مطلبي مرا رنج مي دهد اين است كه هر چه نماز خواندم و مي خوانم احساس مي كنم قبول نيست و بي فايده است، چون احساس مي كنم مقبول خداوند نيست. نمي دانم چقدر نماز و روزه قضا دارد. چه كار بايد بكنم؟


براي به دست آوردن اعتماد به نفس بايد موانع آن را بشناسيد. مهم ترين علت براي بي اعتمادي و ضعف اراده،تجربة شكست و ناكامي و احساس حقارت شديد ناشي از كمبودها و ناتواني ها است.

البته علل ديگر مانند نامساعد بودن وضع خانواده و برخوردهاي افراطي پدر و مادر، دخيل مي باشد. به نظر مي رسد منشأ ضعف و ارادة شما،احساس حقارتي باشد كه از بيماري به شما دست داده است. اگر كسي به بهانة بيماري احساس كند ديگر كاري از او ساخته نيست و خود را ناتوان پندارد و از خود تصوري مثبت و متعادل نداشته باشد، بديهي است در زندگي نمي تواندتصميم جدي بگيرد و همواره با دو دلي و ترس و نااميدي رو به رو مي شود.

ديل كارنگي مي گويد: اگر از من بپرسيد چه كسي موفق است؟ خواهم گفت: كسي كه با قدرت تمام توانسته استخودش را متقاعد كند كه موفق مي شود. براي توفيق در كارها هيچ چيز به اندازة اعتقاد و ايمان به توانستن مؤثر نيست. اگر از انجام كاري بترسيد و فكر كنيد كه قادر به انجام آن نيستيد، تحت هيچ شرايطي آن كار را به نحو مطلوب نمي توانيد انجام دهيد. ترس،نيروي محركة ماشيني را كه بايد بازدة مطلوب و كافي داشته باشد، به شدت از ميان مي برد ونقش ترمز را در ايفا مي كند.[13]

مي گويند: يك روز پسر كشاورزي لانة عقابي را ديد. از درون آن تخمي را برداشت و به خانه آورد. پسرك تخم عقاب را زير مرغي كه در خانه داشت و روي تخم هايش خوابيده بودگذارد. وقتي جوجه ها از تخم درآمدند، يكي از آن ها جوجه عقاب بود. اين جوجه با بقية جوجه مرغ ها مي گشت و تفاوتي را تشخيص نمي داد. اندك اندك جوجه عقاب نوعي بي تابي احساس كرد و به اين نتيجه رسيد كه اين جا نبايد جاي او باشد. درمانده بود و نمي دانست چه بايد بكند. روزي عقابي بر فراز مزرعه به پرواز در آمد. به عقاب نگريست و گفت: من هم مي توانم پرواز كنم. بال هايش را باز كرد و به پرواز در آمد وقتي به فراز تپه رسيد و توانايي پريدن را در خود ديد، به قلة بلند تري پريد و آن قدر بالا رفت تا به قلةكوه رسيد. اين نمايش از يك واقعيت است. ممكن است بگويي داستان عقاب يك مَثَل است اما من كه جوجه عقاب نيستم. من يك انسانم؛ يك انسان معمولي.

گرفتاري شما همين است. همين كه فكر مي كنيد نمي توانيد از عهدة كاري بر آييد، تصميم بگيريد كه فكر كنيد هيچ كاري نيست كه قادر به انجام آن نباشيد، زيرا بسياري از كار هاي بزرگ توسط كساني به انجام رسيده كه زماني فكر مي كردند هيچ كاري از دستشان ساخته نيست.[14]

بعضي از نام آوران بزرگ تاريخ، با وجود نقض عضو يا معلوليت، هرگز ضعف و سستي به خود راه ندادند و اعتماد به نفس خود را حفظ كردند. دربارة جاحظ كه از دانشمندان نام آور جهان بود گفته اند: زشت رويي او زبانزد عموم مردم بود،[15] اما همين فرد با عزم و تصميم توانست نام خويش را در صف بزرگان تاريخ جاودانه سازد. رودكي، شاعر معرف تاريخ ادبيات ايران،نابينا بود. ابوالعلاي معري، شاعر اديب و نقاد عرب نيز از نعمت چشم بهره اي نداشت.[16]

فوتباليست مشهور تام دميسي با وجود اين كه يك دستش ناقص بود و فقط يك نيمه از پاي راست را داشت، از فاصله 63 ياردي[17] گلي زد كه در دنياي ورزش بي سابقه است و همه را حيرت زده كرد.[18] از مشكلات فرار كردن راه چارة نادرستي است كه به طور موقت مي تواند ضعف و ناتواني ما را بپوشاند. راه حل اساسي،مقاومت سرسختانه با مشكلات واقدام عملي جهت رفع موانع است.

بنابراين راه اصلي تحصيل اعتماد به نفس، خود باوري و تكيه بر نقاط قوّت و ترميم ضعف ها و نترسيدن از مشكلات است.

زكوشش به هر چيز خواهي رسيد به هرچيز خواهي كماهي رسيد

[13] حماسه حسيني، ج1، ص 157.

[14] لهوف، ص 53؛ مثير الاحزان، ص 21.

[15] مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص 68؛ بحارالأنوار،ج 44، ص 192.

[16] لهوف، ص 209.

[17] مقرم، مقتل الحسين، ص 357؛ مقاتل الطالبيين، ص 80.

[18] همان، ص 166.



دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت