عبادت بانوان


تقدم زن در تشرف به تكليف
توفيق زن در عبادات بيش از مرد است و اگر انسان تنزل كند حداقل بايد بگويد زن همانند مرد است. و گرنه به حسب ظاهر بايد اين چنين نظر بدهد كه زن بالاتر و كامل تر از مرد است.
زيرا تقريباً شش سال قبل از اين كه مرد مكلف بشود، زن را ذات اقدس اله به حضور پذيرفته است. زن همين كه از نُه سالگي گذشت و وارد دهمين سال زندگي شد، خدا او را به حضور مي پذيرد و با او سخن مي گويد و روزه را بر او واجب مي كند. مناجات هاي او را به عنوان دستور مستحب شرعي گوش مي دهد.
آن وقتي كه هنوز مرد به عنوان يك جوان مشغول بازي است، زن مشغول راز و نياز و نماز است.
شش سال زمينه سازي كردن و از دوران كودكي، زن را تربيت كردن، و در دوران خردسالي، او را به حضور پذيرفتن، نماز را كه عمود دين است بر او واجب كردن، روزه را كه سپر دين است و حج را كه وفد الي الله است و مهمانان در آن سفر به ضيافتگاه خداوند مي روند، بر زن واجب كردن. اينها همه نشانه ي آن است كه زن براي دريافت فضايل، شايسته تر از مرد است. و اگر اين منطق درست تبيين و اجرا گردد، نتيجتاً معلوم خواهد شد كه زن بالاتر از مرد و لااقل همتاي مرد است.
گرچه ممكن است در طي دوران عادت از برخي از عبادات محروم باشد، اما همانگونه كه توضيح داده شد تمامي آن تكاليفي كه در اين حالت از زن سلب گشته، جبران پذير است.
با اين توضيح كه روزه ها كه قضا دارد و اما نماز كه قضا ندارد، نيز جبران پذير است. به اين نحو اگر زن در ايام عادت وضو بگيرد و در مصلاي خود رو به قبله بنشيند، و به مقدار نماز ذكر بگويد ثواب نماز را مي برد. همان گونه كه اگر مسافري براي رسيدن به ثواب دو ركعت از دست داده ي خود، به جاي آن پس از خواندن دو ركعت واجب، سي يا چهل بار تسبيحات اربعه را تكرار كند، جبران آن دو ركعت ساقط شده را خواهد كرد. پس اين گونه از فضايل جبران پذير است.
عمده آن است كه مرد وقتي پانزده سالگي را تمام نمود و وارد شانزدهمين سال زندگي شد، آنگاه شايستگي خطاب الهي را كسب مي نمايد و قبل از آن چنين لياقتي ندارد. (1)

تمرين حجاب به وسيله ي نماز
زن بي حجاب همچون ميوه ي شاخه اي است كه از ديوار باغ به بيرون آويزان است و هر رهگذري به سوي آن دست دراز مي كند، يا مانند گلي است كه هر كسي به چيدن آن تمايل دارد و حجاب بهترين حافظ و حصاري است كه زن را از خطر بيگانه حفظ مي كند و بهترين كلاس تمرين و آموزش درس حجاب، خواندن نماز از سوي بانوان است، چه اين كه زن موظف است در هر شبانه روز 5 بار با حجاب كامل رو به درگاه پروردگار يكتا بايستد و با او راز و نياز كند.

عنايت خاص خدا به زنان
ذات اقدس اله - همانگونه كه در فقه است - شش سال زن را زودتر از مرد به حضور پذيرفت، نماز را بر او واجب كرد، روزه را بر او واجب كرد، حج را بر او واجب كرد، احكامي كه خدا هنوز از مرد نخواسته و مي گويد او الان سرگرم بازي است! بر زن واجب نموده و آن را به حضور مي پذيرد، آيا اين نشانه فضيلت زن نيست؟
اگر ما از اين شواهد عظمت زن و برتري زن را نسبت به مرد احساس و استنباط نكنيم، لااقل معلوم مي شود، دين يك عنايت خاصي نسبت به زن دارد. البته اگر آن ايامي را هم كه زن از انجام نماز محروم است، با اين شش سال جبران بكند، مشكلي در پيش ندارد. منتهي زن بايد موقعيت خود را درك بكند، آنگاه ديگر به فكر زينت نيست، به فكر پوشيدن و نوشيدن نيست، به اين فكر نيست كه چه لباسي در بدن چه كسي است و خودش چه پوشيده است، اينها براي يك زن خيلي كوچك است، اگر زن را دين، اين چنين تربيت نموده و به او تفهيم نموده است: تو اگر بالاتر از مرد نباشي كمتر نيستي، او جمال خود را در چيز ديگر مي بيند، عفت خود را در چيز ديگر مي بيند، او مي بيند كه دين صريحاً به مرد مي گويد تو برو و شش سال بازي بكن، ولي زن را به حضور مي پذيرد، مثل اين كه در يك مجمع علمي به بچه ها مي گويند: شما برويد بازي كنيد، اينجا جاي شما نيست، اما بزرگترها را راه مي دهند.
اين نه براي آن است كه زن ناقص است، بلكه براي آن است كه زن ظريف است و ظريف را نبايد رها كرد. در ضمن بحث هاي سابق اشاره شد كه حضرت امير عليه السلام فرمود:
«زن ريحانه است.» اين گل را نبايد رها كرد، اين گل بايد فقط به دست باغبان باشد و باغبان اين گل، فقط قرآن و عترت و ذات اله است. باغبان هر انساني خداست كه مي فرمايد:
«وَ اللَّهُ أَنبَتَكمُ مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا؛ (2)
خدا شما را از زمين رويانيد.»
و آن باغبان بهتر مي داند كدام گل را بهتر از ديگري و زودتر از ديگري حفظ كند، كدام نهال را بايد بيشتر پذيرايي كند.
اصل كلي را قرآن بيان كرد كه در جهان امكان باغبان خداست، و اين نهال هاي مرد و زن را خدا آفريد و او مي داند كه بعضي از نهال ها را بايد زودتر زير پوشش و نظر قرار داد و آن نهال، نهال زن است كه مبادا خداي ناكرده آلوده شود. زودتر بايد او را زير پوشش دين آورد و اين نشانه ي عظمت اوست. آن وقت او عظمت خود را مي يابد، وقتي كه مي گويد: خدا تو را شش سال زودتر از مرد مي پذيرد، وقتي كه مردها چون كودكان در ميدان بازي مي كنند، خدا تو را قبول كرد و راه داد، او براي خود يك حساب ديگري باز مي كند، چنان كه روايتي كه از حضرت صادق عليه السلام نقل شده كه: زن با سرانگشت خود تسبيح بگويد كه «انهنَّ مسئولات» نشان مي دهد كه تمام اعضاء و جوارح زن زير برنامه ذات اقدس اله است (3)

مهم ترين سرمايه ي زن
مهم ترين سرمايه ي زن انعطاف پذيري و مناجات با خداست. اگر اين معارف عرضه بشود و زن ها بفهمند و به آن عمل كنند، آنگاه مي دانند اين ذخيره الهي به نام گريه را كجا مصرف كنند، اين درست است كه جمال براي آنها سرمايه است و بايد به جا مصرف كنند، اين راه را همه مي دانند كه بايد اهل حجاب باشند و زكات جمال همان عفاف است. ليكن جمال حقيقي آنان همان انجذاب به سوي جمال محض است.
«زَكَاةُ الْجَمَالِ الْعَفَافُ.» (4)
اما آن ناله و آه و رقت دل زكاتش چيست؟ آن را كجا مصرف بكند؟ اين «سلاحه البكاء» را بايد بداند كه در دعاها و مناجات ها بنالد و بيهوده اشك نريزد.
اين سرمايه را ذات اقدس اله براي آن نداد كه انسان در اثر چشم و هم چشمي براي مظاهر دنيا و لباس و زيور گريه كند، چون حيف است انسان اين اسلحه را بي جا مصرف بكند. (5)

عنايات خاصه خداوند نسبت به زن
نكته اي كه بايد به آن توجه نمود اين است كه دين براي زن يك حساب خاصي قائل است، كتاب «من لايحضره الفقيه» مرحوم ابن بابويه قمي - رضوان الله تعالي عليه - كه از كتب قيم و يكي از كتب اربعه به شمار مي آيد، در ابواب نماز بابي دارد به عنوان - ادب المرئة في الصلاة كه آداب نماز زن چگونه است: چگونه بايستد، چگونه به ركوع برود، چگونه تشهد انجام دهد، چگونه برخيزد كه با عفاف او سازگارتر باشد.
در پايان باب روايتي از امام ششم عليه السلام نقل مي كند كه: زن اگر خواست تسبيح بگويد با انگشت هاي خود تسبيح بگويد، «فانهن مسئولات» (6)
شايد چنين دستوري درباره مرد نباشد كه با انگشت تسبيح بگويد. ولي در اين روايت مي فرمايد به اين كه زن با انگشت خود تسبيح بگويد، البته بهترين تسبيح و شمارش تسبيح چه براي زن و چه براي مرد، همان تربت حسيني - صلوات الله و سلامه عليه - است، ليكن چنين نيست كه اگر مرد با سر انگشتش تسبيح بگويد مقبول نباشد؛ ولي دستوري به آن وارد نشده است، اما درباره ي زن، گذشته از اين كه تسبيح گفتن و شمارش تسبيح با تربت حسيني - صلوات الله و سلامه عليه - فضيلت فراواني دارد، دستور آمده است كه اينها با سر انگشتانشان تسبيح بگويند؛ زيرا اين سر انگشتان در قيامت مسئول واقع خواهند شد، اين يك عنايتي است از سوي خدا نسبت به زن كه با انگشت خود عدد تسبيح را بشمارد تا انگشت او نيز عبادت كند، چون خداوند بدن را با همه خصوصيات در قيامت محشور مي كند. «بَليَ قَادِرِينَ عَليَ أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ» (7)
نه تنها دست و نه تنها انگشتان بلكه تمام خطوط سر انگشتان را نيز در قيامت بر مي گرداند، اينها بايد در قيامت شهادت بدهند، اين يك عنايتي است كه دين به زن دارد تا متوجه باشد كه با اين انگشتان تسبيح گفته است، آنگاه ديگر با اين دست معصيت نمي كند.
درست است كه اگر با تسبيح ذكر نمود ثواب مي برد، اما همه سر انگشتان در آنجا نقشي ندارند، ليكن وقتي كه خود سر انگشت عامل شمارش تسبيح بود خود اين انگشت و سر انگشت است كه عبادت مي كند و اگر چنانچه اين موضوع به عنوان نمونه و تمثيل باشد نه به عنوان تخصيص و تعيين، براي اين كه تعليل عموميت دارد، مي توان ادعا نمود كه ذات اقدس اله بر اساس اين روايت اصرارش بر اين است كه زن با تمام اعضاي بدنش بنده ي حق باشد و به همين دليل او را 6 سال قبل از مرد مورد عنايت خود قرار داده است، مثلاً شما بارگاهي را تصور كنيد كه به اين بارگاه بدون اذن ورود، نمي شود وارد شد، اگر در آن بارگاه رفيع، كسي زن را شش سال زودتر از مرد راه بدهد، معلوم مي شود كه اين زن بيش از مرد مورد عنايت صاحب بارگاه مقدس و منيع است.

اثر انديشه عبادي مادر در كودك
اگر مادري آشنا شد كه انديشه هاي او در كودك اثر مي گذارد، او مواظب خواهد بود كه در انديشه و بينش توحيدي، عارفانه تر به سر ببرد. وظيفه مادري تنها به اين نيست كه با وضو، بچه را شير بدهد و وقتي پستان در دهان كودك مي گذارد بسم الله بگويد كه اينها كارهاي اجرايي است و يكسري كارهاي ظاهري و عبادت هاي ظاهري است، بلكه دين مي فرمايد انديشه هاي خودت را نيز مواظب باش، همان طوري كه به مرد مي گويد: هنگام ارتباط با زن به فكر نامحرمي كه در خيابان و بيابان ديدي، نباش. چون خداوند آگاه مي باشد، انسان گاهي مراقب است كه كار بد نكند اين همان مراقبه معروف است و يكي مراقبه المراقبة دارد يعني مي بيند كه ديگري او را مي بيند:
«الَم يَعلَم بِانّ الله يَري» (8)
يك وقت است به ما مي گويند: «عبادالله! و زنوا انفسكم ِ قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا و حاسِبوها مِن قَبل أن تُحاسِبوا» (9)
يعني بندگان خدا! مراقب و محاسب خود باشند، اما يك وقت مي گويند مراقب باش كه مراقب داري «الَم يَعلَم بِأنَّ اللهَ يَري» انسان غافل نمي داند كه خدا او را مي بيند؟
بنابراين مسئوليت زن در اين سي ماه به مراتب بيش از مرد است و هر كه مسئوليتش بيشتر باشد، در صورت عمل به آن توجه اش به خدا بيشتر است و هر كه توجه اش به خدا بيشتر بود و عمل كرد، موفق تر است، لذا در قرآن كريم در عين حال كه به انسان ها مي گويد: مقدم پدر و مادر را گرامي بداريد، مكرر نام مادر را مي برد، براي اين كه او سي ماه مراقب بود، اگر چنان چه مادر در دوران سي ماهگي عقوق نورزيد، عصيان نكرد، فرزندان او هم به عقوق مبتلا نمي شوند (10)

توفيق بيشتر زنان در عبادت
ممكن است در مسايل علمي، بين زن و مرد تفاوت باشد، اما در مسأله ناله و لابه، اگر زن موفق تر نباشد، محروم تر نيست.
«امن هو قانت آناء الليل ساجداً و قائماً يحذر الاخرة و يرجوا رحمة ربه» آنگاه «قل هل يستوي الذين يعلمون» همين آيه كريمه، تقوا را مشخص مي كند و سپري را به دست انسان عارف مي دهد، نمي فرمايد اينها كه شب زنده دارند از خدا مي ترسند، بلكه اميد را به خدا نسبت مي دهد و ترس را به پايان كار خود، نمي فرمايد، «يحذر ربه و يرجو رحمة ربه» از خدا مي ترسد و به خدا اميدوار است؛ چون خدا، كمال محض است و كمال محض، ترس ندارد. در دعاي سحر مي فرمايد: «اللهم إنّي اسئلك مِن بَهائِكَ بِأبهاهُ» (11)
سراسر اين دعا، جمال و زيبايي است و اگر ذات اقدس اله سراسر جمال و زيبايي است، ديگر جا براي ترس نيست تا كسي از خدا بترسد.
لذا آيه، سپر به دست انسان مي دهد و مي گويد اگر زيبايي ديدي، اين سپر را به طرف خود نگه دار كه زيبايي به تو اسناد پيدا نكند و مستقيماً به خدا برسد، و اگر ترس ديدي يا سخن از جهنم شنيدي، فوراً اين سپر را به طرف خدا بگير كه مبادا ترس به خدا منسوب شود، انسان از پايان كار و عمل خود مي ترسد و گرنه خدا جمال محض است «كُلّ جَمالِكَ جَميل» (12)
همان طوري كه انسان از خار مي ترسد نه از گل - از باب تشبيه معقول به محسوس - آن ذاتي هم كه «لَيسَ كَمِثلهِ شَي ء» اين گل هستي است، جمال محض و نور صرف است و او ترس ندارد.

يكي بودن نيايش زن و مرد
كمالات انساني در سايه عبادت و اطاعت حق است و اطاعت و عبادت، بين زن و مرد مشترك است، قهراً راه تكامل مشترك خواهد بود.
به عنوان نمونه، دعاها و نيايش ها يكي از بهترين راه هاي تكامل انساني است؛ زيرا، كمال يك انسان در اين است كه به خداوند كه علم محض و هستي صرف و قدرت صرف است نزديك بشود و به اخلاق آن كامل محض، متخلق بشود و راه تخلق به اخلاق الهي و تقرب به آن كمال را، عبادت ها و نيايش ها به عهده دارند.
در اين نيايش ها، هيچ فرقي بين زن و مرد نيست، مهم ترين مناجات و دعا را براي زن ها و مردها يكسان تجويز و تعليم كرده اند، نگفته اند شما مردها دعاي كميل يا مناجات شعبانيه بخوانيد و زن ها توفيق اين گونه نيايش ها را ندارند، بنابراين، در آنچه به نام كمال حقيقي است - كه در اين مناجات ها، دعاها، ثناها، نيايش ها، عبادت ها و اطاعت ها ظهور كرده است - سهم زن و مرد يكسان است. اگر زني در خواندن مناجات شعبانيه يا جوشن كبير، موفق تر از مرد باشد توفيقش در تكامل نيز بيش از مرد خواهد بود.
در بحث هاي قبل روشن شد كه در مسأله مناجات و پند و اندرزگيري، نصيب زن ها اگر بيش از مردها نباشد كمتر نيست؛ زيرا يك موجود عاطفي، رقيق القلب تر است و در راه ذات اقدس اله رقت دل و عاطفه و احساس نقش مؤثري دارد، بنابراين او مي تواند در اين راه، از مردها موفق تر باشد. (13)

وجوب يكسان عبادات بر زن و مرد
در تمام سفرهاي چهارگانه، هم زن سالك اين راه است و هم مرد، و اگر تفاوتي هست، در كارهاي اجرايي است و كارهاي اجرايي يك وظيفه است نه يك كمال، و در مورد عبادت نيز هيچ عبادتي نيست كه از زن فوت بشود، مگر با ترميم، حتي در مسئله «دَعِي الصَّلَاةَ أَيَّامَ أَقْرَائِك» (14)گفته اند، اگر وضو بگيرد و در مصلايش رو به قبله بنشيند و ذكر بگويد، همان ثواب نماز را دارد؛ لذا هيچ كمالي شرطش ذكورت و مانعش انوثت نيست. (15)

حالات زنان معصيتكار
امام علي عليه السلام فرمودند: «روزي من و فاطمه عليها السلام نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رفتيم و حضرت صلي الله عليه و آله و سلم را سخت گريان يافتيم! سبب را پرسيديم، فرمود: «در شب معراج گروهي از زنان امتم را در عذابي سخت يافتم و آن چنان صحنه عذابشان دردناك بود كه همان جا به شدت گريستم.
زني را ديدم كه آويزان موي خويش بود و مغزش مي جوشيد، زن ديگر را ديدم كه به زبانش آويخته شده و آب جوشان دوزخ به درونش مي ريختند، زن ديگري را ديدم كه گوشت بدن خود را مي خورد و آتش بر زير او مشتعل بود، زن ديگري ديدم كه دست و پايش به هم بسته و مار و عقرب ها بر او مسلط بودند، زن ديگر را ديدم كه كر و لال بود و او را در ميان تابوتي آتشين نهاده بودند و مغز سرش از بيني اش بيرون مي آمد و بدنش از جذام و پيسي پاره پاره بود، زني را ديدم كه به پايش در تنوري آتشين آويخته شده بود، زني را ديدم كه با قيچي آتشين بدن خود را از جلو و عقب مي چيد، زني را ديدم كه صورت و دست هايش مي سوخت و امعاء و احشاي خود را مي خورد، زني را ديدم كه سرش سر خوك و بدنش بدن الاغ بود و هزاران نوع عذاب بر او مسلط بود، زني را ديدم كه به صورت سگ بود و آتش به پشتش فرو مي رفت و از دهانش بيرون مي شد و ملايكه با پتك هاي آهنين بر سرش مي كوبيدند!»
فاطمه عليها السلام پرسيد: «اي پدر! مگر عمل اينها در دنيا چه بوده كه به چنين عذابي گرفتار شدند؟»
رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «دخترم! اما آن كه به مويش آويزان بود، زني بود كه موي خود را از نامحرم نمي پوشيد.
آن كه به زبان آويخته بود، زني بود كه شوهر خود را مي آزرد.
و آن كه به پستانش آويخته بود، از همخوابي با شوهرش امتناع مي كرد.
و آن كه به پاي خود آويزان بود، زني بود كه بي اجازه ي شوهر از خانه بيرون مي رفت.
آن كه گوشت بدن خود را مي خورد، زني بود كه خود را براي غير شوهرش مي آراست.
و آن كه دست و پايش به هم بسته و مار و عقرب بر او مسلط بود، زني بود كه لباس و بدنش به نجاست آلوده بوده و از جنابت و حيض غسل نمي كرده و شست وشو و نظافت و طهارت را مراعات نمي كرده و به نماز اهميت نمي داده است.
آن كه كور و لال بود، زني بود كه به زنا مي زاييد و بچه اش را به گردن شوهرش مي انداخت.
آن كه گوشت بدن خود را با قيچي مي چيد، زني بود كه خود را به ديگران عرضه مي كرد.
و آن كه بدن و رويش مي سوخت و امعاء و احشاي خود را مي خورد، زني بود كه رابط زنا بود.
و آن كه سرش سر خوك و بدنش بدن درازگوش بود، زني بود كه سخن چين و دروغگو بود.
و آن كه به صورت سگ بوده و آتش از پشتش داخل مي شد و از دهانش بيرون مي آمد، زني بود كه آوازه خواني و نوحه گري مي كرد و حسود بود.
سپس فرمود: «واي بر زني كه شوهر خود را به خشم آورد، خوشا به حال آن زن كه شوهرش از او راضي باشد.» (16)

عبادت مردود
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «هر زني كه شوهر خود را به زبان بيازارد، خداوند هيچ عبادت و كار نيكي را از او قبول نكند تا اين كه او را از خود خشنود سازد، اگر چه هر روز را به روزه داري و هر شب را به عبادت بپردازد.»(17)

ياري دهنده ايمان و دين
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
«بهترين گنج و مالي كه انسان ذخيره مي كند عبارت است از: زبان ذاكر، قلب شاكر، و همسر شايسته اي كه او را بر دين و ايمانش كمك باشد.»

خصوصيات زنان بهشتي
رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
«اگر زني نمازهاي پنجگانه را به جاي آورد و روزه ماه رمضان را بگيرد، و عفت خود را حفظ كند، و شوهرش را اطاعت نمايد، از هر دري كه بخواهد وارد بهشت مي شود.»

شفاعت بهشت
رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
«هر زني كه نمازهاي واجب را ادا كند و روزه رمضان را بگيرد، و (اگر مستطيع است) حج خانه خدا به جاي آورد و زكات مالش را بدهد، و اطاعت از شوهرش بكند و علي را پس از من ولي خويش بداند، به شفاعت دخترم به بهشت مي رود.» (18)

شهادت انگشتان در قيامت
كنيز ابوبكر گفت: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به ما فرمود:
«تسبيح و تهليل و تقديس و تكبير بگوييد و با شمارش انگشتان خود ذكر بگوييد كه در قيامت همان انگشتان براي شما شهادت مي دهند، و غافل نشويد كه از رحمت خدا دور مي شويد.» (19)

كيفر زخم زبان
پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند:
«هر زني كه شوهرش را با زبانش آزرده كند، خداوند هيچ كار مستحب و واجبي (يا هيچ توبه و كفاره اي) را از او نمي پذيرد، و هيچ يك از اعمال نيكش را قبول نمي كند تا وقتي كه شوهر خود را راضي نمايد؛ اگر چه روز را روزه بگيرد و شب براي عبادت به پا خيزد و بر اسب هاي اصيل (مجاهدان را براي جهاد) در راه خدا (به ميدان نبرد) بفرستد. و اين زن نخستين كسي است كه وارد آتش دوزخ مي شود و چنين كيفري براي مرد نيز هست اگر به زن خود ستم كند.» (20)

حديثي قابل توجه بانوان
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
«زنان باردار، فرزنددار و شيرده كه با فرزندان خود مهربان اند، اگر با شوهران خود بد رفتار نباشند، نمازگزارشان به بهشت مي روند.»

حق شوهر بر زن
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند:
«حق زن بر مرد اين است كه خوراك و پوشاك او را تأمين كند، نماز و روزه و دادن زكات را اگر زن مالي دارد به او ياد دهد، و زن نيز در اين كارها با او مخالفت نورزد.» (21)

مقام عبادي زن
از نظريات تحقيرآميزي كه نسبت به زن وجود داشته است در ناحيه استعدادهاي روحاني و معنوي زن است، مي گفتند: زن به بهشت نمي رود! زن مقامات معنوي و الهي را نمي تواند طي كند، زن نمي تواند به مقام قرب الهي آن طور كه مردان مي رسند، برسد.
قرآن در آيات فراواني تصريح كرده است كه پاداش اخروي و قرب الهي به جنسيت مربوط نيست، به ايمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد يا از طرف مرد.
قرآن در كنار هر مرد بزرگ و قديسي از يك زن بزرگ و قديسه ياد مي كند، از همسران آدم و ابراهيم و از مادران موسي و عيسي عليهما السلام در نهايت تجليل ياد كرده است، اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زناني ناشايسته براي شوهرانشان ذكر مي كند، از زن فرعون نيز به عنوان زن بزرگي كه گرفتار مرد پليدي بوده است غفلت نكرده است، گويي قرآن خواسته است در داستان هاي خود توازن را حفظ كند و قهرمانان داستان ها را منحصر به مردان ننمايد.
قرآن درباره مادر موسي عليهما السلام مي گويد: «ما به مادر موسي «وحي» فرستاديم كه كودك را شير بده و هنگامي كه بر جان او بيمناك شدي او را به دريا بيافكن و نگران نباش كه ما او را به سوي تو باز پس خواهيم گردانيد.»
قرآن درباره ي مريم مادر عيسي عليهما السلام مي گويد: كار او به آنجا كشيده شده بود كه در محراب عبادت همواره ملائكه با او سخن مي گفتند و گفت و شنود مي كردند، از غيب براي او روزي مي رسيد، كارش از لحاظ مقامات معنوي آنقدر بالا گرفته بود كه پيغمبر زمانش را در حيرت فرو برده او را پشت سر گذاشته بود، زكريا در مقابل مريم مات و مبهوت مانده بود.
در تاريخ خود اسلام زنان قديسه و عاليقدر فراوان اند، كمتر مردي است به پايه خديجه برسد، و هيچ مردي جز پيغمبر و علي به پايه حضرت زهرا عليها السلام نمي رسد، حضرت زهرا بر فرزندان خود كه امام اند و بر پيغمبران غير از خاتم الانبياء برتري دارد.
اسلام در سير مِن الخلق الي الحق؛ يعني در حركت و مسافرت به سوي خدا هيچ تفاوتي ميان زن و مرد قائل نيست، تفاوتي كه اسلام قائل است در سير من الحق الي الخلق است، در بازگشت از حق به سوي مردم و تحمل مسئوليت پيغامبري كه مرد را براي اين كار مناسب تر دانسته است.

نخستين سؤال روز قيامت
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
«نخستين چيزي كه در قيامت از زن مي پرسند نماز است و سپس درباره ي شوهرش سؤال مي كنند كه چگونه با وي رفتار كردي.» (22)

افضل عبادات زنان
امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
«هر زني كه به شوهرش جرعه اي آب بنوشاند، اين عمل براي او بهتر از يك سال عبادت است كه روزهايش را روزه بگيرد و شب هايش براي عبادت برخيزد و خداوند در مقابل هر جرعه ي آبي كه به شوهرش بنوشاند، شهري در بهشت برايش مي سازد و شصت گناهش را مي آمرزد.» (23)

نمازي كه رد است!
امام صادق صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند:
«هر زني شب بخوابد در حالي كه شوهرش به خاطر (مطلب) حقي از وي خشمگين باشد، هيچ نمازي از او قبول نمي شود، مگر آن كه شوهرش از او راضي شود.» (24)

تفاوت نماز متأهل و مجرد
امام صادق عليه السلام فرمود:
«دو ركعت نماز مرد يا زني كه ازدواج كرده، بهتر از هفتاد ركعت نماز انسان بي همسر است.» (25)
(فضيلت نماز در رابطه ي مستقيم با فضيلت نمازگزار است و چون شخص متأهل معمولاً برتر است و زمينه فساد در او كمتر، نماز او هم بهتر است.)

نماز باطل شده
امام صادق عليه السلام فرمود: «هر زني كه خود را براي غير شوهرش خوشبو و معطر كند، نماز او قبول نيست تا اين كه خود را بشويد مثل كسي كه خود را از جنابت پاك كند.» (26)

پاورقي

1- زن در آيينه ي جلال و جمال، ص 352.
2- سوره مباركه نوح، آيه 17.
3- زن در آيينه جلال و جمال، ص 227.
4- غررالحكم، ص 37، روايت 5.
5- زن در آيينه جلال و جمال، ص 225.
6- من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 374، روايت 1089.
7- سوره قيامت، آيه 4.
8- سوره مباركه علق، آيه 14.
9- نهج البلاغه، خطبه 89.
10- زن در آيينه ي جلال و جمال، ص 223.
11- مفاتيح الجنان، دعاي سحر.
12- مفاتيح الجنان، دعاي سحر.
13- زن در آيينه ي جلال و جمال، ص 210.
14- فروع كافي، ج 3، ص 85.
15- زن در آئينه جلال و جمال، ص 86.
16- بحارالانوار، ج 8، ص 309.
17- بحارالانوار، ج 47، ص 97.
18- بحارالانوار، ج 8، ص 58.
19- سفارشات پيامبر (ص) به دختران و زنان، ص 93.
20- بحارالانوار، ج 103، ص 224، امالي صدوق.
21- مستدرك الوسائل، ج 14، ص 243.
22- كنز العمال، حديث 45094.
23- وسائل الشيعه، ج 14، ص 123.
24- فروع كافي، ج 5، ص 507.
25- وسائل، ج 14، ص 6.
26- دويست داستان از حالات عرفاني و معنوي، نماز بانوان، عباس عزيزي، ص13-38.

بازگشت