ما به اين نكته اشاره شده است، انسان ضمن اينكه كارهاي نيك را بايد انجام دهد بايد مراقبت كند به ريا كشانده نشود بنابراين دعوت ديگران به كارهاي خير و ايجاد انگيزه براي آنها نه تنها هيچ اشكالي ندارد بلكه گاه لازم است (از باب خير خواهي كه هر انساني بايد نسبت به هم دينان خود داشته باشد) پس آنچه توصيه ميشود اين است كه شما اعمال خير خود را چه در خفاء و چه در آشكار انجام دهيد و ديگران را هم تشويق به كارهاي نيك بنماييد(البته با تحقق شرائط آن و با خوشروئي) ضمناً مراقبت نماييد كه به ريا و خودنمايي كشانده نشود كه حالتي وخيم از نظر معنوي است، و بايد توجه داشته باشيد به طور طبيعي همة انسانها در گذر از مراحل ايمان با چنين مشكلي مواجه ميشوند زيرا ظاهر نمودن اعمال خير كه سبب توجه ديگران به فاعل آن است شخص را به فكر قضاوتهاي مردم در بارة خود مياندازد و خطورات فكري و خيالاتي را سبب ميشود كه تا اين مرحله طبيعي بوده و به مصداق كريمة قرآن و نفس وما سواها فالهمها فجورها وتقويها تنها دعوت به سوي خرسند بودن و راضي شدن و سرور قلبي به خاطر ديدة تحسين آميز ديگران است و چنانچه قلب نيز همراهي نموده و قلباً خوشحال و راضي شود در اين مرحله يك قدم بسوي ريا نزديكتر شده و چنانچه پس از اين مرحله اقدام به اعمال خير بواسطة خوشايند قلب از استقبال مردم و ديدة احترام آميز آنها صورت پذيرد عمل را ريا ميخوانند (يعني براي جلب رضاي غير خدا صورت پذيرفته است) با اين توضيحات معلوم ميشود چارهاي در گذر كردن از اين مرحله نيست و بايد در مقابل افكار و توهمات كه دعوت شيطان ميباشد فكر را متوجه مطالب سودمند و تذكرات ايماني نمود و اجازه نداد اين جهالت سبب بيمار شدن قلب شود و خداي نكرده عمل ريايي تحقق بپذيرد. در اين خصوص به كتاب اربعين حديث، حديث اول مبحث ضبط الخيال از امام راحل (مراجعه فرماييد.







مؤسسه پيوند با امام

بازگشت