در كتاب مفاتيج الجنان آمده: هر كسي بخواهد خواب پيغمبر(ص) يا يكي از امامان(ع) را ببيند بايد اين دعا را بخواند. اگر شب اوّل نديد شب دوم مي بيند. اگر شب دوم نديد شب سوم تا شب هفتم و شب هفتم حتمي است كه خوابش را مي بيند، اما من از شب هفتم هم گذر كردم ولي خوابي نديدم. دليلش چيست؟پاسخ:آن چه در مفاتيح آمده اگر روايتش صحيح باشد مانند روايات ديگر كه در مورد فضيلت دعاهاي مخصوص وارد شده، در مقام بيان مقتضي است نه علت تامه؛ يعني اين طور نيست كه با خواندن دعا يا سورة خاصي حتماً آن خواب ديده شود بلكه معنايش آن است كه اين دعا و سوره چنين شرايطي را فراهم مي كند اما چه بسا مصلحت نيست و يا با موانع ديگري انسان روبه رو مي شود و در نتيجه مقصود حاصل نمي گردد.در مورد خواب امام يا پيغمبر(ص) نيز بايد گفت تلاش شما قابل تقدير است و ثواب اخروي خواهد داشت ولي ممكن است در خواب امام را ديده باشيد و فراموش كرده ايد و يا پيغمبر و امام(ع) اذن نداشته اند به خواب شما آيند و يا مصلحت آن است كه شما اين آرزو را از دست ندهيد و در انتظار رؤيت امام (ع) باشيد و يا عوامل ديگري كه از آن خبر نداريم.پرسش:0: دعاهايي كه بعد از نماز مي خوانم روزهاي اوّل با عشق و علاقه مي خوانم ولي به مرور زمان برايم تكرار مي شود و آن عشق و علاقه كم مي شود. چه كاري انجام دهم كه براي هميشه با ميل و رغبت دعا و عبادت كنم؟


معمولاً عبادات سه مرحله دارد:

1- در مرحلة نخست انجام عبادات براي انسان زحمت دارد. از اين رو چه بسا نوبالغان در اوايل بلوغ در انجام نماز و روزه اهمال مي ورزند.

2- در مرحلة دوم پس از چند سال عبادت براي آدمي به صورت عادت در مي آيد.

3- مرحلة سوم، مرحلة لذّت بردن از عبادت است. براي رسيدن به اين مرحله البته رياضت لازم است. همة افراد موفق به اين مرحله نمي گردند.

مهم ترين عوامل بردن از عبادت و رغبت و نشاط در دعا عبارتند از:

1_ ترك گناه. گناه لذت مناجات را از انسان مي گيرد. امام صادق(ع) مي فرمايد: خداوند به داود فرمود: قرار نده بين من و خودت عالِمي را كه شيفتةدنيا است چون اين شخص از راه محبت من جلوگيري مي كند. اين ها دزدان بندگاني هستند كه به سمت من مي آيند. كم ترين كاري كه با آن ها مي كنم آن است كه شيريني مناجاتم را از قلبشان مي گيرم.[25]

امام علي(ع) مي فرمايد: چگونه لذّت عبادت را مي چشد كسي كه از هواي نفس بر حذر نمي شود.[26]

1- احساس نياز : كسي كه عبادت را بر اساس نياز دروني انجام مي دهد به آن عشق مي ورزد و با نشاط انجام مي دهد. امام خميني مي گويد: ما چون احتياج به دنيا پيدا نموديم و آن را سرمايه و سرچشمه دريافتيم، در توجه به آن حاضر و در تحصيل آن مي كوشيم. اگر ايمان به حيات آخرت پيدا كنيم و حس احتياج به زندگاني آن جا بنماييم و عبادت و خصوصاً نماز را سرماية تعيّش آن عالَم و سرچشمة سعادت آن نشئه بدانيم، البته در تحصيل آن كوشش مي نماييم و در اين سعي و كوشش، زحمت و رنج و تكليف در خود نمي يابيم بلكه با كمال اشتياق و شوق، دنبال تحصيل آن مي رويم و شرايط حصول و قبول آن را با جان و دل تحصيل مي كنيم.[27]

2- پرهيز از دنيا گرايي: يكي از آفات بزرگ لذّت بردنِ از عبادت دنيا پرستي است. حضرت مسيح(ع) مي فرمايد: همان طوري كه مريض به خاطر بيماري از غذاي خود لذّت نمي برد، دنيا طلبان نيز از عبادت خود لذّت نمي برند.[28]

3- ياد خدا: اگر كسي در حال عبادت به ياد خدا باشد قطعاً از آن لذّت خواهد برد چون در اين صورت متوجه است كه با معشوق خود گفتگو مي كند. در اين صورت خداوند نيز نظر خاصي به آن بنده دارد. در حديث قدسي آمده است: هر بنده اي كه بر دل او نظر انداختم و ديدم حال غالب بر آن، ذكر من است، تدبير امور او را خود عهده دار شده و همنشين، همصحبت و انيس او مي شوم.[29]

امام صادق(ع) مي فرمايد: خداي متعال فرمود: اي فرزند آدم! مرا در باطن خويش ياد كن تا تو را نزد خود ياد كنم.[30]

اين شخص سرمست عشق حق است و در وجودش جز او نيست و به تعبير عارف رومي زمزمة زبان دلش اين است:

به من از هستيّ من جز نام نيست در وجودم جز تو اي خوش كام نيست

از آن جا كه دل هاي ما اسير غير خدا است و در بند تعلق به اين و آن است، زبان ما رغبتي به دعا و ذكر و ورد ندارد. امام صادق(ع) مي فرمايد: كسي كه در نماز بايستد و تكبير بگويد و توجه به عظمت الهي نداشته باشد خداوند گويد: اي بنده ! مرا فريب مي دهي؟! به عزّت و جلالم سوگند! شيريني ياد خود را به تو نمي چشانم و از لذّت تقرب، تو را محرم مي سازم.[31]

4- توجه به معاني: براي لذت بردن از عبادت لازم است به مفاهيم آن توجه شود تا از عادت و تكرار خارج گردد.

[1] سيد مسعود معصومي، احكام روابط زن و مرد، س 72،ص 84، فتواي آيات عظام: امام، بهجت، تبريزي،سيستاني، فاضل، مكارم و خامنه اي.

[2] همان، پاورقي.

[3] امام خميني، استفتائات، ج 2، ص 10؛ آيت الله فاضل،جامع المسائل، ج1، ص 247.

[4] آيت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، ص 259.

[5] انعام (6) آية 38.

[6] تكوير (81) آية 5.

[7] محمد باقر شريعتي سبزواري، معاد در نگاه عقل و دين، ص 374.

[8] بحارالأنوار، ج 7، ص 276.

[9] ق ( ) آية 19.

[10] نهج البلاغه (فيض الاسلام)، ص 322، خطبة 108.

[11] بحارالأنوار، ج6، ص 163، حديث 32.

[12] همان، ص 170، حديث 46.

[13] مصطفي حسيني دشتي، معارف و معاريف، ج 9، ص 290، ماده: مرگ، (من لا يحضر، ج1، ص 123).

[14] بحارالأنوار، ج 6، ص 214، حديث 2.

[15] صادق احسان بخش، آثار الصادقين، ج 17، ص 32، مادة قبر، شمارة 25870 - 17.

[16] بحارالأنوار، ج 6، ص 221، حديث 19.

[17] جامع احاديث الشيعه، ج 15، ص 54.

[18] محجه البيضاء، ج2، ص 249.

[19] بحارالأنوار، ج 68، ص 294.

[20] ميزان الحكمه، عنوان 2325.

[21] همان، عنوان 2326.

[22] تحريرالوسيله، ج 1، ص 304.

[23] تفسير نمونه،ج13، ص 46، به نقل از وسائل الشيعه، ج 7، ص 390.

[24] تفسير نمونه، ج 13، ص 46.

[25] بحارالأنوار، ج 1، ص 154، چ بيروت.

[26] غررالحكم، ج 4، ص 561.

[27] آداب الصلاه، ص 45 و 46.

[28] ميزان الحكمه، ج 3، ص 1805.

[29] بحارالأنوار، ج 93، ص 162.

[30] همان، ص 158.

[31] مصباح الشريعه، ص 10، حديث 9.





دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت