نماز امام حسين عليه السلام در ظهر عاشورا


حرارت خورشيد همه جا را پر كرده، لهيب سوزاني از زمين كربلا بلند شده، دو صف در مقابل يكديگر صف آرائي كرده اند حق و باطل، كفر و ايمان، ظالم و مظلوم.
از يك طرف صداي عربده ي ديوصفتان گمراه و ددمنشاني به گوش مي رسد كه حب جاه و مقام و عشق مال و منال، چشم گوش جان آنان را كور و كر نموده است و در مقابل امام زمانشان قرار گرفته اند.
از طرف ديگر صداي تكبير مرداني به گوش مي رسد كه عشق به شهادت و دوستي خدا و دين و علاقه به مولايشان حسين عليه السلام آنچنان شور و هيجاني در آنان به وجود آورده كه حاضراند هزار بار كشته شوند و باز زنده گردند و به امام زمانشان صدمه اي وارد نشود.
در اين گير و دار كه خاندان نبوت در محاصره ي هزاران گرگ وحشي و خون خوار قرار گرفته و صداي العطش اطفال معصوم و فرزندان پيامبر بلند است، هر لحظه جنازه ي شهيدي را مي آورند در اين هنگام ابوثمامه صيداوي، ظهر عاشورا وقتي ديد، هنگام زوال و موقع نماز است؛ به خدمت امام عليه السلام آمد و عرض كرد:
«يا اباعبدالله! جان من فداي تو باد! چنين مي بينم كه اين لشكر به مقاتله و جنگ به شما نزديك گشته اند. ولي من با خداي خود سوگند ياد مي كنم كه تو كشته نشوي تا من اول در خدمت شما كشته شده و به خون غلتان شوم». سپس پيشنهاد نماز داد و گفت:
«يا حسين! من دوست دارم كه آخرين نماز ظهر را با شما به جا آورم و بعد از آن به شهادت رسم و خداي خويش را ملاقات كنم.»
در اين هنگام امام حسين عليه السلام سر به سوي آسمان برداشت و نگاهي به خورشيد انداخت و فرمود:
«اي ابوثمامه! ياد نماز كردي و ما را به فكر آن انداختي. خدا تو را از نمازگزاران و ذاكران قرار دهد».
بعد فرمود: بلي، اول وقت و هنگام نماز ظهر است، همان موقع در محاصره دشمن و در گرماي سوزان مشغول نماز شده و نماز خوف را با جماعت خواندند. (1)
صف نماز بسته شد اندر ديار خون
كردند سجده، خالق خود را كنار خون

گل هاي گل ستان نبي در بهار خون
نشو و نما گرفت از آن جويبار خون

يا رب به خون اطهر سلطان انس و جان
ما را ببر به رديف نماز خوان

ابن طاووس مي نويسد:
وقت نماز ظهر كه شد حسين عليه السلام به زهير بن قين و سعيد بن عبدالله حنفي فرمان داد كه با نيمي از افراد جلو بايستند. سپس نماز خوف را با بقيه گزارد. پس تيري به حسين عليه السلام رسيد. سعيد بن عبدالله حنفي پيش رفت و با تن خود به نگهباني از امام حسين عليه السلام پرداخته و گام از گام برنداشت تا اينكه به زمين افتاد، در حالي كه مي گفت: خدايا، آنان را همچون عاد و ثمود لعنت كن. خدايا، سلامم را به پيامبرت برسان و آنچه درد زخم كشيده ام به او خبر ده، كه من پاداش تو را در ياري فرزندان پيامبرت خواستارم. پس عهدش را به سرآورد و شهيد گشت (رضوان الله عليه). پس جز آنچه از ضربت شمشيرها و نيزه ها بر او بود، سيزده تير در تنش يافت شد. (2)

پاورقي

1- منتهي الامال، جلد اول، در احوالات امام حسين، روز عاشورا.
2- حَضَرَتْ صَلَاةُ الظُّهْرِ فَأَمَرَ الْحُسَيْنُ ع زُهَيْرَ بْنَ الْقَيْنِ وَ سَعِيدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْحَنَفِيَّ أَنْ يَتَقَدَّمَا أَمَامَهُ بِنِصْفِ مَنْ تَخَلَّفَ مَعَهُ ثُمَّ صَلَّي بِهِمْ صَلَاةَ الْخَوْفِ فَوَصَلَ إِلَي الْحُسَيْنِ ع سَهْمٌ فَتَقَدَّمَ سَعِيدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَنَفِيُّ وَ وَقَفَ يَقِيهِ بِنَفْسِهِ مَا زَالَ وَ لَا تَخَطَّي حَتَّي سَقَطَ إِلَي الْأَرْضِ وَ هُوَ يَقُولُ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ لَعْنَ عَادٍ وَ ثَمُودَ اللَّهُمَّ أَبْلِغْ نَبِيَّكَ عَنِّي السَّلَامَ وَ أَبْلِغْهُ مَا لَقِيتُ مِنْ أَلَمِ الْجِرَاحِ فَإِنِّي أَرَدْتُ ثَوَابَكَ فِي نَصْرِ ذُرِّيَّةِ نَبِيِّكَ ثُمَّ قَضَي نَحْبَهُ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَوُجِدَ بِهِ ثَلَاثَةَ عَشَرَ سَهْماً سِوَي مَا بِهِ مِنْ ضَرْبِ السُّيُوفِ وَ طَعْنِ الرِّمَاحِ (اللهوف، ترجمه فهري، النص، ص 111، الصلاة في الكتاب و السنة با ترجمه ي فارسي، محمدمحمدي ري شهري، ترجمه عبدالهادي مسعودي، ص 157-158).

بازگشت