روح نماز چيست؟


«توجه به خدا» روح نماز است. نمازي كه از اين جوهره ي اساسي بي بهره باشد، كالبد بي جاني است كه ارزش آن بسيار ناچيز مي باشد. درست به همين جهت است كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) مي فرمايد:»كم من قائم حظه من صلاته التعب و النصب [1] ؛ چه بسا نمازگزاري كه از نماز خويش، جز مشقت و رنج بهره اي ندارد».

حال ممكن است سؤال شود: ما كه هر چه بيشتر سعي مي كنيم، در نماز حواس خود را



[ صفحه 93]



جمع كرده و به خداوند توجه كنيم، كمتر موفق مي شويم؟ آيا به راستي چاره اي وجود دارد كه ما را در رسيدن به اين جوهره ي اساسي- كه روح نماز است- ياري رساند؟ اگر تصور شود چيزي مانند شربت و كپسول وجود دارد كه به راحتي ميل شده و يك شبه همه ي كارها رو به راه گردد، قطعا جواب منفي است؛ ولي اگر كسي مرد ميدان عمل باشد و خود را براي يك كارزار جدي و طولاني مهيا كند، جواب مثبت است.

توضيح: اگر صفتي يا حالتي براي انسان ملكه شود، آن صفت يا حالت در همه ي صحنه ها و تمام شؤون زندگي، خود را نشان داده و آدمي را رها نمي كند. كسي كه در كوچه و بازار، كلاس و مدرسه، محيط خانه و محل كار، يكسره به ياد خدا است و از او غافل نيست؛ بدون ترديد در نماز نيز حواسش را جمع كرده، از خداوند غفلت نمي كند. برخلاف كسي كه در محيط خانه، محل كار، كلاس، مدرسه، كوچه و بازار از خدا غافل است و يكسره، سرگرم مسائل مادي و روزمره ي زندگي دنيايي است و دلش



[ صفحه 94]



متعلق به غيرخدا مي باشد. بي شك چنين كسي نمي تواند در نماز قلب خود را متوجه خدا كند؛ بلكه دلش دنبال همان چيزي است كه قبل از نماز، در پي آن بود و وجودش گرفتار در باتلاقي است كه قبل از ورود به نماز، غرق در آن بود.

خداوند در وصف بندگان مؤمن خويش مي فرمايد: «رجال لاتلهيهم تجارة و لابيع عن ذكر الله [2] ؛ مرداني كه آنان را هيچ تجارت و معامله اي از ياد خدا بازنمي دارد».

وقتي كه كسب و كار، آنان را از ياد خدا بازندارد؛ بدون ترديد موقعي كه وضو مي گيرند و رو به قبله مي ايستند و نماز مي گزارند، از خدا غفلت نمي كنند. برخلاف ما كه قبل از ورود به نماز، در امور روزمره ي زندگي غرقيم و وقتي هم كه به نماز مي ايستيم، نمازمان نيز رنگ و بوي اين امور دارد. اولياي خدا و بندگان مخلص حق، نماز خويش را برداشته، آن را با خود به محيط كار و بازار مي برند. در آنجا هم كه هستند، مشغول نمازند و به قول باباطاهر «خوشا آنان كه دائم در نمازند»؛ ولي ما كسب و



[ صفحه 95]



كار و درس خويش را برداشته، با خود به فضاي نماز مي آوريم. نماز هم كه مي خوانيم، باز دنبال هدف گمشده ي خود هستيم.

باري اگر صادقانه قصد آن داريم كه در نماز، دلمان متوجه به خدا باشد و از او غافل نگرديم؛ بايد كار را قبل از نماز شروع كنيم و در همه جا و همه حال، به ياد او باشيم و از او غفلت نكنيم. بي شك اگر چنين توفيقي را به كف آوريم، دلمان در نماز، متوجه خدا خواهد بود؛ و گرنه خير.

مرحوم علامه طباطبايي (ره) در اواخر عمر بابركت خود- موقعي كه در بستر بيماري افتاده بود- در جواب شخصي كه از آن جناب از چگونگي تحصيل حضور قلب در نماز پرسش كرده بود، چند بار با عنايت خاصي فرمود: «مراقبه، مراقبه، مراقبه».

مراد آن بزرگوار از عبارت مزبور، اين است كه اگر مي خواهيد در نماز حواستان جمع باشد و از خدا غافل نشويد؛ بايد در طول شبانه روز وقتي كه به كارهاي ديگر اشتغال داريد، اهل



[ صفحه 96]



مراقبه باشيد؛ زيرا اگر اين حالت ملكه ي شما گردد و چنين صفتي بر شما غالب آيد، در نماز نيز اين حالت محفوظ خواهد ماند. همان طور كه اگر در طول شبانه روز، از ياد خدا غافل باشيم و غفلت از حق در دل ما رسوخ كند، در حال نماز نيز چنان خواهد بود و از آن خلاصي نخواهيم داشت.


پاورقي

[1] المحجة البيضاء، ج 1، ص 366.

[2] نور (24)، آيه ي 37.


بازگشت