برخي ها مي گويند اگر خداوند مشكلات ما را حل نمي كند، ما هم نماز نمي خوانيم؛ آيا اين درست است؟


فرض مي كنيم كه آنچه برخي مي گويند مطلب صحيحي باشد كه اگر خدا مشكل ما را حل نكند ما نماز نمي خوانيم؟ حال با توجه به اين فرض به مطالب زير توجه شود:

الف - اگر فقط كساني كه مشكلي ندارند، بايد نماز بخوانند، در اين



[ صفحه 32]



صورت اكثر مردم نبايد نماز بخوانند؛ چون هر يك به نحوي مشكلي دارند. اگر يك جوان مشكل ازدواج و خانه دارد، بسياري از ازدواج كرده ها و خانه دارها نيز ده ها مشكل دارند حال آيا مي توان اين مبنا را پذيرفت؟

ب - نماز خواندن در برابر حل مشكلات؛ يعني شاكر بودن در برابر احسان و لطف خداوند. حال مي پرسيم آيا تا كنون خداوند نعمتي به ما نداده كه در برابر آن شاكر باشيم؟! آيا نعمت وجود، سلامتي، عقل، حواس، خانواده و... آيا سزاوار نيست كه در برابر نعمت هايي كه به ما داده او را شاكر باشيم تا او نيز نعمتش را بر ما افزون سازد.

ج - آيا احتمال نمي دهيد كه مشكلات فعلي به جهت ناسپاسي هاي گذشته باشد؟! خداوند خود فرموده است: اگر «سپاس گذاري كنيد، نعمتتان را افزون مي سازيم». [1] .

آنچه گفتيم با توجه به فرض بود، ولي اگر از زاويه كامل تري به موضوع نگاه كنيم، خواهيم ديد كه نماز فلسفه اي دارد فراتر از موضوع شكرگزاري و قدرداني نسبت به نعمت هاي خداوند نمازهاي روزانه چراغ هايي است كه در مسير پر پيچ و خم زندگي روشن مي شود تا انسان در گردونه ها، سختي ها و ظلمت ها خود را نبازد و در مسير راستي و درستي حركت كند؛ نااميد نگردد و بر مشكلات با توكل بر خداوند فائق آيد.



[ صفحه 33]




پاورقي

[1] سوره ي ابراهيم، آيه ي 7.


بازگشت